بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عليه السلام - در اشعار منسوب به او به اين معنى اشاره فرموده كه مى فرمايد:دواؤ ك فيك و ما تشعر و داؤ ك منك و ما تبصر(134)(135)
انبيا مظهر رحمت حق
با هيچ چيز مثل بسط رحمت و راءفت و طرح دوستى و مودّت نمى توان دل مردم را به دست آورد، و آنها را از سركشى و طغيان بازداشت . و لهذا، انبياى عظام مظاهر رحمت حق - جلّ و علا - هستند، چنانچه خداى تعالى معرفى رسول اكرم - صلى الله عليه و آله - را فرموده در آخر سوره توبه - كه خود سوره غضب است - به اين نحو:((لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤ منين رؤ وف رحيم .(136))) و در شدت شفقت و راءفت آن بزرگوار بر همه عائله بشرى بس است آيه شريفه اول سوره شعراء كه فرمايد:((لعلك باخع نفسك الا يكونوا مؤ منين .(137))) و در اوائل سوره كهف كه فرمايد:((فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يؤ منوا بهذا الحديث اسفا.(138)(139)))
پبامبران و تعليم زندگى آن جهان
دينداران مى گويند ما زندگانى ابدى روح را به برهان دريافتيم و هر زنده ساز و برگ زندگانى مى خواهد و سعادت و شقاوت دارد و ما ساز و برگ زندگانى آن جهان را نمى دانيم و خصوصيات عالم غيب را ادراك نكرديم خداى عالم كه اسرار جهان پيش اوست پيمبرانى فرستاده كه ساز و برگ زندگانى آن جهان را به آنها تعليم كرده كه آنها به ما تعليم كنند.(140)
حسين بن على و بيدارى ملت
خداى عالم چون ديد بناى دين را ماجراجويان صدر اول متزلزل كردند و جز چند نفر معدودى به جا نماند، حسين بن على را برانگيخت و با جانفشانى و فداكارى ملت را بيدار كرد و ثوابهاى بسيار براى عزاداران او مقرر كرد تا مردم را بيدار نگه دارند و نگذارند اساس كربلا كه پايه اش بر بنيان كندن پايه هاى ظلم و جور و سوق مردم به توحيد و معدلت بود كهنه شود با اين حال لازم است كه براى عزادارى كه شالوده اش بر اين اساس ريخته شده چنين ثوابهايى مقرر شود كه مردم با هر فشار و سختى هم هست از آن دست بر ندارند و گرنه با سرعت برق زحمتهاى حسين بن على را هم پايمال مى كردند كه با پايمال كردن آن زحمتهاى پيغمبر اسلام و كوششهايى كه براى تاءسيس اساس تشيع كرده بود بكلى پايمال مى شد.(141)
حوزه درس ائمه عليهم السلام
رسول اكرم (ص ) و ائمه (ع ) احكام اسلام را نشر و بسط مى دادند؛ حوزه درس داشتند؛ و چندين هزار نفر در مكتب آنان استفاده علمى مى كردند، و وظيفه داشتند به مردم ياد بدهند.(142)
علم ارث انبيا
اينكه ذيل روايت دارد: ((ان الانبياء لم يورثوا دينارا و لا درهما.))(143) معنايش اين نيست كه انبياء غير از علم و حديث هيچ ارث نمى گذارند بلكه اين جمله كنايه از اين است كه آنان با اينكه ولى امر بوده و حكومت بر مردم دارند، رجال الهى هستند: افرادى مادى نيستند تا در پى جمع آورى زخارف دنيوى باشند، و اين كه اسلوب حكومت انبياء غير از حكومت سلطنتى و حكومتهاى متداول است كه براى متصدى خود مايه مال اندوزى و كامرانى مى شود.وضع زندگى پيغمبر اكرم (ص ) بسيار ساده بود. از مقام و منصب خود به نفع زندگى مادى استفاده نكردند تا چيزى از خود به جاى گذارند. و آن چه را كه باقى گذاشتند علم است كه اشرف امور مى باشد. خصوصا علمى كه از ناحيه حق تعالى باشد. و خصوص ((علم )) را كه در روايت ذكر كرده شايد به همين جهت بوده است .(144)
راه سلامت
خودتان را بايد تبعه تعليمات انبيا كنيد مبداء اين است ، از اينجا بايد رفت ، آنها راه را نشان داده اند ماها راه را نمى دانيم ، آنها راه را مى دانند طبيبند و راه سلامت را مى دانند آنها راه سلامت را به ما گفته اند.(145)