بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در نظر داشته باشيد كه حضرت امير - سلام الله عليه - در حالى كه به حسب فهم جامعه ، رياست يك كشور بسيار بزرگى را داشت از حجاز تا مصر، عراق ، ايران ، همه را داشت ، آنوقت چه جور بود وضعش ، چه جور بود سلوكش با مردم و چه بود سفارشهايى كه به عمالش يا به حكومت هائى كه از طرف او بودند، چه سفارشهاى ارزشمندى فرموده است . البته ما نمى توانيم خود او باشيم ، لكن مى توانيم كه شيعه او باشيم ، پيرو او باشيم ، تا آن حدودى كه بتوانيم بايد پيروى از او بكنيم . او تمام مقصدش خدا بود، اصلش اين دنيا و اين رياست دنيا و اينها در نظر او چيزى نبود مگر اينكه بتواند يك عدلى را در يك دنيا برقرار كند، و الاّ پيش آنها مطرح نبود كه يك رياستى داشته باشند يا خلافتى داشته باشند، مگر اينكه بتوانند يك عدلى را اقامه كنند و يك حدى را جارى كنند. ما بايد از آنها درس بگيريم و پند بگيريم و به شيوه آنها تا آن اندازه اى كه مى توانيم عمل كنيم .(152)
عالم مدرسه ، انبيا معلم
عالم ، مدرسه است و معلمين اين مدرسه ، انبيا و اوليا هستند - و مربيان - و مربى اين معلمين ، خداى تبارك و تعالى است . خداى تبارك و تعالى تعليم و تربيت كرده است انبيا را، و ارسال كرده آنها را براى تربيت و تعليم كافه ناس . انبياى بزرگ اولوالعزم مبعوثند بر تمام بشر و سمت معلمى و مربى دارند نسبت به تمام بشر، و معلم آنها و مربى آنها حق تعالى است و آنها هم بعد از اينكه به تعليمات الهى تعلم شدند و تربيت پيدا كردند ماءمورند كه بشر را تربيت كنند و تعليم .(153)
انبيا راهنما و الگو
كوشش انبيا از اول تا آخر اين بوده است كه اين موجود را به صراط مستقيم دعوت كنند و راه ببرند، نه همان هدايت و گفتن تنها، بلكه راهنمايى و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال ، براى اينكه اين موجود را به آن كمالى كه لايق است ، برساند.(154)
شمشير انبيا چاقوى جراحى
انبيا بنايشان بر اين بود كه دست به شمشير نبرند الاّ براى آنها كه علاجى ندارند جز شمشير؛ و فاسد مى كنند جامعه را؛ آنكه فاسد مى كند جامعه را و دست از فسادش برنخواهد داشت او را بايد از جامعه جدا كرد و يك غده سرطانى است كه جامعه را فاسد مى كند جنگ انبيا مثل يك طبيبى بودند، آنها كه مى خواستند اصلاح كنند جامعه را. اگر يك طبيبى آمد و غده سرطانى را، چاقو را در آورد و شكم را پاره كرد و غده سرطانى را در آورد، شما فرياد مى زنيد كه شكم مردم را پاره كردى ، جانى هستى ؟! نه ، احترامش مى كنيد و اجر هم به او مى دهيد و دستش را هم فرض كنيد مى بوسيد و خيلى هم خوشحال مى شويد براى اينكه اين شكم را پاره كرده ، اما براى در آوردن غده سرطانى كه اين را به هلاكت مى رساند. انبيا اينطور بودند. انبيا در عين حالى كه خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: كه چرا اينقدر خودت را كه اينهابه زحمت مى اندازى ، چرا اينقدر خودت را مى خواهى بكشى (155) ايمان نمى آورند، آنقدر عاطفه داشته است و آنقدر دلش مى خواسته است كه مردم صالح بشوند، خوب بشوند، لكن وقتى كه مى ديد كه فلان جمعيت اگر باشند مردم را به فساد مى كشند شمشير او همان چاقوى طبيب است ، او طبيب عالم است و طبيب جامعه است و جامعه را بايد با حسن نيّتى كه دارد اصلاح بكند. شمشير على بن ابيطالب ضربه اش مى فرمايد كه از عبادت جن و انس هم بالاتر است ،(156) براى اينكه اصلاح است ، ضربه اصلاحى است ، ضربه افسادى نيست .(157)
مخالفت منحرفين با انبيا
حالا هم كه انبيا زحمت كشيدند و افتخار دادند بشر را به تعليمات و تربيتشان ، از باب اينكه منحرفين باز زياد بودند و آنها هم در مقابل انبيا ايستادند و اين مردم را دعوت به انحرافات كردند، حالا هم آنچه كه بركات هست در دنيا، از انبياست . شما اگر چنانچه در آن پرونده هائى كه در دادگسترى سراسر دنيا هست ، ملاحظه بكنيد، پرونده جنايت از آن اشخاصى كه به انبيا اعتقاد پيدا كردند - تربيت انبيا واقع شدند - تحت تربيت انبيا واقع شدند، پرونده جنايت كم مى بينيد يا نمى بينيد، همه پرونده هاى جنايات و همه پرونده هاى مالى و جانى و امثال اينها مال آنه است كه از تربيت انبيا كنار بودند.(158)
علاج خودخواهيها به مدد انبيا
توجه به اين داشته باشيد كه از اين بيمارى كه همه ما به آن مبتلا هستيم و بيمارى عمومى است يعنى ((الا