تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

گردآوری شده از آثار حضرت امام خمینی (ره)استخراج و تنظیم: معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)؛ تدوین: مجتبی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين است ، بايد استقامت باطنى پيدا كنى تا مستقيم القامة در قيامت باشى . بايد روحت روح انسانى باشد تا صورت عالم برزخ و آخرتت صورت انسان باشد. تو گمان مى كنى كه عالم غيب و باطن ، كه عالم كشف سراير و ظهور ملكات است ، مثل عالم ظاهر و دنيا است كه اختلاط و اشتباه در كار باشد: چشم و گوش و دست و پا و ساير اعضايت ، همه با زبانهاى ملكوتى ، بلكه به قول بعضى با صورتهاى ملكوتى ، شهادت به هر چه كردى مى دهند.(2) اوجب واجبات عقليه اشتغال به تهذيب نفس و تصفيه اخلاق كه فى الحقيقه خروج از تحت سلطه ابليس و حكومت شيطان است ، از بزرگترين مهمات و اوجب واجبات عقليه است .(3)

اهميت نورانيت باطن

طالب حق خوب است چندى اقدام كند، اگر در صفاى قلب و طهارت آن تغييرى ديد و نورانيت باطن خود را دريافت ، بيشتر اقدام كند. معلوم است اين امور، تدريجى و با طول زمان انجام مى گيرد. و چون اهميت آن فوق العاده است ، انسان بايد با اهميت آن را تلقى كند. اين از قبيل ضررهاى دنياوى نيست كه انسان بگويد:

اگر امروز نشد فردا جبران آن را كنم ، و اگر جبران نشد نيز مهم نيست ، مى گذرد! اين سعادت و شقاوت ابدى است ، آن شقاوتى كه پايان ندارد، آن بدبختى كه آخر از براى آن نيست .(4) تربيت معنوى ، رحمت كاملتر از تمام رحمتها كاملتر، نعمت تربيتهاى معنوى است كه مخصوص ‍ بنى الانسان مى باشد، از قبيل فرستادن كتب آسمانى و انبيا و مرسلين عليهم السلام .(5)

اهميت تربيت اطفال و خطر سهل انگارى

اطفال را معلومات يا اخلاقى كه در اول صباوت حاصل شده تا آخر كهولت باقى و برقرار است ، و نسيان به معلومات زمان طفوليت كمتر راه پيدا كند. از اين جهت ، تربيت اطفال و ارتياض صبيان از مهماتى است كه عهده دارى آن ، بر ذمه پدر و مادر است ، و اگر در اين مرحله ، سهل انگارى و فتور و سستى شود، چه بسا كه طفل بيچاره را كار به رذائل بسيار كشد و منتهى به شقاوت و بدبختى ابدى او شود.(6)

شكوفايى فطرت از تربيت صحيح

انسان از اول اينطور نيست كه فاسد به دنيا آمده باشد از اول با فطرت خوب به دنيا آمده ، با فطرت الهى به دنيا آمده ، ((كل مولود يولد على الفطرة ))(7) كه همان فطرت انسانيت ، فطرت صراط المستقيم فطرت اسلام ، فطرت توحيد است ، اين تربيت هاست كه يا همين فطرت را شكوفا مى كنند و يا جلوى شكوفايى فطرت را مى گيرند، اين تربيت هاست كه يك كشور را ممكن است به كمال مطلوبى كه از هر جامعه انسانى است برسانند و يك كشور، كشور انسانى باشد، كشور مطلوب اسلام باشد و همين تربيتها يا تعليم هاى بدون تربيت ممكن است كه اينها را در آن وقتى كه مقدّرات يك كشورى دست آنهاست ، و همه چيز كشور به دست آنهاست ، كشور را به تباهى بكشند.(8)

تنزل روحى از تربيت نشدن

انسان يك موجود است كه اگر چنانچه مهار نشود و سر خود بار بيايد و يك علف هرزه اى باشد و تحت تربيت واقع نشود، هر چه بزرگتر بشود به حسب سال و بلند پايه تر بشود به حسب مقام ، آن جهات روحى تنزل مى كند و آن معنويات تحت سلطه شيطان ، شيطان بزرگ كه همان شيطان نفس است واقع مى شود(9).

تزكيه غايت بعثت

گرفتارى همه ما براى اين است كه ما تزكيه نشده ايم ، تربيت نشديم ، عالم شدند، تربيت نشدند. دانشمند شده اند، تربيت نشده اند، تفكراتشان عميق است ، لكن تربيت نشده اند و آن خطرى كه از عالمى كه تربيت نشده است و تزكيه نشده است بر بشر وارد مى شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است .

غايت بعثت اين تزكيه است ، غايت آمدن انبياء، اين تزكيه است و دنبالش ‍ آن تعليم . اگر نفوسى تزكيه نشده و تربيت نشده وارد بشوند در هر صحنه ، در صحنه توحيد، در صحنه معارف الهى ، در صحنه فلسفه ، در صحنه فقه و فقاهت ، در صحنه سياست ، در هر صحنه اى كه وارد بشود اشخاصى كه تزكيه نشدند و تصفيه نشدند و از اين شيطان باطن رها نشدند، خطر اينها بر بشر خطرهاى بزرگ است (10).

/ 135