اراده و عنايات الهي فضايل اخلاقي - تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

گردآوری شده از آثار حضرت امام خمینی (ره)استخراج و تنظیم: معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)؛ تدوین: مجتبی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اراده و عنايات الهي فضايل اخلاقي

بهترين بهشتها

بدان اي عزيز كه عزم و اراده قويه در آن عالم خيلي لازم است و كاركن است . ميزان يكي از مراتب بهشت ، كه از بهترين بهشتهاست ، اراده و عزم است كه انسان تا داراي اراده نافذه و عزم قوي نباشد، داراي آن بهشت و مقام عالي نشوند. در حديث است كه وقتي اهل بهشت در آن مستقر گردند، يك مرقومه از ساحت قدس الهي - جلت عظمته - صادر گردد براي آنها به اين مضمون : ((اين كتاب از زنده پايدار جاويدان است به سوي زنده پايدار جاويدان . من چنانم كه به هر چه بفرمايم بشو مي شود، تو را نيز امروز چنان كردم كه به هر چه امر كني بشود مي شود.)) ملاحظه كن اين چه مقامي و سلطنتي است ، و اين چه قدرتي است الهي كه اراده او مظهر اراده الله شود:

معدومات را لباس وجود دهد. از تمام جنّات جسماني اين قدرت و نفوذ اراده بهتر و بالاتر است . و معلوم است اين مرقومه عبث و جزاف رقم نشود. كسي كه اراده اش تابع شهوات حيواني باشد و عزمش مرده و خمود باشد به اين مقام نرسد. كارهاي حق تعالي از جزاف مبراست : در اين عالم از روي نظام و ترتيب اسباب و مسببات است ، در آن عالم هم همين طور است . بلكه آن عالم اليق به نظام و اسباب و مسببات است . تمام نظام عالم آخرت از روي تناسبات و اسباب است : نفوذ اراده از اين عالم بايد تهيه شود - دنيا مزرعه آخرت و ماده همه نعم بهشتي و نقم جهنمي است .(376)

رجاي مستحسن

اگر زمين دل را از خارهاي اخلاق فاسده و سنگ و شوره هاي معاصي پاك نمود و بذر اعمال را در او كشت و به آب صافي علم نافع و ايمان خالص آن را آبياري كرد و از مفسدات و موانع ، مثل عجب و ريا و امثال آنها كه به منزله علفهايي است كه مانع از سبز شدن زراعت است ، خالص نمود، پس از آن به انتظار فضل خدا نشست كه حق تعالي او را ثابت نگه دارد و عاقبت او را ختم به خير فرمايد، اين رجاء مستحسن است چنانچه حق تعالي فرمايد: ((ان الذين آمنوا والذين هاجروا و جاهدوا في سبيل اللّه اولئك يرجعون رحمت اللّه ))(377) ((آنان كه ايمان آوردند و مهاجرت كردند و جهاد در راه خدا نمودند، آنها اميدوار رحمت خداوندند.))(378)

تقويت ندامت در دل

بايد انسان بكوشد تا آنكه صورت ندامت را در دل قوّت دهد تا انشاءالله به بيت ((احتراق )) وارد شود. و آنچنان است كه به واسطه تفكر در تبعات و آثار موحشه معاصي ، ندامت را در دل قوّت دهد، و نمونه ((نار اللّه الموقده ))(379) را خود به اختيار خود در دل خود روشن كند، و قلب را به آتش ندامت محترق كند تا آنكه همه معاصي از آن آتش بسوزد و كدورت و زنگار قلب مرتفع شود. بداند كه اگر اين آتش (را) در اين عالم ، خود براي خود روشن نكند، و اين در جهنّم را كه خود باب الابواب بهشت است ، به روي خود مفتوح نكند، از اين عالم كه منتقل شد، ناچار در آن عالم آتش ‍ سخت سوزناكي براي او تهيه شود و ابواب جهنّم به روي او باز گردد، و ابواب بهشت و رحمت به روي او منسد گردد.(380)

راهي به حقيقت

در هر صورت ، اي عزيز، تو در عوالم برزخ و قبر و قيامت و درجات آن محتاجي به معارف حقه الهيه و علوم حقيقيه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه . در هر درجه كه هستي بكوش و اخلاص خود را زيادت كن و اوهام نفس و وساوس شيطان را از دل بيرون نما، البته نتيجه برايت حاصل مي شود و راهي به حقيقت پيدا مي كني و طريق هدايت براي تو باز مي شود و خداوند تبارك و تعالي از تو دستگيري مي فرمايد.(381)

تجليات قلب

انسان سالك پس از آن كه ، متسنّن به سنن الهيّه و متلبس به لباس ‍ شريعت شد و اشتغال به تهذيب باطن تصقيل سرّ و تطهير روح و تنزيه قلب پيدا كرد، كم كم از انوار غيبيه الهيه در مرآت قلبش تجلياتي حاصل شود و با جذبه هاي باطنيّه و عشق فطري جبلّي ، مجذوب عالم غيب گردد. و پس از طي اين مراحل ، سلوك الي اللّه با دستگيري باطني غيبي شروع شود و قلب حق طلب و حق جو شود و وجهه قلب از طبيعت منسلخ و به حقيقت منسلك گردد و با جذوه نار محبت و نور هدايت ، كه يكي رفرف عشق و يكي براق سير است ، به سوي كوي محبوب و جمال جميل ازل رهسپار شود و دست و رو از آلودگي توجه به غير، شست و شو دهد و با قلب پاك از آلودگي به رجز شيطان ، كه حقيقت سوائيّت و اصل اصول شجره منحوسه خبيثه غيريّت و كثرت است ، متوجّه به مقصد و

/ 135