تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام - نسخه متنی

گردآوری شده از آثار حضرت امام خمینی (ره)استخراج و تنظیم: معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)؛ تدوین: مجتبی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و همين طور نيز اگر حكيمى يا عارفى در زنجير شيطان درآمد و محبوس و موقوف در همان عقليات شد، به ديگران با نظر خوارى و بى مقدارى نظر كند و علماء شريعت را قشرى و فقهاء اسلام را عامى خواند تا چه رسد به ديگران . و او جز خود و رفقاى خود كه انباردار مفهومات و اعتباريات هستند، كسى ديگر را به حساب نياورد و اين آفت نيست جز از همان وقوف و سلطه ابليسيه .

و اگر اينان حافظ حضرات و ساير در نشئات بودند يا لااقل ، علما و برهانا، مدارج غيب و شهود نفس و نشئات باطن و ظاهر آن را مى شناختند، و ارتباط مراتب را مى دانستند، و كيفيت سير الى الله و خروج از بيت نفس و طبيعت را واقف بودند، مبتلا به اين دام بزرگ ابليس و محبس مظلم شيطانى نمى شدند، و هر يك ديگرى را طرد نمى كردند، و به يكديگر حسن ظن داشتند، و اخوت ايمانيه (489) و محبت و مودت اسلاميه - كه از مبادى ، بلكه امهات حصول صفاى باطن و تصفيه و تزكيه نفس است - در بين آنها محكم و مستحكم مى شد، و اسم و رسم خودخواهى و خودبينى و اعجاب و استكبار - كه از امهات رذايل نفسانيه و تلبيسات شيطانيه است - از بين آنها سپرى مى شد.(490)

آثار سوء غضب و شهوت

افزايش حجب ، سبب طبيعى دارد، و آن ، آن است كه اين سه قوه ، يعنى ، قوه شيطنت ، كه فروع آن عجب و كبر و طلب رياست و خدعه و مكر و نفاق و كذب و امثال آن است ، و قوه غضب ، كه خودسرى و تجبّر و افتخار و سركشى و قتل و فحش و آزار خلق و امثال آن از فروع آن است ، و قوه شهوت ، كه شره و حرص و طمع و بخل و امثال آن از فروع آن است ، اين قواى ثلاثه ، محدود به حدى نيستند به اين معنا كه اگر افسار شيطنت را انسان رها كند، در هيچ حدى واقف نشود و به هيچ مرتبه اى از مراتب قانع نگردد، و براى به دست آوردن مقصد خود حاضر است با تمام نواميس ‍ الهيه و شرايع حقّه مخالفت و دشمنى كند، و براى رسيدن به يك رياست جزئى ، حاضر است فوج فوج انبياء و اولياء و صلحاء و علماء باللّه را قتل و غارت كند، و همين طور آن دو قوه ديگر در صورت سرخود بودن و افسار گسيختگى .

و معلوم است هر مرتبه اى از مراتب لذات نفسانيه - كه راجع به اين سه قوه است - كه از براى انسان حاصل شود به اندازه خود انسان را دلبسته به دنيا و غافل از روحانيت و حق و حقيقت كند.

مثلا، در هر لذتى كه ذائقه انسانى از اين عالم مى برد در صورتى كه محدود به حدود الهيّه نباشد، همان لذت انسان را به دنيا نزديك كند و علاقه قلبيه را زياد كند، و به همان اندازه علاقه به روحانيت و حق كم شود و محبت الهيّه از قلب زائل شود. و چون پشت سر هر لذتى ، نفس لذت ديگر، بلكه لذات ديگر را طالب شود و نفس امّاره قواى مخصوصه اين كار را براى تحصيل آن ترغيب كند، پس در پشت سر هر حجابى ، حجبى ظلمانى براى انسان پيدا شود و از هر يك از اين مجارى و قواى حسيّه - كه شعاع نفس از آنها به عالم طبيعت و دنيا جلوه كرده - دائما حجابهائى به روى قلب و روح كشيده شود كه انسان را از سير الى اللّه و طلب حق - جلّ جلاله - باز دارد.

و خسران و حسرت ، بلكه تعجب و حيرت در آن است كه همان فطرتى كه براق سير اولياء است به معراج قرب حضرت بارى - جلّ و علا - و سرمايه وصول آنها است به كمال مطلق ، همان انسان سرخود را به نهايت شقاوت و بعد از ساحت قدس كبريا رساند، و اين بالاترين خسرانها است ، چنانچه حق تعالى فرمايد: ((والعصر # انّ الانسان لفى خسر)).(491)(492)

عواقب بى اخلاصى

اگر اخلاص در كار نباشد ناچار دست تصرف ابليس به كار خواهد بود و با تصرف ابليس و نفس - كه قدم خودخواهى و خودبينى است - هيچ معرفتى حاصل نشود، بلكه خود علم التوحيد بى اخلاص ، انسان را از حقيقت توحيد و معرفت دور مى كند و از ساحت قرب الهى تبعيد مى نمايد.

ملاحظه حال ابليس كن كه چون خودخواهى و خودبينى و خودپسندى در او بود، علمش به هيچ وجه عملى نشد و راه سعادت را به او نشان نداد.

ميزان در رياضات حقه و باطله به يك معنى دقيق عرفانى ، قدم نفس و خودخواهى و قدم حق و حق طلبى است .

نمازى كه براى شهوات دنيا يا آخرت باشد، نمازى نيست كه معراج مؤ من و مقرب متقين (493) باشد. آن نماز، انسان را به حورالعين نزديك كند و از ساحت قرب الهى دور نمايد.

/ 135