بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ترتيب ياد شده گوييم : | 5 | * فصل 1 در تسويه ارض * براى تسويه و هموار كردن سطح زمين آلاتى مى توان بكار برد از آن جمله نوعا اين دو گونه آلت را بكار مى برند يكى ميزان حباب دار كه آن را طراز گويند و بيشتر نجاران و بنايان آن را استعمال كنند . و ديگر گونيا و آن مثلثى است متساوى الساقين از چوب يا فلز كه وزن دو ساق آن با هم برابر باشد و گرنه مقصود به حصول نرسد . و بر منتصف قاعده آن نشان كنند و از رأس مثلث شاقولى در آويزند و آن خيطى بود كه بر يك طرف آن جسمى ثقيل آويخته باشند و بعضى زاويه رأس آن را براى امتحان زواياى عمارات و غير آن قائمه سازند و يك صورت آن اين است و به صورت هاى ديگر نيز درست مى كنند ولى اين صورت ساده ترين آنها است . ( ش 1 ) پس مسطره اى متوازى السطحين مصحح الوجه آراسته را بر زمين نهند و وسط آن را ثابت داشته اطراف آن را دائره سازند يعنى دور دهند به نوعى كه همه جاى آن مماس سطح ارض باشد و | 6 | روشنى بين سطح زمين و مسطره ظاهر نشود پس قاعده گونيا يا طراز را بر آن مسطره نهاده دوباره مسطره را دور دهند و در هر موضع كه شاقول از نشانه خود يا حباب از وسط لوله طراز متمايل و منحرف شود آن جانب را بلندتر و يا خلاف وى را پست تر سازند و همچنين اين عمل را در همه آن سطح بجاى آرند تا هنگامى كه شاقول بر نشانه خود و يا حباب از وسط لوله حباب راست بايستد و ديگر منحرف نگردد پس آن سطح موزون و موازى سطح افق است . و چون خيط شاقول بر سطح قاعده گونيا عمود است و سطح آن موازى با سطح زمين است لاجرم خط شاقول عمود بر سطح زمين خواهد بود به عكس شكل چهاردهم مقاله حادى عشر اصول اقليدس . و چون اثقال بالطبع بر سمت خط عمودى مايل به مركزند خيط شاقول عمود بر سطح افق خواهد بود پس به خود شكل نامبرده اين سطح موزون موازى سطح افق حقيقى و داخل در سطح افق حسى بود و هوالمطلوب . - تبصره : - اگر صفحه اى متوازى السطحين از رخام يا از هر جنسى بسازند و بر سطح موصوف الذكر كار نهند و يا بر روى بلندى سطحى بدان صفت نمايند و دستورات آينده را بر آنها عمل كنند بهتر و پاينده تر و براى هميشه بكار آيد بخصوص براى سمت قبله و ظهر و ساعات روز . | 7 | * فصل 2 در مقياس و طريق نصب و اندازه آن * اما مقياس و طريق نصب و اندازه آن در دائره هنديه اين است كه : مقياس به شكل مخروط محددالرأس قائم مستدير ثقيل معتدل در رقت و غلظت باشد . مخروط محددالرأس به اين علت اختيار كرده اند تا ظل عندالحاجت متفرق نشود كه محل آن معلوم نتوان كرد چه سر مخروط ارق از قاعده اش است و مدخل و مخرج ظل در يك نقطه مشخص است