امـر بـه مـعـروف و نـهـى از منكر، ابزار گوناگونى دارد كه در هر مورد، بر اساس شرايط و اوضـاع و احـوال مـى تـوان از آنـها بهره گرفت : تنبيه و تشويق ، زبان و قلم ، آشتى و قهر، ضرب و شتم و...مـوفـقـيـت جـامعه اسلامى براى دعوت به خوبيها و جلوگيرى از بدى ها، در گرو آن است كه از شـيوه هاى مختلف به صورت هماهنگ استفاده شود، و اگر تنها به (دعوت لفظى ) و امر و نهى زبانى بسنده كند، بهره لازم را نخواهد بُرد.از امام صادق (ع ) چنين نقل شده است :(ما جَعَلَ اللّهُ بَسْطَ اللِّسانِ وَ كَفَّ الْيَدِ وَ لكِنْ جَعَلَهُما يَبْسُطانِ مَعا وَ يَكُفّانِ مَعا)(140) خداوند، (زبان ) را گشوده ، و (دست )، را بسته قرار نداده است ، بلكه خداوند خواسته است كه هر دو گشوده يا هر دو بسته باشند.پس در كنار شيوه هاى (گفتارى )، بايد از شيوه هاى (رفتارى ) نيز براى جلوگيرى از منكرات كـمـك گـرفـت ، چـرا كـه بـا زبـان نـمـى تـوان بـر هـمـه عوامل فساد آفرين غلبه كرد. شيخ مفيد مى گويد:در دوران ولايت امير مؤ منان (ع )، به آن حضرت خبر رسيد كه فردى استمنا كرده اسـت . حـضـرت دسـتـور داد: بـه دسـت او زدنـد تـا حـدّى كـه قـرمـز شـد، سـپـس سـؤ ال كـردند: متاءهل است يا مجرد؟ عرض شد: مجرد است . فرمود: ازدواج كند. عرض شد به واسطه فـقـر، امـكـان ازدواج بـراى او وجـود نـدارد، حـضـرت پـس از آنـكـه از او خـواسـت تـوبـه كـنـد، وسـايـل ازدواج او را فـراهـم آورد. و مـهـريـه هـمـسـرش را نـيـز از بـيـت المال پرداخت .(141) از اين سيره امام مى فهميم كه براى اصلاح جامعه و جلوگيرى از مفاسد، نه مى توان از تنبيه چشم پوشى كرد، و نه بايد به آن بسنده نمود، بلكه بايد با شناخت ريشه انحراف ، در صدد اصلاح همه جانبه برآمد.
رعايت ادب ، كرامت و حرمت طرف مقابل
بـا مـطالعه زندگى رسول اكرم (ص ) و ائمه عليهم السلام مى توان ادب در امر به معروف و نهى از منكر را آموخت . اينك نمونه اى از ادب امام صادق (ع ) در امر به معروف و نهى از منكر:به دستور منصور، صندوق بيت المال را باز كرده بودند، و به هر كس چيزى مى دادند، شـقـرانـى يـكـى از كـسـانـى بـود كـه بـراى دريـافـت سـهـمـى از بـيـت المال آمده بود، ولى چون كسى او را نمى شناخت ، وسيله اى پيدا نمى كرد تا سهمى براى خود بـگـيـرد، شـقـرانـى را بـه اعـتـبـار ايـنـكـه يـكـى از اجـدادش بـرده بـوده و رسـول خـدا (ص ) او را آزاد كـرده بـود، و وى هـم آزادى را از او بـه ارث مـى بـرد، (مـولى رسـول اللّه ) مـى گـفـتـنـد؛ يـعـنـى آزاد شـده رسـول خـدا (ص ) و ايـن بـه نوبه خود افتخار و انـتـسـابـى بـراى شقرانى محسوب مى شد، از اين نظر، خود را وابسته به خاندان رسالت مى دانـسـت . در ايـن بـيـن كـه چـشـم هاى شقرانى نگران آشنا و وسيله اى بود تا سهم خودش از بيت المال را بگيرد، امام صادق (ع ) را ديد. جلو رفت و حاجت خويش را گفت . امام رفت و طولى نكشيد كه سهم شقرانى را گرفته و با خود آورد. همين كه آن را به دست شقرانى داد، با لحنى ملاطفت آمـيـز ايـن جـمـله را بـه وى گـفـت : (كـار خـوب از هـر كـسـى خوب است ، ولى از تو، به واسطه انتسابى كه با ما دارى ، و تو را وابسته به خاندان رسالت مى دانند، خوبتر و زيباتر است . و كـار بـد از هـر كس بد است ، ولى از تو به خاطر همين انتساب ، زشت تر و ناپسندتر است . امام صادق (ع ) اين جمله را فرمود و گذشت .شقرانى با شنيدن اين جمله دانست كه امام از سرّ او يعنى شرابخوارى اش ، آگاه است و از اينكه امـام بـا ايـنكه مى دانست او شرابخوار است ، به او محبت كرد و در ضمن محبّت ، او را متوجه عيبش كرد، پيش وجدان خويش شرمسار شد و خود را ملامت كرد.(142) دورى از سـرزنش ، از جمله آدابى است كه بر تاءثير امر به معروف و نهى از منكر مى افزايد از ايـن رو در دسـتورات اخلاقى اسلام ، از ما خواسته اند تا نسبت به گناهكاران زبان سرزنش نداشته باشيم . امام سجاد (ع ) فرمود: