بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر بـرايـشـان صـدمـه اى بـه هـمـراه داشـتـه بـاشـد و در آن احتمال خطرى بدهند عقب نشينى مى كنند و لب فرو مى بندند.امام باقر (ع ) فرمود:(يَكُونُ فى اخِرِ الزَّمانِ قَومٌ يُتَّبَعُ فيهِمْ قَومٌ مُراَؤ نَ يَتَقَرَّؤ نَ وَ يَتَنَسَّكُونَ حُدَثاءٌ سـُفـَهـاءٌ لا يُوجِبُونَ اَمْرا بِمَعْرُوفٍ وَ لا نَهْيا عَنْ مُنْكَرٍ اِلاّ اِذا اَمِنُوا الضَّرَرَ يَطْلُبُونَ لاَِنْفُسِهِمُ الرُّخـَصَ وَ الْمَعاذيرَ يَتَّبِعُونَ زَلاّةَ الْعُلَماءِ وَ فَسادَ عَمَلِهِمْ يُقْبِلُونَ عَلَى الصَّلاةِ وَالصّيامِ وَ مـا لا يـَكـْلُمـُهـُمْ فـى نـَفـْسٍ وَ لا مالٍ وَلَوْ اَضَرَّتِ الصَّلاةُ لِسائِرِ ما يَعْمَلُونَ بِاَمْوالِهِمْ وَاَبْدانِهِمْ لَرَفَضُوها كَما رَفَضُوا اَسْمَى الْفَرائِضِ وَ اَشْرَفَها)(194) در آخـر الزمـان از قـومـى پـيـروى خواهد شد كه گروهى از آنها رياكارند و به عبادت و زهدمى پردازند، تازه كارانى سفيه اند كه امر به معروف و نهى از منكر، نمى كنند، مگر وقتى كه از ضـرر و خـطـر ايـمـن بـاشـنـد، بـراى (فـرار از تـكـليـف ) بـه دنـبـال بـهـانه و رخصت مى گردند، از لغزش و اعمال بد دانشمندان جستجو مى كنند، به نماز و روزه و هـر چـه بـرايـشـان ضـرر جـانـى و مـالى نـداشـته باشد، رو مى آورند، و اگر نماز هم برايشان ضرر مادى داشته باشد، آن را ترك مى كنند همان طور كه برترين و ارزشمندترين واجبات (امر به معروف و نهى از منكر) را رها كرده اند.امام حسين (ع ) مى فرمايد:اَلنّاسُ عَبيدُ الدُّنْيا وَالدّينُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ بِهِ مَعايِشُهُمْ فَاِذا مُحِصُّوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ) مـردم بـرده دنـيـايـنـد و ديـن لقـلقـه زبـانـشـان اسـت . تـا وقـتـى دنبال دين مى گردند كه روزى و آسايش آنان تاءمين باشد و آن گاه كه به بلا دچار شوند، دينداران اندك مى گردند.
ضعف غيرت دينى
مـؤ مـن نـسـبـت بـه احـكـام الهـى (غيور) است و نمى تواند تماشاگر تعدى به حدود و دستورات خـداونـد بـاشـد. از اين رو، به امر به معروف و نهى از منكر مى پردازد، و آنكه از اين (غيرت ) نصيب لازم را ندارد، با بى تفاوتى از چنين صحنه هايى مى گذرد.حـضـرت امـيـر (ع ) در دوران حـكـومـت خود، پيوسته با چنين افراد سست عقيده و كم تحرك در ميان اصحاب خود رو به رو بود و از آنها گلايه داشت :(...فَقُبْحا لَكُمْ وَتَرَحا حينَ صِرْتُم غَرَضا يُرْمى يُغارُ عَلَيْكُمْ وَلا تُغيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لا تـَغـْزُونَ وَ يـُعـْصـَى اللّهُ وَ تَرْضَوْنَ... يا اَشْباهَ الرِّجَالَ وَلا رِجالَ، حُلُومُ الاَْطْفالِ وَ عُقُولُ رَبـّاتِ الْحـِجـالِ... قـاتـَلَكـُمُ اللّهُ لَقـَدْ مـَلَاءْتـُمْ قـَلْبـى قـَيـْحـا وَ شـَحـَنـْتـُمْ صـَدْرى غَيْظا)(195) زشـت بـاد روهـايـتـان و غـمـيـن بـاد دل هـايـتـان كـه آمـاج تـيـرهـاى دشـمـنـان قـرار گـرفـتـه ايـد!مال شما را به يغما مى برند و واكنش نشان نمى دهيد، با شما مى جنگند و شما نمى جنگيد. خدا را معصيت مى كنند و شما راضى هستيد... اى مرد نمايان نامرد! كه عقلتان كودكانه است و به حجله نشينان نو عروس مى ماند... خدا شما را بكشد كه دلم را چركين ساختيد و سينه ام را از خشم آكنديد.
طمعكارى
طـمـع ، زبـان (امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر) را بـه زبـان (تـمـلق و چـاپـلوسـى ) تـبـديـل مـى كـنـد و پـيـوسته در اين انديشه است كه چگونه و با چه الفاظى سخن بگويد كه بيشتر و بهتر بتواند توجّه صاحبان زور و زر را به خود جلب كند و خود را محبوب آنان سازد. انـسـان تـا در بـنـد مـادّيـات