بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شما به حساب دانايانتان گذاشته مى شود) و از من گذشتند. (اين سخن بر من گران آمد. از اين رو) بـه (مـنـزل ) آن حـضرت مراجعه كردم ، اذن خواستم سپس وارد شده عرض كردم : شما آن شب به من چنين فرموديد و سخن شما موجب نگرانى من شد، چگونه گناه نادانان ما را به حساب ما مى گذارند؟. حضرت فرمود:(نـَعـَمْ مـا يَمْنَعُكُمْ إ ذا بَلَغَكُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْكُمْ ما تَكْرَهُونَهُ وَ ما يَدْخُلُ بِهِ عَلَيْنَا الْاَذى وَالعَيْبُ عِنْدَ النَّاسِ اءَنْ تَاءْتُوهُ فَتُؤَنِّبُوهُ وَ تَعِظُوهُ وَ تَقُولُوا لَهُ قَوْلا بَليغا) (آرى چنين است ! چرا وقتى آگاه مى شويد كه يكى از شما (شيعيان ) كار ناپسندى انجام مى دهد كـه مـوجـب آزار مـاسـت و نـزد مردم عيب شمرده مى شود، به سراغ او نمى رويد و او را سرزنش و موعظه نمى كنيد و با گفتارى رسا با او سخن نمى گوييد؟) عرض كردم : چون از ما نمى پذيرد و گوش به حرف ما نمى دهد حضرت فرمود:(فَإِذا فَاهْجُرُوهُ عِنْدَ ذلِكَ وَ اجْتَنِبُوا مُجالَسَتَهُ)(199) (در اين صورت از او دورى كنيد و از همنشينى با او خوددارى بورزيد!).
روحيه سازشكارى
در ايـن كـه مـؤ مـن بـايـد اهل رفق و مدارا باشد و با سختى ها و تندى هاى مردم بسازد، ترديدى نـيـست .ليكن رفق ، مدارا و همه خلقيّات پسنديده اى كه اسلام آنها را مى ستايد در واقع ، از اين جهت ارزشمند هستند كه زمينه ساز اجراى حدود الهى و پرهيز از معاصى اند. بنابر اين اگر امر دايـر شـود، بـيـن نـهـى از منكر - هر چند موجب آزردگى خاطر فرد معصيت كار شود - يا سكوت و لبـخـنـد و بـى اعـتـنـايـى در بـرابـر وقـوع مـنـكـر، بـه طـور قـطـع ، حـالت اوّل بر دوّم ترجيح دارد.مـتـاءسـفـانـه ، بـرخـى بـا ايـن تـوجـيـه غـلط كـه در بـرخـورد بـا مـردم بـايـد اهـل رفـق و مـدارا بـود و از خـود نرمش نشان داد، در برابر صحنه هاى وقوع معصيت ، سكوت مى كـنـنـد و از ابـراز واكـنـش و نـهـى از مـنـكر مى پرهيزند. اينان با داشتن چنين روحيه سازشكارى صـلاحيت اقامه حدود الهى و احياى دين او را ندارند. حضرت على (ع ) با صراحت در اين باره مى فرمايد:(لا يُقيمُ اءَمْرَ اللّهِ سُبْحانَهُ إِلاّ مَنْ لا يُصانِعُ وَ لا يُضارِعُ وَ لا يَتَّبِعُ الْمَطامِعَ)(200) حكم خداوند سبحان را اجرا نمى كند مگر كسى كه سازشكارى نمى كند و همرنگ جماعت (گناهكار) نمى شود و طمع نمى ورزد!كسانى كه در برخورد با معاصى به خاطر پرهيز از آزرده ساختن معصيت كار، او را نـهـى از مـنـكـر نـمـى كـنند، در حقيقت خشنودى خلق را بر خشنودى خداوند ترجيح مى دهند و براى اينكه بندگان خدا را از خود راضى نگه دارند، موجبات خشم خداى خويش را فراهم مى سازند.حضرت زين العابدين (ع ) به خطيبى كه براى خشنودى يزيد بن معاويه زبان از نهى او فرو بسته بود و بر روى منبر در ستايش آل ابى سفيان سخن مى گفت ، فرمود:(وَيْلَكَ اءَيُّهَا الْخاطِبُ! إِشْتَرَيْتَ مَرْضاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخالِقِ، فَتَبَوَّاءْ مَقْعَدَكَ مِنَ النّارِ)(201) واى بر تو اى سخنران ! تو خشنودى آفريده را به قيمت خشم آفريننده خريده اى پس