شريك شدن در گناه گناهكاران - تفسیر موضوعی امر به معروف و نهی از منکر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر موضوعی امر به معروف و نهی از منکر - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اءَسَفاً)(221) شايد، اگر به اين سخن ايمان نياورند، تو جان خود را از اندوه در پيگيرى [كار] شان تباه كنى (222) ايـن بـيـان نشان مى دهد كه امر به معروف و نهى از منكر ريشه در چه ابعادى از شخصيت انسان دارد و آنـان كـه چـنـيـن روح بـلنـدى در كـالبـد شـان دمـيـده شـده اسـت ، در مقابل انحراف ديگران نمى توانند ساكت و بى تفاوت بمانند.

پـس ، آن كـه مـعـروف را نـمـى شـنـاسـد و نمى پسندد و ترويج نمى كند و به انكار منكر نمى پردازد، هنوز از دايره (خودپرستى ) خارج نشده است و بهره اى از كمالات انسانى نبرده ، بلكه يك انسان وارونه است .

شريك شدن در گناه گناهكاران

سكوت نسبت به انجام معاصى و ترك واجبات به معناى رضايت نسبت به آن وضع است و فرد براى اينكه نارضايتى خود را نشان دهد، بايد به هر صورت كه ممكن است تنفّر و نارضايتى خود را از آن وضع اعلام و ابراز كند و اگر مى تواند در اصلاح آن وضع بكوشد. كـسـانـى كـه تـوان اظـهار تنفّر و اقدام اصلاحى دارند و اقدام نمى كنند، با ترك اين وظيفه در گـنـاه گـنـاهـكـاران شـريـك شـده و عـذاب دنـيـايـى اگـر نازل شود، آنان را نيز فرا مى گيرد. امام صادق (ع ) مى فرمايد:

(مَنْ كانَ لَهُ جارٌ وَ يَعْمَلُ بِالْمَعاصى فَلَمْ يَنْهَهُ فَهُوَ شَريكٌ لَهُ)(223) هر كس همسايه اهل معصيتى دارد و او را نهى نمى كند، در گناه او شريك است .

در قصه (اصحاب شنبه )، قرآن جريان قومى از يهود را يادآور مى شود كه حرمت روز شـنبه را رعايت نكردند. مؤ منانى كه در اين طغيان شركت نكردند، دو گروه بودند؛ گروهى كه ضمن حفظ خود از گناه ، ديگران را نيز نهى مى كردند، و گروه ديگرى كه فقط خود حفظ حرمت كـردنـد و در مـقـابـل عـمـل طـغـيـانـگـرانـه ديـگـران سـكـوت پـيـشـه سـاخـتـنـد. وقـتـى عـذاب نازل شد. گروه تارك نهى از منكر را نيز فراگرفت :

(فَلَمَّا نَسُوا مَاذُكِّرُوا بِهِ اءَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَاءَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بـِعـَذَابٍ بـَئِيـسٍ بـِمـَا كـَانـُوا يـَفـْسـُقـُونََ فـَلَمَّا عـَتـَوْا عَن مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ)(224) پـس هـنگامى كه اندرزى كه به آنان داده شده بود، فراموش كردند، نهى كنندگان را ازخطر و عـذاب نـجـات داديـم و سـتـمـگـران را به خاطر فسق و گناهى كه مرتكب شدند به عذابى سخت گـرفـتـيـم . و آن هـنـگـام كه از آنچه نهى شدند، تجاوز كردند (و مرتكب منهى شدند) به آنان گفتيم : به شكل ميمون هاى طرد شده درآييد.

با توجه به اين آيات معلوم مى شود كه نجات يافتگان از نابودى دنيوى فقط ناهيان از منكر بـوده انـد و بـقـيه يعنى تاركان نهى از منكر و متجاوزان به حرمت ، نابود شده اند. البته آيه بـعـد نـيـز دلالت دارد كـه عـذاب مـسـخ فـقـط شامل متجاوزان شده است . امام على عليه السلام مى فرمايد:

اى مـردم ، مـادامـى كـه عـده اى خـاص بـه طـور مخفى مرتكب گناه شوند، خداوند عموم مردم را به خاطر گناه آنان عذاب نمى كند ليكن اگر آنان علنى خدا را معصيت كنند و عموم مردم نيز بى اعتنا بـمـانـنـد و آنـان را نـهـى نـكـنـنـد، هـم افـراد گـنـاهـكـار و هـم عـموم ساكت مستوجب عقاب الهى مى گردند.(225) از امام باقر عليه السلام نيز نقل شده كه خداوند به حضرت شعيب وحى فرمود:

يـكـصـد هزار نفر از قوم تو را عذاب مى كنم كه چهل هزار نفر آنان معصيت كار و شصت هزار نفر بقيه نيكوكارند!

شعيب (ع ) عرض كرد:

خدايا اين عده (چهل هزار نفر) اشرارند (و مستحق عقوبت ) اما گناه نيكان چيست ؟ خداوند فرمود:

/ 79