جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا - نسخه متنی

محمدرضا هدایت پناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كوفه رفته، مردم را به سوى شما فرا خوانم؟» امام فرمود: «اى جندب! هنوز زمان آن نرسيده است.» جندب
گويد: وقتى به عراق باز گشتم، در ميان كوفيان هر گاه از فضايل امام مى گفتم مرا از خود مى راندند تا
اين كه به وليد گزارش رسيد و زندانى شدم. ولى عده اى واسطه شده، مرا آزاد كردند.^(^[4])
ظهور و گسترش سياست هاى انحرافى عثمان، اعتراضات مسلمانان به خصوص كوفيان را برانگيخت. گرچه
على(عليه السلام) موضع ميانجى گرى را در ميان نيروهاى معترض و عثمان داشت، اما اين امر طبيعى بود كه
مخالفت هاى اميرالمؤمنين(عليه السلام) با سنت ها و سياست هاى غلط عثمان توجه معترضان را به خود جلب
كند. به خصوص كه رهبران ناراضى كوفه از بزرگان و چهره هاى سياسى ـ مذهبى كوفه و داراى انديشه هاى
تشيّع مذهبى بودند. پس از قتل عثمان با وجود طلحه و زبير ـ دو تن از رهبران معترضان ـ عايشه شك نداشت
كه يكى از آن دو، براى خلافت برگزيده خواهد شد، اما انصار و نيروهاى يمنى كوفه و ديگران تنها سراغ
اميرالمؤمنين رفتند و به اصرار زياد، او را خليفه خود انتخاب كردند.
اين كه آيا اين انتخاب، تنها يك انتخاب سياسى بود يا همانند گروهى از صحابه و تابعين كوفى كه به نام
تعدادى از آنان اشاره شد^(^[5])، بر اساس اعتقاد دينى يعنى ولايت و وصايت اميرالمؤمنين(عليه السلام)
و حديث غدير بود، سؤالى است كه جاى تأمل و دقت دارد. با توجه به شواهد و سخنانى كه به هنگام بيعت
ايراد شد، به نظر مى رسد هر دو گرايش و نظريه در ميان كوفيان بوده است، ولى به طور كلى انتخاب، يك
انتخاب سياسى بوده است نه عقيدتى.
پس از قتل عثمان و خلافت اميرالمؤمنين(عليه السلام) دو گرايش *عثمانى *و *علوى *در ميان مسلمانان به
وجود آمد.^(^[6]) اكثر كوفيان گرايش علوى داشتند و معتقد بودند كه على(عليه السلام) علاوه بر اين كه بر
عثمان برترى دارد، هيچ گونه دخالتى در كشته شدن عثمان نداشته و حتى در كمك به او از هيچ كوششى دريغ
نورزيده است و خلافت او با توجه به بيعت اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله)، اعم از مهاجران و انصار
و بزرگان از تابعين و نيز بيعت عمومى مردم، يك بيعت كامل و تام و مشروع بوده است. اصطلاحى كه براى
اظهار چنين عقيده اى بيان مى شد، *دين على *در مقابل *دين عثمان *بود.
نمايندگان اين دو تفكر در جنگ هاى جمل و صفين در رجزهاى خود از اين دو اصطلاح استفاده مى كردند و بر
تبعيت و پيروى از اين دو تفكر اصرار داشتند.^(^[7]) در دوره هاى بعد نيز، تقابل اين دو تفكر را در
نهضت هاى شيعى بر ضد شام مى توان ديد و مى توان گفت كه يكى از مهم ترين موضوعاتى كه در اين جنگ ها
نُمود و نقش مهمى در برانگيختن و تقابل دو سپاه داشته است، تفكر مذهب علوى و عثمانى بوده است. براى
مثال، در جنگ ابراهيم بن اشتر با ابن زياد و لشكر شام و همچنين سپاه مصعب بن زبير و مختار، نمايندگان
هر دو سپاه به اين نكته توجه كامل داشته و هر اندازه كه نيروهاى ابراهيم در سخنان و رجزهاى خود بر
اصطلاح *دين على *اصرار مىورزيدند، نيروهاى شامى بر *دين عثمان *و بيزارى از *دين على *اصرار
داشته اند.^(^[8])
اين موضوع در دعاها نيز انعكاس يافته و به طور مثال آمده است: *اصبحت بالله مؤمناً مخلصاً على دين
محمد و سنته و على دين على و سنته*.^(^[9])
آنچه در باره ى اين موضوع حائز اهميت است و بايد بدان توجه داشت، اين است كه اين مقدار گرايش به
اميرالمؤمنين(عليه السلام) از نظر تاريخى به *مذهب علوى* و يا *تشيّع سياسى*، و به تعبير برخى از
محققان به تشيّع عراقى معروف است.^(^[10]) از منظر اين تفكر، شيخين (ابوبكر و عمر) نيز خليفه مشروع بوده
و حتى بنا بر گفته قاضى عبدالجبار معتزلى اعتقاد به برترى شيخين بر اميرالمؤمنين(عليه السلام) از
اعتقادات تشيّع سياسى بوده است.^(^[11]) از نظر فقهى ميان اين دو و على(عليه السلام) تفاوتى نيست. چه بسا
در برخى مواردْ سنت شيخين را بهتر قبول داشتند و آن را بر سنت على(عليه السلام)نيز ترجيح مى دادند;
به طورى كه در كيفيت تقسيم غنائم در جنگ جمل به امام گفتند: «اعطنا سنة العمرين».^(^[12]) و يا اين كه
وقتى امام دستور منع نماز تراويح را صادر كرد، تعداد بسيارى از كوفيان كه در مسجد جمع شده بودند،
فرياد «وا عمراه» سر دادند.^(^[13]) حتى امام مى خواست از ديگر سنت هاى دوران خلفاى پيشين نيز منع كند،
ولى چون مردم ظرفيت آن را نداشتند و براى اين كه تمام آنان از دور امام پراكنده نشوند، اقدامى
نكرد.^(^[14]) اين موضوع تا بدانجا بود كه امام نتوانست برخى از كارگزاران دوران عمر را عزل كند. به طور

/ 65