2 . 5 . 1 . شناخت‏خدا از راه اصول متناقض - تعالی از دیدگاه محیی الدین و یاسپرس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعالی از دیدگاه محیی الدین و یاسپرس - نسخه متنی

احمد عابدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3) در بيان شان الهى . شان الهى وامر تدبيرى دورى است; زيرا از حضرت احديت تعين اول (كه برزخ بين وجوب و امكان است) كه قلم الهى است صادر مى‏شود و از آن به عقول كثيره و نفوس و افلاك و عناصر و حوادث جزئيه زمانيه مى‏رسد و سپس از همين عناصر شروع مى‏شود تا به انسان برسد و اگر انسان به علم و عمل متصف بود، به آن برزخ مى‏رسد و به صفات الهى متصف گردد.

ياسپرس تنها به جنبه اول توجه دارد. گر چه اشاراتى بسيار بعيد نيز از كلمات او براى جنبه سوم بدست مى‏آيد. از برخى سخنان ياسپرس اين تصوير به ذهن مى‏آيد كه مطلق نزد او، همان مطلق نزد هگل است. (35) به اين كلام او توجه كنيد:

) «مطلق همگام با زمان براى بشر رشد مى‏نمايد. مطلق فقط براى انسان نمو مى‏كند و به كمال مى‏رسد كه انسان بر خود فائق مى‏گردد و راهى را بپيمايد كه در آن راه تصميم مطلق تزلزل ناپذير و پا بر جا گردد». (36)

اين مطلق همان مطلقى است كه در حال شدن و صيرورت است; اما به نظر او كاملا يك واقعيت زمانى نيست، زيرا مطلبى را با زمان نمى‏توان اندازه‏گيرى كرد. و گاهى تصريح مى‏كند كه مطلق را خدا نمى‏داند; خدا مانند واقعيت محسوس در مطلق وجود ندارد. (37)

شايد بتوان گفت: مطلق نزد ياسپرس چيزى شبيه روح يا نفس ناطقه انسانى است. اما بهر حال مقصود او از مطلق كاملا روشن نيست.

پس از مقدماتى كه گذشت، نيكوست، به چند مقايسه اجمالى پيرامون شناخت‏خدا در كلام اين دو فيلسوف و عارف بپردازيم:

2 . 5 . 1 . شناخت‏خدا از راه اصول متناقض

در متون دينى ما شناخت‏خدا از اين راه بسيار مهم است:

«هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن‏». (38)

«الحمدلله الاول بلااول كان قبله و الاخر بلاآخر يكون بعده‏».خ(39)

«مع كل شى‏ء لا بمقارنه و غير كل شى‏ء لا بمزايله‏» (40)

در اين گونه عبارتها صفات متضاد به خداوند نسبت داده شده است و كسى كه به عمق آنها پى نبرد، فورا مى‏گويد اينها متناقض است و يا لااقل آنها را از متشابهات مى‏داند. ياسپرس به اين مساله توجه دارد و مى‏گويد:

«اينك مساله وجود خدا را كه بر مبناى اصول متناقض مبتنى است، با نظرى اجمالى توضيح خواهيم داد... قديمترين برهان شناخت‏خدا برهان حركت و حدوث ممكنات است، ولى اين استدلال صحيح نيست، زيرا ما پيوسته در درون طبيعت هستيم و هرگز كل آن را نمى‏توانيم مشاهده كنيم و جهان به ما اجازه نمى‏دهد چيزى غير از جهان بدست آوريم. برهان زيبايى و جمال نيز اگر اثبات خدا نمايد، وجود شرور مانع آن خواهد بود و حداكثر از اين برهان استفاده مى‏شود كه جهان بى پايان است و خدا موضوع معرفت ما واقع نمى شود». (41)

آن گونه كه ملاحظه شد، ياسپرس گر چه به اصول متناقض تصريح كرده است، اما آن را در مورد اثبات وجود خدا به كار مى‏برد; يعنى همان چيزى كه كانت مى‏گفت:

/ 20