بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اگر نوع ارتباط آدمي با آن و يا تاثير آنها برشخصيت انساني و يا هويت آن موضوع، تغيير يافت، حكم آن نيز تغيير مييابد چنانكه ميگويند احكام دنيوي، تابع شرايط و موضوعات است و يك پديده در شرايط خاص زماني و يا براي شماري از افراد، ميتواند موضوع حرمت، و براي شمار ديگر، موضوع اباحه و يا حتي وجوب ميباشد. در همه موارد براساس نوع تاثير موضوع در شخصيت انساني و حيات مادي او وضع شدهاند پس اصل احكام وجوب و حرمت، استحباب و كراهت و اباحه بر اين بنيان نهاده شدهاند كه موضوع آن چه تاثيري در تكامل شخصيت معنوي و حيات، دنيوي دارند و اين مطلب، غير از آن است كه بگوييم فهم و استنباط و استدلال فقيهان گذشته در گزاره استنباط احكام، درست و يا نادرست بوده است. قصاص زن و مرد در برابر يكديگر دو صورت دارد. اگر زني مردي را كشته باشد، اولياي مقتول ميتوانند قاتل را قصاص كنند، بدون آنكه افزون بر قصاص، پولي را طلبكار باشند و ميتوانند، ديه كامل بگيرند و قصاص نكنند.تنها روايتي كه به اولياء مقتول اجازه داده قاتل را قصاص كنند و نصف ديه مرد را نيز دريافت كنند(2) فقيهان گذشته، اين حديث را متروك و غيرقابل عمل دانستهاند و هيچيك چنين فتوايي ندادهاند.(3)اين فتوا كه علاوهبر قصاص، ديگر نصف ديهاي در كار نيست، بر اساس چنين احاديثي صادر شده است:ام َلجّرلا لتقت ةأرملا يف )عهّّللادبع يبا نع« نم رثكا يلع يناجلا ييحيلا »ع«لاق ؟اهيلع )4(».هسفنچهار حديث ديگر در همين موضوع، نقل شده است و فقهاء براساس آنها فتوا دادهاند و در اين حكم، ترديدي وجود ندارد.(5)اما درصورت دوم قضيه كه مردي، زني را كشته باشد، دو فرض و دو فتوا وجود دارد.الف: اگر اولياء مقتول، ديه بگيرند، بايد نصف ديه كامل را بگيرند.ب: اگر بخواهند قصاص كنند، بايد نصف ديه كامل را به ورثه قاتل پرداخت كنند.اين فتوا، اين پندار را پديد آورده كه آيا ارزش زن در نظام حقوقي اسلام، نصف مرد است؟در پاسخ اين پندار بايد گفت اصل تشريع و چگونگي اجرا و تبديل آن را به ديه ميتوان از ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرارداد.1ـ از نظرگاه ارزش انساني، در اصل تشريع قصاص ميان مردان و زنان، تفاوتي وجود ندارد. آيات و «لكم في القصاص حياة» و «النّفس بالنّفس»، زن و مرد را به طور يكسان، شامل ميشود و هر كدام به جرم كشتن ديگري قابل قصاص است.2ـ در هر قتلي اعمّ از عدواني و قصاص، حقوقي پديد ميآيد. در قتل عدواني، حقوق ذيل پديد ميآيد:الف: حق شخصي مقتول، قاتل چه اعدام شود و چه نشود، در پيشگاه خداوند و در قيامت در برابر جان كشته شده، مسئول است و بايد پاسخ دهد و مجازات اخروي قاتل با قصاص و ديه، از بين نميرود. استيفاي حق مقتول در قيامت، ميسّر است. اولياي مقتول نميتوانند حق اخروي مقتول را ببخشند و يا بگيرند. مراجعه شود به ابواب «كفّارات».