در اين مقاله بعد از مقدمه كوتاهي به معناي لغوي و اصطلاحي و حقيقت دين و دنيا پرداخته و اين دو مفهوم از ديدگاه مفسران و عالمان ديني تبيين گرديده و با ذكر شواهد و ادله بيان شده است كه حقيقت دنيا از ديدگاه اسلام هرگز مذموم نبوده بلكه آنچه كه در ذم دنيا در نصوص وارد شده مربوط به تعلقات و وابستگي انسان به آن است و امام خميني قدسسره و بسياري از مفسرين بر همين عقيدهاند، گرچه برخي نظر مخالف دارند.سپس به ارتباط دين و دنيا و تفكيك آن دو، دلايل طرفين پرداخته شده و در پايان ادله سكولاريزم (جدايي دين و دنيا) را مردود دانسته و انديشه عالماني كه بر پيوند ناگسستني دين و دنيا، دين و حكومت و دين و سياست اثبات نموده و شواهدي از بيانات امام خميني در اين رابطه ذكر شده است.هيچ ترديدي وجود ندارد كه يكي از بهترين آثار نظامِ مقدس اسلامي در ايران، بُعد علمي و فرهنگي آن است. فرهنگي كه با اعتقادات ديني و مذهبي مردم اين مرز و بوم آميخته و در همه ابعاد زندگي آنان بروز و ظهور پيدا كرده است. البته انقلابي كه مبناي آن دين و فرهنگ مذهبي باشد لاجرم اين آثار بر او مترتب است. به يُمن همين صبغه فرهنگي و علمي، مباحثي كه شايد در طول تاريخ جامعه ما، كمتر مورد توجه بود از طرف متفكران و انديشمندان مسلمان، در حال گشوده شدن و بازيافتن جايگاه واقعي خويش است. در ميان همه مباحث و چالشهاي فرهنگي و ديني، يكي از موضوعاتي كه شايد از اهميت خاصي برخوردار باشد فرضيه دين و دنياست.هر چند كه اين موضوع، بصورت واضح و روشن در آيات و روايات بيان شده و نيز وقوع پديده مقدسي چون انقلاب اسلامي، بارزترين تفسير عملي و بهترين تجلّي پيوند ناگسستني دين و دنيا، در بستر تاريخ دنياي بشري است وليكن مسائل متعددي در اين باب مطرح است كه مورد بحث محققان و انديشوران است. آنچه در اين مقال به آن پرداخته خواهد شد ارتباط و پيوند دين و دنيا بر اساس ديدگاه بنيانگذار انقلاب اسلامي است كه نظري نقادانه بر تئوري تفكيك دين و دنيا دارد.در سده اخير آثاري از برخي نوانديشان و روشنفكران ديني به رشته طبع درآمده كه معتقدند دين از دنيا جداست و آنچه كه اهداف مقدس انبياء را تشكيل ميدهد توجه به آخرت است.1