نظر متفاوت اهل سنت و قوانين ديگر كشورهاي اسلامي - برسی فقهی حقوقی وضعیت متفاوت زن و مرد نسبت به فسخ نکاح و دیدگاه امام خمینی (ره) در این باره نسخه متنی
بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از بين فقهاء اماميه ابن جنيد اعمال حق فسخ را منوط به حكم حاكم دانسته و شيخ طوسي نيز در كتاب مبسوط، نظرات متفاوت و غير قطعياي ابراز نموده گاه اعمال حق فسخ را بدون حكم حاكم جايز ندانسته و گاه گرفتن حكم حاكم را موافق با احتياط اعلام كرده و گاه اعمال آن را بدون حكم دادگاه تجويز نموده است.6
نظر متفاوت اهل سنت و قوانين ديگر كشورهاي اسلامي
فقهاي اهل سنت و به تبع آن قوانين كشورهاي عربي، عموما اعمال حق فسخ در نكاح را منوط به مراجعه به دادگاه كرده و با حكم دادگاه مجاز ميدانند مخصوصا در مورد فسخ به علت وجود عيب در زن يا مرد و اساسا يكي از فرقهاي انحلال نكاح بوسيله طلاق و بوسيله فسخ را لزوم گرفتن حكم دادگاه در مورد فسخ ميدانند از جمله ميتوان به نظر فقيهان مذاهب چهارگانه شافعي، حنبلي، حنفي و مالكي اشاره كرد كه بويژه در مورد فسخ در اثر عيب تصريح ميكنند جز به وسيله حاكم و حكم قاضي نميتوان نكاح را فسخ كرد.7قانون احوال شخصيه كويت در ماده 100 مقرر ميدارد:«در همه حال فسخ نكاح موقوف به حكم قاضي است و قبل از صدور حكم از سوي قاضي فسخ تحقق پيدا نميكند».8در بسياري از قوانين احوال شخصيه كشورهاي عربي اصولاً نامي از فسخ نكاح به ميان نيامده و بر هم زدن عقد به لحاظ وجود عيب يا مثلاً تخلف از شرط وصف و امثال آنها را تحت عنوان طلاق و به عنوان يكي از علل درخواست طلاق و يا تحت عنوان خيار تفريق ذكر كردهاند و در هر حال مراجعه به دادگاه و گرفتن حكم دادگاه مبني بر طلاق يا تفريق را ضروري ميدانند. قانون خانواده الجزاير در ماده 53 به زن حق ميدهد كه در صورت وجود عيوبي كه مانع تحقق هدف ازدواج است از دادگاه درخواست طلاق نمايد و اصولاً از فسخ نكاح نامي به ميان نياورده است.9قوانين احوال شخصيه سوريه، عراق و لبنان تحت عنوان خيار تفريق يا درخواست تفريق وجود برخي عيوب را از موجبات درخواست صدور حكم جدايي از دادگاه دانستهاند.10به هر صورت قانون مدني ايران، انحلال نكاح دايم را تحت عنوان: فسخ و طلاق مشخصا ذكر نموده و مواردي را كه هر يك از زن و مرد ميتواند نكاح را فسخ نمايد مشخص كرده است و از لزوم مراجعه به دادگاه براي گرفتن حكم فسخ نيز سخني به ميان نياورده است بلكه به گونهاي مطلب را بيان نموده كه به روشني ميرساند مراجعه به دادگاه لازم نيست ماده 1131 قانون مدني مقرر ميدارد:«خيار فسخ فوري است و اگر طرفي كه حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ، نكاح را فسخ نكند، خيار او ساقط ميشود، به شرط اين كه علم به حق فسخ و فوريت آن داشته باشد، تشخيص مدتي كه براي امكان استفاده از خيار لازم بوده، به نظر عرف و عادت است.»طبق ماده 1132:«در فسخ نكاح رعايت ترتيباتي كه براي طلاق مقرر است، شرط نيست».بنابراين اگر طلاق، ايقاعي است كه فقط از ناحيه شوهر ميتواند صورت گيرد و با توجه به مقررات رايج فعلي (ماده واحده اصلاح قانون طلاق مصوب سال 1371) براي واقع ساختن آن بايد گواهي عدم امكان سازش از دادگاه اخذ شود و بايد در طهر غير مواقعه با الفاظ مخصوص و در حضور دو شاهد عادل واقع شود، در فسخ اين ترتيبات لازم نيست يعني فسخ نكاح ايقاعي است كه هم از سوي مرد و هم از سوي زن ميتواند اعمال شود، و نيازي به لفظ خاص ندارد بلكه طبق ماده 449 قانون مدني، فسخ به هر لفظ يا فعلي كه دلالت بر آن نمايد، حاصل ميشود، مراجعه به دادگاه و گرفتن گواهي عدم امكان سازش و استماع دو شاهد عادل و مراعات وضعيت زن از لحاظ بودن در طهر غير مواقعه نيز لازم نيست.