حكومت اسلامي در انديشه روح الله...
اشرف آشوري 1 ـ آنچه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست است، ارزشهاي معنوي است. در صدر اسلام در دو زمان دوبار حكومت اصيل اسلام محقق شد؛ يك زمان رسولاللّه صلياللهعليهوآله و ديگر وقتي كه در كوفه عليابن ابيطالب عليهالسلام حكومت ميكرد. در اين دو مورد بود كه ارزشهاي معنوي حكومت ميكرد؛ يعني يك حكومت عدل برقرار و حاكم ذرهاي از قانون تخلف نميكرد.(1)2 ـ ما حالا آرزوي اين را داريم كه حكومت ما شباهتي به حكومت صدر اسلام پيدا كند و اين طور نيست كه همچو قدرتي داشته باشيم كه بتوانيم همه محتواي حكومت اسلام را بلافاصله پياده كنيم.(2)3 ـ قانون حكومت ميكند، شخص هيچ حكومتي ندارد، آن شخص ولو رسول خدا باشد ولو خليفه رسول خدا باشد.(3)4 ـ همان روزي كه بيعت كردند با حضرت امير و رأي دادند به ايشان؛ همان روز وقتي فارغ شد از اين قضيه، بيل و كلنگش را برداشت و رفت پي كار، كار ميكرد... اين حكومت يكي حكومتي است كه اگر بگويد ما برادر هستيم، راست ميگويد؟.(4)5 ـ اين طور نيست كه اسلام فرقش با حكومتهاي ديگر اين است كه اين عادل است و آنها غير عادل. خير فرقها هست. يكياش همين است. ... يكي از فرقهايش هم اين است كه حكومت اسلام يك حكومت عادل است.(5)6 ـ اگر همه حكومتهاي اسلامي؛ بلكه همه حكومتهاي جهاني اين طور بشود كه با مردم تفاهم داشته باشند، مسلمين ملاحظه بكنند، حكومتهاي اسلامي ملاحظه بكنند حكومت صدر اسلام را. صدر اسلام وضع حكومت چطور بود. ... در عين حالي كه با كفار با خشونت (وقتي كه نميشد هدايتشان بكنند و توطئهگري ميكردند) با خشونت رفتار ميكرد، با ملت چطور رفتار ميكرد؟ يك پدر مهربان و بالاتر از يك پدر مهربان بود.(6)7 ـ در صدر اسلام ... حكومتي كه در رأس جامعه بوده است، با مردم ديگر فرقي نداشته است. بلكه زندگيش پائينتر بوده است. حكومتها نميخواستند كه به مردم حكومت كنند، ميخواستند خدمت كنند. اسلام حكومتها را موظف به خدمت كرده است.(7)8 ـ حكومت اسلامي اگر شما خوب رفتار كرديد، همه قشرهاي ايران خوب رفتار كردند، يك حكومت اسلامي و يك رژيم اسلامي است. حكومتش اسلامي، ملتش اسلامي ... هي حاكم بگويد اسلامي ولكن عمل برخلاف او باشد اين نه رژيم آن وقت اسلامي ميشود نه ملت، ملت اسلامي ميشود.(8)9 ـ اسلام دين سياست است. حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير ـ كتاب حضرت امير ـ به مالك اشتر را بخوانيد، ببينيد چيست؟ ...(9)10 ـ مردم آزادند، لكن شما هدايت كنيد مردم را، مردم ما مسلمانند، اسلام را ميخواهند. شما معرفي كنيد. اسلام را معرفي كنيد حكومت اسلامي را.(10)11 ـ مردم از اين به بعد بايد از خوشان بترسند نه از حكومت. از خودشان بترسند كه مبادا خلاف بكنند. حكومت عدل از خلافها جلوگيري ميكند. جزا مي دهد ما از اسلام پيشرفتهترين حكومت را دارد و به هيچ وجه حكومت اسلام با تمدن مخالفتي نداشته و ندارد. اسلام خود از پايهگذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است.خودمان بايد بترسيم كه خلاف نكنيم و الا حكومت اسلام خلاف نخواهد كرد. دولت در حكومت اسلامي در خدمت ملت است بايد خدمتگزار ملت باشد.(11)12 ـ من نميدانم كه تبليغات عمال خارجي و تبليغات شاه در شما چه تأثيري كرده است كه اسلام را به معني مصطلح امروزش را سنتي ميخوانيد. اسلام پيشرفتهترين حكومت را دارد و به هيچ وجه حكومت اسلام با تمدن مخالفتي نداشته و ندارد. اسلام خود از پايهگذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است.(12)13 ـ اساسا حكومت كردن و زمامداري در اسلام يك تكليف و وظيفه الهي است كه يك فرد در مقام حكومت و زمامداري، گذشته از وظايفي كه بر همه مسلمين واجب است، يك سلسله تكاليف سنگين ديگري نيز بر عهده اوست كه بايد انجام دهد. حكومت و زمامداري در دست فرد يا افراد وسيله فخر و بزرگي بر ديگران نيست كه از اين مقام بخواهد به نفع خود يا حقوق ملّتي را پايمان كند. هر فردي از افراد ملت حق دارد كه مستقيما در برابر سايرين زمامدار مسلمين را استيضاح كند و به او انتقاد كند و او بايد جواب قانع كننده دهد و در غير اينصورت اگر بر خلاف وظايف اسلامي خود عمل كرده باشد، خود به خود از مقام زمامداري معزول است.(13)14 ـ در يك رژيم اسلامي آزاديها صريح و كامل خواهند بود. تنها آزاديهايي به ملت داده نخواهد شد كه بر خلاف مصلحت مردم باشد و به حيثيت فرد لطمه وارد سازد.(14)15 ـ ما مي گوييم حكومت اسلام. اينها تبليغات ميكنند كه اينها ميخواهند هرج و مرج كنند. يك حكومت باشد كه براي قانون متواضع باشد. يعني سر پيش قانون فرود بياورد. قانون هرچه گفت قبول بكند.(15)16 ـ ما ميگوييم حكومت اسلامي، ميخواهيم يك حكومتي باشد كه يك قدري شبيه باشد به اين حاكم هاي ما. آنوقت كجاي حكومت اسلامي ديكتاتوري بوده است كه آقايان سخت از اين ميترسند.ديكتاتوري چيست؟ حكومت اسلام حكومت قانون است. اگر شخص اول مملكت ما، در حكومت اسلامي يك خلاف بكند، اسلام او را عزلش كرده است. يك ظلم بكند، يك سيلي به يك كسي بزند، ظلم است. اسلام او را عزلش كرده. او ديگر قابليت از براي حكومت ندارد. اين ديكتاتوري است؟ حكومت قانون است. قانون خداست. يعني حاكم يعني شخص اول مملكت. اگر يك كسي يك چيزي داشته باشد، شكايتي داشته باشد از او پيش قاضي ميرود و او را حاضرش ميكند و او هم حاضر ميشود. وظيفه است. حضرت امير اين كار را كرد. ما هم يك همچنين حكومتي ميخواهيم حكومت قانون، قانون يعني آن قانون. آن هم قانون مترقي اسلام.(16)17 ـ اينها مي ترسانند شما را از حكومت اسلامي. مي گويند اگر حكومت اسلامي باشد زنها را مي كنند توي يك اطاق و درش را قفل مي كنند تا آخرت توي آن اطاق باقي باشيد. زن ها در صدر اسلام جنگ ميرفتند. بيشتر آنها در طول جنگ بودند براي مداواي زخمي ها ... شما يك سينماي اخلاقي، يك سينماي آموزنده بياوريد، اگر يك كسي با آن مخالفت كرد. با آن مراكز فساد، دولت اسلام مخالف است نه با تمدن مخالف است.(17)18 ـ حكومت اسلامي نميگذارد اين كابارهها كه همه جوانان ما را به بدبختي كشيده، نميگذارد اينها باز باشد. اين فرم سينماها را تغيير مي دهد. يعني اين سينماهايي كه الان جوانهاي ما را دارند به فساد مي كشند و به فحشا مي كشند. اينها مي گويند اين فرم نبايد باشد. ميخواهند سينما باشد. سينماي آموزنده باشد سينماي اخلاقي باشد. با فساد اسلام مخالف است با غارتگري مخالف است.(18)19 ـ حاكم اسلام، حاكمي است كه در بين مردم در همان مسجد كوچك مدينه ميآمد و به حرف هاي مردم گوش مي كرد و آنهايي كه مقدرات مملكت دستشان بود، مثل ساير طبقات مردم در مسجد اجتماع مي كردند و اجتماعشان به صورتي بود كه كسي كه از خارج ميآمد: نميفهميد كه كي رئيس مملكت است و كي صاحب منصب است و چه كساني مردم عادي هستند. ما ميخواهيم اسلام را لااقل حكومتش را به يك نحوي كه به حكومت اسلام در صدر اسلام شباهت داشته باشد، اجرا بكنيم تا شما معني درست دمكراسي را به آن حدي كه هست بفهميد و بشر بداند كه دموكراسي كه در اسلام است با اين دمكراسي معروف اصطلاحي كه دولت ها و رؤساي جمهور و سلاطين ادعا مي كنند بسيار فرق دارد.(19)20 ـ حكومت اسلامي و خواست ملت ما بر همين است كه نفوذ غرب و همه كشورها را در ايران از بين ببرد.(20)21 ـ ما هم كه حكومت اسلامي مي گوييم: ميخواهيم يك حكومتي باشد كه هم دلخواه ملت باشد و هم حكومتي باشد كه خداي تبارك و تعالي نسبت به او گاهي بگويد كه اينهايي كه با تو بيعت كردند با خدا بيعت كردند انما يبايعون اللّه يك همچو دستي حاكم باشد كه با بيعت با او، بيعت با خدا باشد ... آرزوي ما اين است كه يك همچو حكومتي سركار بيايد كه تخلف از قانون الهي نكند.(21)22 ـ فكر حكومت اسلامي، اينكه بايد اسلام حكومت كند و نه غير اسلام، يك فكري نيست كه تازگي داشته باشد. در ابتداء اسلام، برنامه اسلام اين بوده است كه حكومت الهي همه جا باشد. نهايت اينكه غفلت مسلمين از مصالح خودشان و اخيرا هم دستهاي استعمار از چند صد سال پيش به اين طرف موجب شد كه حتي طرح همچون آرماني نشود.2223 ـ روز عيد غدير: روزي است كه پيغمبر اكرم صلياللهعليهوآله وظيفه حكومت را معين فرمود و الگوي حكومت اسلامي را تا آخر تعيين فرمود. و حكومت اسلام نمونهاش عبارت است از يك همچو شخصيتي كه در همه جهات مهذب بر همه جهات معجزه است.(23)24 ـ حكومت اسلامي يعني حكومت مبتني بر عدل و دموكراسي و متكي بر قواعد و قوانين اسلام.(24)25 ـ اگر بنا باشد ديانت اسلام حكومت كند، تمام شعور حفظ ميشود. تعدي، دولتي به دولت ديگر نميكند.(25)26 ـ ما امروز، قبل از هر چيز وظيفه داريم تبليغات چند صد ساله اجانب و عمال استعمار را خنثي كنيم. كارشناسان استعمار با كمار تزوير و حيله و به اسم اسلام دوستي و شرق شناسي پردههاي ضخيمي بر چهره نوراني اسلام كشيده و اسلام را با معمارها و نقاشي ها: ابنيه عاليه و هنرهاي زيبا معرفي نموده و حكومتهاي جابرانه ضد اسلام اموي و عباسي و عثماني را به اسم خلافت اسلامي به جامعهها تحويل دادهاند و چهره واقعي اسلام را در پشت اين پردهها پنهان نگاه داشته بطوري كه امروز مشكل است ما بتوانيم حكومت اسلام و تشكيلات اساسي و سياسي و اقتصادي و اجتماعي آن را بر جوامع بشري حتي مسلمين بفهمانيم.(26)27 ـ اگر قشرهاي جوان از هر طبقه كه هستند جهت حكومت اسلام را كه با كمال تأسف جز چند سالي در زمان پيغمبر اسلام و در حكومت بسيار كوتاه اميرالمؤمنين عليهالسلام جريان نداشت، بفهمند اساس حكومتهاي ظالمانه استعماري و مكتبهاي منحرف كمونيستي و غيره خود به خود برچيده ميشود.(27)28 ـ حكومتهاي مادي به هر رژيمي كه هستند اينها فقط كاري به اين دارند كه نظم مملكت خودشان محفوظ باشد و كسي در خارج (اگر خيلي هم عدالت پناه باشد) كسي ظلم و تعدي به ديگر نكند. اما حالا يك كسي در جوف خانه خودش هر كاري مي خواهد، مضر به حكومت نباشد و به وضع حكومت و به نظام، هر كاري در باطن منزل خودش مي خواهد بكند. مي خواهد شرب خمر بكند، ... قمار بازي بكند ... حكومت به او كاري ندارد ولي اگر چنانچه بيايد بيرون عربده بكشد: چون اين خلاف نظم است به او تعرض مي كنند ... اما اسلام و حكومتهاي الهي اين جور نيستند اينها در هر جا و هر كس در هر جا هست در هر حالي كه هست آنها برايش احكام دارند. يعني كسي در جوف خانه خودش بخواهد يك كاري خلاف و كثافت كاري بكند: حكومتهاي اسلامي به ولايتي كه در حديث غدير است به معناي حكومت است نه به معناي مقام معنوي.او كار دارند ولو اينكه نميآيند تفتيش كنند لكن محرم است حكم دادهاند كه بنايد اين كار بكند.(28)29 ـ اسلامي كه حكومتش تشكيل شد در زمان رسولاللّه و باقي ماند اين حكومت به عدل يا به غير عدل و در زمان حضرت امير باز حكومت عادله اسلامي بود يك حكومتي بود با سياست. يا همه جهاتي كه بود. مگر سياست چي است، روابط بين حاكم و ملت. روابط ما بين حاكم با ساير حكومتها.(29)30 ـ حكومت اسلامي، حكومت قانون الهي بر مردم است.(30)31 ـ ما براي اين كه وحدت امت اسلام را تأمين كنيم براي اين كه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاي دست نشانده آنها خارج و آزاد كنيم، راهي نداريم جز اين كه تشكيل حكومت بدهيم.(31)32 ـ قيام بر ضد حكومت اسلامي، در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصي است.(32)33 ـ حكومت ما حكومت مستقل است و در صورتي كه كشورها دخالتي در امور داخلي ما نداشته باشند: ما با آنها روابط دوستانه داريم.(33)34 ـ دولت اسلامي قهقراگرا نيست و با همه مظاهر تمدن موافق است مگر آنچه كه به آسايش ملت لطمه وارد آورده و با عفت عمومي ملت منافات داشته باشد.(34)35 ـ اگر اسلام عزيز و جمهوري اسلامي نوپا به انحراف كشيده شود و سيلي بخورد و به شكست منتهي شود، خداي ناخواسته اسلام براي قرنها به طاق نسيان سپرده ميشود.(35)36 ـ جمهوري اسلامي ايران نبايد تحت هيچ شرايطي از اصول و آرمانها مقدس و الهي خود دست بردارد.(36)37 ـ ولايتي كه در حديث غدير است به معناي حكومت است نه به معناي مقام معنوي.(37)38 ـ اگر ياس از حكومت اسلامي باشد و انفجار پيدا شود، هيچ چيز نميتواند جلويش را بگيرد.(38)39 ـ اگر ملت مي خواهد كه اين پيروزي تا آخر برسد و به منتهاي پيروزي ـ كه آمال همه است ـ برسد بايد مواظب آنهايي كه دولت را تشكيل مي دهند آن كه ريسجمهور است، آن كه مجلسي هست. همه اينها را توجه بكنند كه مبادا يك وقتي از طبقه متوسط به بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد.(39)40 ـ آن روزي كه هر يك از شما ها را ملت ديد كه از مرتبه متوسط مي غلطيد به طرف مرفه و دنبال اين هستيد كه يا قدرت پيدا كنيد يا تمكن پيدا كنيد: مردم بايد توجه داشته باشند و اين طور افرادي كه به تدريج ممكن است يكي وقتي ـ خداي نخواسته ـ پيدا بشوند آنها را سر جاي خودشان بنشانند.(40)1 ـ صحيفه نور، ج 10، ص 168
2 ـ ج 10، ص 169
3 ـ ج 9، ص 42
4 ـ ص 114
5 ـ ج 8، ص 3
6 ـ ص 277
7 ـ ج 7، ص 73
8 ـ ج 7، ص 286
9 ـ ج 5، ص 21
10 ـ ص 149
11 ـ ج 5، ص 238
12 ـ ج 4، ص 49
13 ـ ص 190 c
14 ـ ص 242
15 ـ ج 3، ص 11
16 ـ ص 69
17 ـ ص 69
18 ـ ص 82
19 ـ ص 84
20 ـ ص 89
21 ـ ص 111c
22 ـ ص 116
23 ـ ص 197
24 ـ ص 268
25 ـ ج 1، ص 90
26 ـ ج 1، ص 152
27 ـ ص 162
28 ـ ص 234
29 ـ ص 239
30 ـ كلماتقصار،ص117
31 ـ ص 117
32 ـ ص 13
33 ـ ص 144
34 ـ ص 118
36 ـ 35 ـ همان
37 ـ ص 119
38 ـ ص 141
39 ـ همان
40 ـ ص 142