گريه در ديدگاه قرآن - فلسفه اشک (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلسفه اشک (1) - نسخه متنی

احمد لقمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گريه در ديدگاه قرآن

قرآن كريم اين كتاب سترگ «گريه» را شيوه ديرينه انبياي الهي مي‏شمرد؛ آنجا كه يعقوب براي يوسف خود سرشك غم ريخت، يادآور مي‏شود11 و گريه نوح را بيان مي‏كند.12 چون سخن از شعيب پيامبر مي‏شود، گريه او را به درگاه خداوند گوشزد مي‏نمايد13 و داود را رسولي معرفي مي‏كند كه اهل گريه و راز و نياز بوده است.14 هنگامي كه به آخرين سفير سعادت خود يعني حضرت محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مي‏رسد، او و اصحاب عزيزش را مرداني مي‏شمرد كه سرشك غم و اندوه از ديدگان خود جاري مي‏كردند و با شنيدن آيات قرآن از خوف الهي اشك مي‏ريختند15 و نسبت به اصحاب صفه ـ آن تهيدستان لبريز از ايمان ـ ريزش اشك را به هنگام شنيدن قرآن نسبت مي‏دهد.16

پژوهش برخي از مفسران بدانجا انجاميده كه گريه يوسف را بر قبر مادر بيان كرده‏اند و نسبت به اين صفت پسنديده و عاطفي از صالحان و مؤمنان سخن گفته‏اند.17 و بعضي ديگر، افزون از آيات الهي كه بيانگر گريه آسمان و زمين در مرگ مؤمنان است، گستره اين بحث را با رواياتي ارزشمند، شكوهي بيشتر بخشيد و از چنين عشق و عاطفه‏اي ـ كه برخاسته از معرفت است ـ معارفي ژرف به دست آورده‏اند.18 آنجا كه پروردگار متعال مي‏فرمايد:

«فَما بَكَتْ عَلَيْهِم السَّماءَ والاَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين.»19

(پس نگريست بر آنان آسمان و زمين و مهلت نيز به آنها داده نشد.)

و سپس ارزش گريه خوف‏آميز از عظمت الهي را توضيح داده‏اند.20 «وَ يَخِرُّونَ لِلاَذقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعا»21 صحيفه‏اي از اين دفتر معرفت را مي‏گشاييم:

آسمان و زمين براي برخي مي‏گريند و نسبت به عده‏اي هيچ احساس ندارند! نگريستن بر سركشان و فرعونيان نشان از حقارت آنها و بيانگر نداشتن دلسوز و يار و ياور براي آنان است امّا براي مقرّبان درگاه الهي و مؤمنان و فرشتگان گريه مي‏كنند و سرشك غم مي‏ريزند.

پاره‏اي گريه آسمان و زمين را گريه‏اي حقيقي مي‏دانند كه به صورت نوعي دگرگوني و سرخي مخصوص (افزون بر سرخي هميشگي به هنگام طلوع و غروب) خودنمايي مي‏كند، همانند روايتي كه:

«لما قتل الحسين بن علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام بكت السّماء عليه و بكائها حمزه اطرافها.»22

هنگامي كه حسين بن علي بن‏ابي‏طالب عليه‏السلام شهيد شد، آسمان بر او گريه كرد و گريه او سرخي مخصوصي بود كه در اطراف آسمان نمايان شد.

و در حديث ديگري مي‏خوانيم: امام صادق عليه‏السلام فرمود:

«آسمان بر يحيي بن زكريا عليه‏السلام (كه از سوي طاغوت زمان خود به گونه‏اي جانسوز شهيد شد) و بر حسين بن علي عليه‏السلام چهل روز گريه كرد و بر ديگري غير از آن دو گريه نكرده است.»23

آري در مرگ مؤمنان و شيفتگان الهي چشم فلك گريان مي‏شود و خاطر خورشيد پژمان مي‏گردد؛ زيرا اينان شعاع رحمت الهي بر زمين و پرتو عشق و محبّت خداوندي از آسمان‏اند.24

اشك عاشقانه زبان دل است و گريه واقعي فريادي است در سكوت.

دعاها و گريه

جايگاه اشك و كوتاه بودن راه تقرب به وسيله آن به حدّي است كه در دعاهاي مختلف چون مقام تسليم و رضا، اطاعت و طاعت و بندگي و قرب پديد مي‏آيد؛ نام «اشك و گريه» و تكرار آن، صفابخش دلهاي پاك و بيدار مي‏شود و گاه بيشتر از آن مطرح مي‏شود كه:

«فَعَلي الاطايب من اهل بيت محمّد و علّي صلّي اللّه‏ عليهما و آلهما فليبك الباكون وايّاهم فليندب النادبون ولمثلهم فلتذرف الدموع وليصرخ الصّارخون ويضجّ الضّاجُون و يعجّ العاجّون...»25

(پس ـ شيعيان آل محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ـ بايد بر پاكان اهل بيت پيامبر و علي ـ درود الهي بر آنان و دودمانشان باد ـ اشك از ديدگان بارند و ناله و زاري و ضجه و شيون از دل بركشند.)

آنگاه كه امام سجّاد عليه‏السلام سخن از تهيدست بودن به هنگام حضور در محضر الهي مي‏گويد و ياد قبر و فرجام نامعلوم خويش با اعمال ناچيز خود مي‏كند ـ كه اين عبارات تعليمي براي بندگان عصيانگر و بيانگر سختي معاد و احساس سنگيني مسؤوليت توسط معصومان عليهم‏السلام است ـ از ژرفاي وجود گريستن به پيشگاه معبود و محبوب خود را به ميان مي‏آورد و مي‏فرمايد:

و مالي لاابكي ولاادري الي مايكون مصيري ... ابكي لخروج نفسي ابكي لظلمة قبري، ابكي لضيق لحدي ابكي لسؤال منكر و نكير اياي ابكي لخروجي من قبري عريانا ذليلاً حاملاً ثقلي علي ظهري ...26

(چرا نگريم در صورتي كه نمي‏دانم فرجام من چگونه است ... مي‏گريم بر آن حالتي كه روح و روانم از بدنم خارج مي‏شود، مي‏گريم براي تاريكي قبرم، مي‏گريم براي تنگي لحدم، مي‏گريم براي پرسش دو ملك الهي، نكير و منكر. مي‏گريم براي آن هنگامي كه عريان، ذليل و با باري از گناه از قبر خارج مي‏شوم ...)

امام حسين عليه‏السلام و جايگاه گريه براي آن حضرت




  • روزي كه گل آدم و حوا بسرشتند
    فرمود نبي در صفت گريه كنانش
    البته كه آن طايفه از اهل بهشتند27



  • بر نام حسين بن علي گريه نوشتند
    البته كه آن طايفه از اهل بهشتند27
    البته كه آن طايفه از اهل بهشتند27



از آغازين روزهاي سوگواري و برپايي محافل سخنراني در ايّام محرم و ديگر مناسبتهاي مذهبي، سخن از گريه، ارزشهاي اخروي و آثار معنوي آن انگيزه‏اي قوي براي شيفتگان اهل‏بيت عليهم‏السلام بويژه سيدالشهدا عليه‏السلام ايجاد نمود تا خود را از اين بارش مغفرت و ريزش رحمت الهي محروم نكنند. از سوي ديگر پاره‏اي آزادانديش و حقيقت‏جو و تعدادي از دين ناباورانِ مانده در قحطي معرفت و عشق، به اعتقادات و باورهاي زلال و شفاف اينان خرده گرفته و گاه با جملاتي نادرست و ويرانگر بنيان روايات و سخنان معصومان عليهم‏السلام را هدف مي‏گيرند و انگيزه‏هاي پاك و خدايي را با غبار ترديد، دچار كدورت و تيرگي مي‏كنند. گفتني است كه بسياري از اين انتقادها برخاسته از سخنان يك سويه و ناپخته سخنراناني است كه بدون توجه به ديگر روايات و غافل از اهداف والاي پيشوايان و علماي دين، براي اهداف نامقدس خويش، بيراهه‏اي ظلماني ـ براي خوش آمد افراد ـ ترسيم مي‏كنند و يك قطره اشك را با تمامي گناهان

داود عليه‏السلام را رسولي معرفي مي‏كند كه اهل گريه و راز و نياز بوده است.

و نافرماني‏ها موجب خاموش سازي درياهاي آتش و آوار عذاب مي‏دانند! در حالي كه معصومان عليهم‏السلام و اولياي الهي چون سخن از آتش دوزخ به ميان مي‏آمد، دگرگوني عميقي در وجودشان نمايان مي‏شد و به خدا پناه مي‏بردند و راه توبه، سنخيت و همرنگي با صفات الهي را بهترين راه گريز از اين پرتگاه مي‏دانستند.

براي بررسي و تحليل آن سخنان و اين انتقادات، ابتدا مروري بر احاديث معصومان مي‏كنيم و از ارزش گريه براي سيد مظلومان، امام حسين عليه‏السلام آگاه مي‏شويم، سپس به بررسي آنها مي‏پردازيم:

رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: كسي كه گريه كند و 50 نفر، يا 30 نفر، يا 20 نفر، يا 10 نفر و حتي يك نفر را بگرياند و اگر نمي‏تواند گريه كند تباكي نمايد ـ و خود را به شكل افراد گريان درآورد ـ بهشت از آن او خواهد بود.28

جايگاه اشك و كوتاه بودن راه تقرب به وسيله آن به حدّي است كه در دعاهاي مختلف چون مقام تسليم و رضا، اطاعت و طاعت و بندگي و قرب پديد مي‏آيد؛ نام «اشك و گريه» و تكرار آن، صفابخش دلهاي پاك و بيدار مي‏شود.

/ 5