محمدفاضل استرآبادى دگرگونى, نعمت بزرگ و سنت ثابت الهى است كه افزون بر آفريدگان, دانشهاى بشرى را نيز در بر مى گيرد.اندك مطالعه در تاريخ گوناگون دانشهاى بشرى, وجود اين دهش الهى را ثبات مى كند, دهشى كه نوسازى انديشه و دانشهاى بشرى و پيشرفت شگرف آن را براى انسان, به ارمغان آورده است. در بزرگ كاروان گوناگون دانشهاى بشرى: عقلى, تجربى و نقلى, دانش فقه نيز, دستخوش دگرگونى ژرف و پيشرفت شگرف گرديده است.كاروان فقه شيعه, با كاروان سالارى امامان(ع), از آغاز در مسير دگرگونيهاى بزرگ, به سوى تعالى رهسپار بوده است.كاروان فقه شيعه, با بهره گيرى هميشه آن از سرچشمه هاى جوشان آموزه هاى امامان(ع) بر آن بوده تا به دگرگونيهاى بزرگ و پيشرفت و تكامل همه سويه, دست يازد.در اين نوشتار كوتاه, بر آنيم تا با شمردن موارد بسيار, نشان دهيم كه در تاريخ رخشان فقه شيعه, شخصيت بزرگى چون محمد بن محمد بن نعمان المفيد (م.413ق.) در سايه دست آويزى به آموزه هاى امامان(ع) دگرديسى ژرفى را در سه عرصه مهم پديد آورد:1. مبانى فقهى2. آراى فقهى3. آموزش فقهىاين نوشتار در بردارنده يك مقدمه و سه بخش است:1. اثرگذارى شيخ مفيد در دگرديسيهاى مبانى فقهى.2. اثرگذارى شيخ مفيد در آراى فقهى.3. اثرگذارى شيخ مفيد در تأسيس و تشكيل كلاسهاى تدريس فقه شيعه.
مقدمه
توجه به پيشينه و زمينه هاى تفكر فقهى شيعه, پيش از شيخ مفيد, نقش آفرينى اين مرد بزرگ را در دگرگونى فقه شيعه, بيش از پيش, آشكار مى سازد; از اين روى, زمينه هاى اين دگرديسى ژرف را, به گونه فشرده و خلاصه, به بوته بررسى مى نهيم.فقه شيعه, سه دوره بسيار مهم را پشت سرگذاشته است*:1. دوران حضور امامان(ع), تا پايان غيبت صغرا.2. دوران غيبت كبرا, از آغاز تا زمان شيخ مفيد.3. دوران شيخ مفيد, تا زمان حاضر.
دوران حضور
جريان تفكر فقهى در دوران حضور پربركت امامان(ع) از آن جا كه حكومت گران و دستگاههاى حكومتى در سرزمينهاى اسلامى, گاه عرصه را بر امامان(ع) و شيعيان تنگ مى گرفته و هرگونه حركتى را مجال رشد نمى داده اند و گاه از فشار خود مى كاسته و به آنان ميدان براى ابراز عقيده و نظر مى داده اند, بر يك نسق و آيين نبوده و شكل يكسانى نداشته, به دو مرحله تقسيم مى شود:1. دوران حضور, تا امام باقر(ع):بر اثر خفقان و سخت گيرى حاكمان, بويژه از زمان امام دوم, تا امام باقر(ع) نشر احكام فقهى شيعه ممكن نبوده است, به گونه اى كه هيچ كس را ياراى آن نبوده خود را شيعه بنامد و عقيده خود را ابراز بدارد.روزگار, چنان روزگار سختى بوده و آلوده و پرخفقان كه براى پى گرد, دستگيرى, شكنجه و از بين بردن كسى, اتهام رافضى بودن كافى بوده است.امامان شيعه(ع) براى نگهدارى شيعه از نابودى كامل, تقيّه را به كار گرفتند و از بيان احكام واقعى و ويژه تشيّع سرباز زدند و حتى براى نزديك ترين ياران خويش, احكامى برابر احكام مفتيان اهل سنت, صادر مى فرمودند كه هم خود از خطر برهند و هم ياران خود را از گرداب بلا برهانند. از اين روى, شيعه, تا روزگار امام باقر(ع) مرزبندى فقهى روشنى در احكام فرعى ندارد و بسيارى از شيعيان, در مسائل شرعى فرعى و اعمال خود, بسانِ اهل سنت رفتار مى كرده از مجتهدان آنان پيروى مى كرده اند. در مثل, با اين كه زيديان, در اصول به جانشينى مستقيم و بدون فاصله على بن ابى طالب(ع) باور دارند و نيز بسان شيعيان, به تبرّا عقيده مندند, لكن در فروع, رفتارى بسان اهل سنت دارند.ييا در ميان شيعيان, به سبب نشر نيافتن آرا و ديدگاههاى ائمه(ع), مسأله خمس, تا زمان امام باقر(ع) رواجى نداشته است.2. دوران حضور, از زمان امام باقر(ع) تا ابتداى غيبت كبرا: در اين دوران به انگيزه ها و عوامل ويژه سياسى, فشارها و تنگناهاى حاكمان ستم بر امامان(ع) و شيعيان كاهش مى يابد و امامان(ع) امكان مى يابند احكام فقهى ويژه شيعه را بازگو كنند و نشر دهند.در اين دوران, شيعيان يارايى آن را مى يابند كه احكام ويژه شيعه را از سرچشمه هاى هدايت دريافت بدارند و به آنها جامه عمل پوشانند و در نتيجه, براى به دست آوردن احكام شرعى, نيازى به به كاربستن اجتهاد و فقاهت نداشته اند. به باور شيعيان, حضور امامان(ع) بسان حضور پيامبر(ص) است; يعنى همان گونه كه در دوران حضور پيامبر(ص) به كار بستن اجتهاد و فقاهت جايگاهى ندارد, در دوران حضور امامان(ع) براى باورمندان و پاى بندان به مقام ولايت كبرا, دسترسى به احكام, مستقيم است و نيازى به فقاهت و اجتهاد اصطلاحى نيست, گرچه پايه ها و اصول فقه و اجتهاد اصطلاحى در همان زمان بنا نهاده شده است.