شيخ مفيد و نوسازى فقه شيعه(2) - شیخ مفید و نوسازی فقه شیعه (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیخ مفید و نوسازی فقه شیعه (2) - نسخه متنی

محمدفاضل استرآبادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شيخ مفيد و نوسازى فقه شيعه(2)

محمد فاضل استرآبادي

شـيـخ طبرسى در احتجاج و ابن شهر آشوب در مناقب آورده كه نام (مفيد) را امام زمان(عج) به شيخ ما, (محمد بن النعمان بغدادى) داده است.

معروف است لقب (مفيد) را يكى از عالمان بزرگ اهل سنت, به نام على بن عـيسى الرمانى به محمد بن نعمان داده است, آن هم در پى بحثى عالمانه و قـانـع كـنـنده درباره جريان غار و غدير. با توجه به باريك بينى و بـحـثـهـاى مـوشـكـافانه و دقيق به جا مانده از آن بزرگوار, مى توان اطـمـيـنـان كـرد كه شيخ مفيد, از هوش و استعداد بى مانندى برخوردار بـوده اسـت. بحثى كه در بالا به آن اشاره شد با متكلم مشهور اهل سنت, در نـخـسـتـين ديدار, بدون سابقه و بحث پيشين و حتى آمادگى قبلى, بى گـمـان, بـرخـاسته از نيرويى درونى و وديعه اى الهى در وجود او بوده است.

از جـمـلـه مـواردى كـه شـيخ مفيد, اظهار نظر شگفت انگيز مى كند, در مـنـاظـره اى اسـت كـه با يكى از عالمان بزرگ حنفى, به نام: ابوجعفر نسفى عراقى درباره غسل و مسح پاها در وضو دارد.

ابـوجـعـفـر نسفى بر اين عقيده بوده كه در وضوى رافع حدث, بايد پاها شـسـتـه شـود و در وضـوى تجديدى, مسح پاها كافى است. و تمسك جسته در شـسـتـن پـاهـا در وضو, به خبر واحدى كه از پيامبر(ص) رسيده است. آن بزرگوار پس از شستن پاهاى خود مى فرمايد:

(اين وضويى است كه خداوند نماز به غير آن را نمى پذيرد.)

ابوجعفر نسفى براى كافى بودن مسح پا در وضوى تجديدى براى شخص متطهر, اسـتدلال مى كند به خبر واحد ديگرى كه از على بن ابى طالب(ع) نقل شده است. آن حضرت, پس از مسح پاهاى خود در وضو مى فرمايد:

(اين, وضوى كسى است كه محدث نباشد.)

شـيـخ مـفـيد, استدلال ابوجعفر نسفى را براى ضروت شستن پاها, به حديث پيغمبر اسلام(ص) رد مى كند, به اين بيان:

(مـشاراليه واژه (هذا) نوع كلى وضو نيست, بلكه خصوص وضويى است كه در آن لحظه و در آن هنگام گرفته و گويا سر آن اين بوده كه در آن هنگام, پـاى آن بزرگوار نياز به شستن داشته; از اين روى شسته است و فرموده:

(كـسـى كـه پاى او نجس باشد و نياز به شستن داشته باشد, اگر پاى خود را نـشـويد, وضوى او باطل است.) و دليل نمى شود بر اين كه پاى پاك و بى نياز از شستن نيز بايد شسته شود.

امـا دلـيل بسنده بودن مسح در وضوى تجديدى براى شخص پاك از آلودگيها نـيـز تـام و تمام نيست و دلالت بر مدعاى ابوجعفر نسفى نمى كند; زيرا مـراد از واژه (حـدث) در جـمله (من لم يحدث[ (حالت تازه و نوپا] نقض كـنـنده و باطل كننده هاى وضو, نيست, تا اين حديث داراى مفهوم باشد.

به دين مضمون: شخصى كه وضو ندارد و غير متطهر است, پاهاى خود را مسح كـنـد, كـافـى است, بلكه مقصود از كلمه (حدث) بدعتگذارى در دين است. بنابراين معناى حديث چنين مى شود:

/ 19