بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید کيهان فرهنگي- شماره 170، آذر 1379 مشاوري برگزين که کار بيهودهات را نستايد بابا همايونفر
از کلم? شورا دو مفهوم استنباط ميشود يکي مفهوم مصدري کلمه که به معني مشاوره است و ديگر آنچنان که راغب در مفردات ميگويد: «الامر الذي يتشاور فيه», کاري که دربار? آن مشورت ميشود. آنچه در اين جستار مورد نظر ماست مفهوم مصدري آن است. پس, شورا يعني رايزني بين دو يا چند نفر تا بر اساس مراجعه به آراي آنان و بحث و گفتگوي همه جانبه در امور مورد نظر گروه به نتيج? واحدي برسد و بر اساس آن تصميم نهايي را اتخاذ کند تا به اجرا در آيد. همچنين اجتماع سقيف?بني ساعده را براي تعيين خليفه بعد از رحلت حضرت رسول شورا ناميدهاند که از بحث ما خارج است . اهميت شورا از ديدگاه اسلام با مراجعه به دو آيه از قرآن کريم روشن ميشود آنجا که پروردگار ميفرمايد: «پس به لطف خدا با آنان نرمخو شدي و اگر زشتخوي سخت دل بودي, به يقين از پيرامونت پراکنده ميشدند, پس از آنان در گذر و برايشان آمرزش بخواه در کار با آنان مشورت کن وآنگاه که قصد کردي بر خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد». و نيز در آي? شريفه 38 از سور? شوري آنجا که ويژگيهاي اهل ايمان را ميشمارد ميفرمايد: «و آنان که دعوت پروردگار را پذيرفتند و نماز بر پا داشتند و کار و بارشان بين آنان از روي مشورت است و از آنچه روزيشان کردهايم انفاق ميکنند». در اين آيه و آيات قبل و بعد از آن خداوند مشورت را در رديف توکل به خدا, پرهيز از ارتکاب کبائر, آموزش خواستن در هنگام خشم, اجابت دعوت حق , گزاردن نماز , انفاق و مبارزه با ظلم قرار داده و مؤمنين را به رعايت آنها فرا خوانده است. پيامبر گرامي اسلام نيز ميفرمايند: لامظاهرة اوثق من المشاورهو ما يستغني رجل عن مشورةدر «پشتيباني بهتر از مشورت نيست و هيچ کس از مشورت بينياز نيست». اهميت مشورت بخصوص از اين جهات مورد توجه است که: اول اينکه نتيجهاي که از مشورت حاصل ميشود چون متعلق به هم? افراد است اگر با توفيق همراه باشد هم? افراد گروه احساس موفقيت ميکنند و در برابر نتيج? به دست آمده احساس تعهد و وظيفه ميکنند و اگر نتيجه با شکست همراه باشد, چون آن را بازده عمل و انديش? خود ميدانند, نه تنها کسي را متهم نميکنند, بلکه در رفع نقص خود ميکوشند. رسول مکرم (ص) که خود عامل ابلاغ و اجراي فرامين الهي بود, بر مسأله شورا تأکيد داشتند وحتي گاهي به رغم ميل باطني خويش به نظر مشاوران خود عمل فرمودهاند. دوم, مشورت کردن با ديگران شخصيت قايل شدن براي آنان است و باعث ميشود نيروي تفکر افراد و غور آنان در مسايل گوناگون تقويت شود. سوم, ميزان کارايي فکري و توان درک و استدلال ياران در مشورت بهتر شناخته ميشود. همچنين استمرار مشورت ميزان حسن نيت و سوء نظر آنها را اشکار ميسازد. و چهارم, به دليل تعاطي و تقابل افکار و بررسي جنبههاي مختلف امور, لغزش و اشتباه, مجموع انديشهها از فکر و نظر يک نفر به مراتب کمتر است و اجراي تصميم به صواب نزديکتر؛ به گفته مولانا: امر هم شورا براي اين بود کز تشاور سهو و کژ کمتر شود اين خردها چون مصابيح انورست بيست مصباح از يکي روشنتر است امام علي (ع) نيز بر اين نکته تأکيد دارند و ميفرمايند: «پس از گفتن حق يا رأي زدن در عدالت باز مايستيد که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خويش از خطا ايمنم , مگر خدا مرا در کار نفس کفايت کند که از من بر آن تواناتر است» اهميت توصي? امام وقتي روشنتر ميشود که به خاطر آوريم ايشان معصوم و از گناه مبرايند, در عين حال با احتمال امکان خطا, براي مصون ماندن از آن به مشورت توصيه ميفرمايند. در جاي ديگر فرمودهاند: «رأي زدن ديد? راه يافتن است و آن که تنها با رأي خود ساخت خود را به مخاطرهانداخت». مولانا در اين باره سروده: اين چنين سوزان و گرم آخر مکار مشورت کن با يکي خاوندگار مشورت کو؟ عقل کو؟, سيلاب آز در خرابي کرد ناخنها دراز رسول مکرم (ص) نيز که خود عامل ابلاغ و اجراي فرامين الهي هستند, بر اين مهم تأکيد داشتهاند و حتي گاهي به رغم ميل باطني خويش به نظر مشاوران خود عمل فرمودهاند. در غزوه احد اگرچه پيامبر به خروج از مدينه براي جنگ راضي نبودند, اما چون اکثريت يارانشان از پيشنهاد خروج از مدينه براي رفتن به احد حمايت کردند, ايشان نيز تسليم نظر آنان شدند و دستور دادند که سپاهيان اسلام در دامن? کوه احد براي مقابله با دشمن مستقر شوند. در جنگ بدر هم پس از آنکه پيامبر مکاني را براي اردو زدن انتخاب فرمودند, يکي از اصحاب آن حضرت به نام حباب بن منذر عرض کرد: اي رسول خدا اين محلي را که براي لشکرگاه انتخاب کردهايد طبق فرمان خداست که تغيير آن جايز نباشد و يا صلاحديد خود شماست؟ پيامبر فرمودند: فرمان خاصي در آن نيست ولي حساب مصالح جنگي است. حباب گفت: پس دستور دهيد همچنان تا به آخرين چاه پيش برويم و در آنجا منزل کنيم و چاههاي سر راه را پر کنيم و روي آن حوضي ساخته پر آب کنيم و با اين ترتيب ما آب داريم ولي دشمن از آب محروم خواهد ماند. رسول خدا فرمودند: رأي صواب همين است که تو گفتي.همچنين در غزو? تبوک پيامبر پيشنهاد عدم تعقيب دشمن را از سوي يارانش پذيرفتند و به آن عمل فرمودند. امام علي (ع) نيز براي مشورت اهميت خاصي قائل بودند و در فرمان معروفشان به مالک اشتر بخوبي اهميت اين مسأله را باز نمودهاند که ما در بخشهاي بعد به بررسي نکات برجست? توصيههاي ايشان در نام? مذکور در باب مشورت خواهيم پرداخت در اينجا به فراز ديگري از فرمايشهاي ايشان متوسل ميشويم که فرمودند: من استبد برايه هلک و من شاور الرجال شارکها في عقولها. هر که خود رأي گرديد به هلاکت رسيد و هرکه با مردمان رأي برانداخت خود را در خرد آنان شريک ساخت». شورايي که در اسلامي بدان توصيه شده بايد حائز شرايطي باشد که از آن جمله عدم مغايرت و منافات آن با نص حکم الهي است. زيرا حکمي که به صورت وحي بر رسول نازل شده قابل اظهار نظر نيست, فقط رايزني ميتواند در نحو? اجراي حکم و چگونگي تطبيق قوانين صورت گيرد. ديگر اينکه در آي? مبارک? (و شاورهم في الامر فاذا عزمت فتوکل علي الله) با عنايت به مفرد بودن ضمير در عزمت حق عدول از تصميم شورا براي رهبر محفوظ مانده و او ميتواند تصميم نهايي را حتي بر خلاف رأي شورا شخصا اتخاذ و اعلام کند. بر همين اساس امام به عبدالله بن عباس دربار? نظري که ابزاز داشته و آن حضرت موافق نظرايشان نبوده ميفرمايد: لک ان تشير علي و أري, فان عصيتک فاطغبي.«توراست که بر من نظر دهي و اگر نپذيرفتم از من اطاعت کني». چنين واکنشي را در تصميم گيري ملک? سبا نيز ميتوان يافت: هنگامي که نام? حضرت سليمان به ملکه سبا رسيد که در آن نامه او و مردم سبا را به سوي خدا دعوت کردهبود مشاوران ملک? سبا براي جنگ با سليمان اعلام آمادگي کردند, در حالي که ملک? سبا با تصميم آنها مخالفت کرد و اعزام نماينده و مذاکره را بر جنگ ترجيح داد و در نهايت اين مخالفت به نفع سبائيان بود. وجاهت و اعتبار شوراها به ويژگيهاي شخصي مشاوران وابسته است. اين ويژگيها در فرمان امام به مالک اشتر چنين آمده است: و لا تدخلن في مشورتک بخيلا يعدل بک عن الفضل و يعدک الفقر. «بخيل را در رأي زني در خود مياور که تو را از نيکوکاري باز گرداند و از درويشي ميترساند» ولا جبانا يضعفک عن الامور. «و نه ترسو را تا در کارها سست نمايد». ولا حريصا يزين لک الشره الجور «و نه آزمند را تا حرص ستم را برايت بيارايد». فان البخل و الجبن و الحرص غزائز شتي يجمعها سوء الظن بالله. «که بخل و ترس و آز سرشتهاي جدا جداست که فراهم آورند? آن بدگماني به خداست». در اصل هر کدام از اين سه گروه با عمل و انديشه خويش يکي از صفات پروردگار را انکار ميکنند. بخيل و هابيت خداوند را منکر است. جبون خداوند را حافظ و معين خود نميداند و حريص او را رزاق خويش نميشناسد. افزون بر سه گروه نامبرده امام بر اجتناب از مشورت با دو گروه ديگر نيز توصيه فرمودهاند. يک گروه, که در همين فرمان بدانها اشاره شده, کساني هستند که پيشتر وزير و مشير ستمگران بودهاند. دربار? آنها ميفرماند: «بدترين وزيران تو, کسي است که ستمکاري را در ستم يار بوده و آن که در گناهان آنان شرکت نموده, مبادا چنين کسان محرم تو باشند». گروه دوم, که در ضمن نامهاي به فرزند ارجمندشان, امام حسن(ع), از آنان ياد کردهاند زنان هستند. دربار? اين گروه ميفرمايد: واياک و مشاورة النساء فان رأيهن الي افن و عزمهن الي و هن.«بپرهيز از رأي زدن با زنان که زنان سست رأينذ و در تصميم گرفتن ناتوان. در اين باب نکاتي قابل ذکر است که در پايان اين مقال بدان خواهيم پرداخت». در برابر اين خصوصيات که معيارهاي سلب شايستگي مشاور است, امام طي فرمان مالک اشتر ويژگيهاي مشاور شايسته را اين گونه برميشمارند. آنکه ستمکاري را در ستم يار نبوده و گناهکاري را در گناهش مددکار و آنکس را بگزين بر ديگران که سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد. و به پارسايان و راستگويان بپيوندد. و با ستودن کار بيهودهاي که نکردهاي خاطرت را شاد ننمايد. با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکيمان فراوان سخن در ميان نه در آنچه کار شهرهايت را استوار دارد. خلاص? توصيههاي امام اينکه کساني را به رايزني برگزينيد و با آنها به بررسي امور بنشينيد که: ستمکار را يار نبوده باشند, حق گويند اگر چه تلخ باشد, پارسا و راستگو باشند, تملق و چرب زبان نباشند و حکيم و دانشمند باشند. اين افراد به نظر مولانا همان زندگان به جانهاي پاک و صالحان صاحب ادراکند که در راه حق ميپويند و سخن به گزاف نميگويند. مشورت را زندهاي بايد نکو که تو را زنده کند و آن زنده کو اي مسافر با مسافر رأِي زن زان که پايت لنگ دارد رأي زن مشورت کن با گروه صالحان بر پيمبر امر شاور هم بدان رسول مکرم هم زندگي سعادتمندان? انسانها را بر روي زمين مشروط به داشتن زمامداران نيکوکار و توانگران بخشنده و گزاردن امور مردم مردم به رايزني دانستهاند و فرمودهاند: «هنگامي که زمامداران شما, نيکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهايتان به مشورت انجام گيرد، در اين موقع روي زمين از زير زمين براي شما بهتر است ، ولي اگر زمامدارانتان بدان و ثروتمندانتان بخيلان باشند ودر کارها مشورت نکنيد در اين صورت, زير زمين از روي زمين براي شما بهتر است به تعبير روشنتر مرگ از چنين زندگاني ننگين براي شما بهتر است». براي مشاوران در اسلام وظايفي مقرر است که يک رايزن و عضو شوري ميبايست به رعايت آن مقيد باشد. امام سجاد ميفرمايند: «حق کسي که از تو مشورت ميخواهد اين است که اگر عقيده و نظري داري در اختيار او بگذاري و اگر دربار? آن کار, چيزي نميداني»! او را به کسي راهنمايي کني که ميداند و اما حق کسي که مشاور تو است اين است که در آنچه با تو موافق نيست او را متهم نسازي. پيامبر اکرم , مشاور را در انداختن رأي مختار ميدانند, بدين معني که وي ميتواند در پاسخ نظر خواهي که از وي ميشود رأي مثبت يا منفي يا ممتنع بدهد.
«کسي که با وي مشورت کنند امانتدار است, اگر خواهد رأي دهد و اگر خواهد خاموش ماند واگر داد همان گويد که خود او بود ميکرد. مشورت حصار ندامت و ايمني از ملامت است». اما اين آزادي در اظهار رأي بدان معنا نيست که اگر رايزن به نتيج? روشني در اظهار نظر رسيده از ابراز آن خود داري کند. يا خيانت ورزد و خلاف آنچه صواب است بگويد. «مرد تا هنگامي که مشورت کنان خود را رهبري ميکند از اصابت رأي بهره ور است و همينکه با مشورت کنان خيانت کرد خدا اصابت رأي را زا او ميگيرد». امام نيز توصيه ميفرمايند که براي شناختن موارد لغزش و خطا در امور بايد ابعاد مختلف آراي مشاوران را مورد توجه قرار داد من استقبل وجوهالاراء عرف مواقع الخطا, آن که پيشاپيش رأيها تاخت درست را از خطا باز شناخت. و تا وقتي رأي راست و پيراسته از شائبه و خلاف باشد, سعادت و نيک بختي بدان پيوسته است و آنگاه که ميل به کژي و ناراستي کند دولت و بزرگي نيز از صاحب رأي فاصله ميگيرد. صواب الراي بالدول يقبل و باقبالها و يذهب بذهابها : رأي راست دولت را همراه است با آن روي آرد و با رفتن آن برود. با بررسي مطالب مذکور ميتوانيم اهم شرايط شورا را به قرار زير خلاصه کنيم:
اعضاي شورا بايد از ميان متفکرين و خبرگان جامعه انتخاب شوند. عامل به احکام الهي و متجلي به خصال ستوده باشند. امين مردم و مورد پذيرش اکثريت افراد جامعه باشند. در اظهار نظر و ايراد رأي آزاد باشند و تحت فشار و تهديد هيچ فرد و گروهي قرار نگيرند. نکتهاي که در فرمايشات امام راجع به مشورت زمين? بحث و گفتگوهايي را فراهم آورده توصيهاي است که آن بزرگوار ضمن نامهاي به فرزند ارشد خويش دربار? مشورت با زنان ميکنند و ميفرمايند: بپرهيز از رأي زدن با زنان که زنان سست رأيند و در تصميم گرفتن ناتوان. در نظام آفرينش دوگانه بودن خلقت انسان دوگانگي در اخلاق و روحيات را ايجاب ميکند, بهاين معني که وقتي نوع بشر به دو جنس متمايز با تعريف متفاوت تقسيم ميشود ويژگيهاي خَلقي و خُلقي او نيز خواه ناخواه متفاوت است. تفاوت خصوصيات روحي و جسمي موجب تفاوت ظهور و بروز فعاليتهاي اجتماعي ميشود به گونهاي که جنس زن به طور طبيعي به شستن و رفتن, آرايش و تزيين, نظافت و آراستگي و پرورش بچه تمايل دارد ونيز به طور طبيعي از کشتي گرفتن, جنگيدن, تجارت و درگيري که مورد اقبال مردان است رويگردان است. اين اقبال و اعراض نه بر اساس اجبار که برمبناي فطرت و سرشت خدا داد? او بروز ميکند. و هيچ زني هرگز حاضر نيست از تمايلات فطري خود چشم بپوشد و به بهان? کسب موقعيت مساوي با مردان عامليت امور خشن و مردانه را خواهان باشد. اين اعراض طبيعي از اموري که عواطف و احساسات زنانه پذيراي رويارويي با آنها نيست, خواه ناخواه موجب ناآگاهي و بي تجربگي زنان از آن امور خواهد شد. طبيعي است نا آزموده و بي تجربه در امري نميتواند در بار? آن امر مورد مشورت قرار گيرد و نظر صائب ابراز کند. نکاتي را هم که امام در خطب? 80 دربار? ناتمام بودن زن ايراد فرمودهاند که: «معاشر الناس ان النساء نواقص الايمان, نواقص الحظوظ, نواقص العقول, مردم, ايمان زنان ناتمام است بهر? آنان ناتمام, خرد ايشان ناتمام, تمامابه عواملي بر ميگردد که از فطرت و آفرينش او بر ميخيزد و آنچه موجب شده امام مشورت بازنان را منع فرمايند, همين نکته روشن و باريک است. اما در امور مربوط به خودشان که در آن تجربه و از آن آگاهي دارند توصيه شده که مردان با آنان مشورت کنند. رسول گرامي ميفرمايند: ائتمر و النساء في بناتهن». با زنانتان در امور مربوط به دخترانشان مشورت کنيد. همچنين اگر زني در امري تجربه آموخته و صاحب انديشه و نظر باشد ميتواند مورد مشودت قرارگيرد چنانکه پيامبر (ص) فرمودهاند: اياک و مشاورة النساء الامن جربت بکمال عقل. از مشورت با زنان بپرهيزيد مگر با زني که کمال عقل او آزمايش شده باشد. بديهي است وقتي کمال عقل براي رايزني مبنا قرار گيرد حتي در ميان مردان هم کساني که از کمال عقل بهره ندارند شايسته رايزني نميباشند. پي نوشت ها: . پايان ص 134. . پايان ص135. . پايان ص 136. . پايان ص137.
9
. قرآن کريم, سور? آل عمران, آيه 195. . همان, سور? شوري آيه 38. . نهجالفصاحه, ترجم? ابوالقاسم پاينده, انتشارات جاويدان, چاپ پانزدهم, 1360 شماره 2056. . همان, شماره 1637. مثنوي مولوي, شرح دکتر محمد استعلامي, انتشارات زواره چاپ سوم, 1371, دفتر ششم ابيات21-2620 . نهجالبلاغه, ترجم? دکتر سيد جعفر شهيدي, سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي, چاپ اول, 1368 خطب? 216 ص 250. . همان, حکمت 211 ص 397. . مثنوي مولوي, همان دفتر پنجم ابيات 70 3869. . سيرة النبي, ابنهشام, و ترجم? سيد هاشم رسولي, انتشارات کتابخانه اسلاميه, 1366, ج2, ص89. . همان, ص19. . نهجالبلاغه, حکمت 161 ص319. . همان, حکمت 321 ص419. . نهايةالارب, نويري شهابالدين احمد, ترجم? دکتر محمود مهدوي دامغاني چاپ اول, 1365, ج9 ص114. . نهجالبلاغه, نام? 53 ص328. . همان. . همان. . همان. . همان. . نهجالبلاغه, نام? 31 ص307. . نهجالبلاغه, نام? 53, ص328. . همان. . همان. . همان. . همان, ص329. . مثنوي مولوي, دفتر چهارم ابيات 11-2210. . همان, دفتر ششم بيت 2619. . تفسير نمونه, آيت ا... ناصر مکارم و ديکران, 1354, ج3 ص145. . . همان ص 147. . نهجالفصاحه, شماره 3094. . همان, شماره 622. . نهجالبلاغه, حکمت 173 ص392. . حکمت 339,ص421. . همان, نامه 31, ص307. . همان, خطبه 80 ص58. . نهجالفصاحه, شمار?7. . بحار الانوار, علام? مجلسي, چاپ قديم, ج 102, ص253.