کيهان فرهنگي- ش: 11- سال پنجم - بهمن 1367 مؤسسه «آل البيت لاحياء التراث» پيامبر بزرگوار اسلام، كه ابلاغ آئينش را با «قرائت» و «تعليم» و «قلم» آغاز كرد(1) براي رهاندن انسان از ناآگاهي و جهل از هيچ كوششي باز نايستاد. سرلوحه پيامش را «تعليم» و «تزكيه» قرار داد و بارهاي بار اصحاب و ياران را به شنيدن، فهم كردن و گستراندن حقايق دعوت كرد و ناشران انديشه و مبلغان دانش را ستود و درود فرستاد(2). افزودن بر اينها پيامبر در راهنمود فرمود:«قيد و العلم بالكتاب»دانش را با نوشتن و يادداشت كردن به بند كشيد (نگهداري كنيد(3)) با اين تأكيدها و توصيهها، كتابت وحي اولين جلوه تلاش جامعه اسلامي بود به سوي يادداشت كردن و كتابت و سپس تأليف، در پي اين موضوع، نگارش توضيح و تفسير آيات قرآن كه در پي سؤالات صحابه به وسيله پيامبر ايراد ميگرديد، يادداشت سخنان و خطبههاي پيامبر كه حافظه را به تنهايي براي نگهداري آن بسنده نميدانستند، ضبط و ثبت احوال شخصي و خصوصيات رفتاري و زندگاني پيامبر و بالأخره نگاشتن برخوردهاي پيامبر با عالمان اديان ديگر و عوامل پيدايش و رواج ثبت انديشه و نوشتن حكم و استنباط و تفسير و تاريخ بود.اينها و جز اينها زمينهاي شد كه گروهي از مؤلفان، عالمان، محدثان و متفكران پديد آيند و در موضوعات گونهگون به نگارش دست يازند. تأليف و تصنيف در اسلام، و در همان پنجاه سال نخست نيز با همه مخالفتي كه با نوشتن و تأليف ميشد رواج گرفت. سنت شناسان علوي به پيروي از مولي و پيشواي بزرگوارشان علي ع (4)منع و جلوگيري از نگارش را برنتابيدند و آثار گرانقدري در موضوعات مختلف اسلامي سامان دادند(5).