سيماي معصومين عليهمالسلام در انديشه امام خميني قدسسره
ع. امين امام راحل به اهلبيت عليهالسلام عشق ميورزيد و اين كار را افتخاري بزرگ ميشمرد. نظرهاي آن بزرگوار درباره هريك از معصومان عليهمالسلام شنيدني و جالب توجه مينمايد. بنابراين، بيهيچ توضيحي، به مرور اين بخش از سخنان امام ميپردازيم:
حضرت زهرا عليهاالسلام
امام، حضرت زهرا را زني ميداند كه عالم به وي افتخار ميكند. او كسي است كه در مقابل حكومتهاي جبار ايستاد و خطبهخواند.(1) امام روز ولادت فاطمه زهرا عليهاالسلام را روز بزرگي ميشمارد و او را زني برابر با همه مردان ميداند. زني كه انسان نمونه شمرده ميشود و تمام هويت انسان در او جلوهگر است.(2) زني كه افتخار خاندان وحي است و چون خورشيدي بر تارك اسلام ميدرخشد.(3) امام از احترام بيحد رسول خدا صلياللهعليهوآله به اين مولود شريف ياد ميكند و آن را نشانه جايگاه ويژه زن در جامعه ميداند كه اگر برتر از مرد نباشد، كمتر نيست.(4)از نظر امام، حضرت فاطمه عليهاالسلام عنصر تابناكي است كه زيربناي فضيلتهاي انساني و ارزشهاي والاي خليفةاللّه در جهان است. او از معجزههاي تاريخ و افتخارهاي عالم وجود است.(5) امام معتقد است تأويل «ليله مباركه» در آيه «اناانزلناه فيليلة مباركة»فاطمه عليهاالسلام است.(6) رهبر راحل انقلاب تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام را از تعقيبات شريفه و از افضل تعقيبات ميداند و بر اين باور است كه اگر چيزي بهتر از آن بود، رسول خدا صلياللهعليهوآله آن را به فاطمه عليهاالسلام عطا ميفرمود.(7)
حضرت علي عليهالسلام
حضرت امام درباره منزلت امام علي عليهالسلام ميفرمايد:«ملائكه بالشان را زير پاي اميرالمؤمنين عليهالسلام پهن ميكنند، چون مردي است كه به درداسلام ميخورد؛ اسلام را بزرگ ميكند؛ اسلام به واسطه او در دنيا منتشر ميشود و شهرت جهاني پيدا ميكند؛ با زمامداري آن حضرت جامعهاي خوشنام و آزاد و پرحركت و پرفضيلت به وجود ميآيد. البته ملائكه براي حضرتش خضوع ميكنند و همه براي او خضوع و خشوع ميكنند. حتي دشمن در برابر عظمتش تعظيم ميكند.»(8)امام خميني قدسسره اميرمؤمنان را ظل اللّه (سايه خدا) ميداند، سايهاي كه هيچ حركتي از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.(9) بنيانگذار جمهوري اسلامي، حضرت امير عليهالسلام را معلم همه بشر(10) و مردي كه معجزه بود و كسي نميتواند مثل او باشد(11) ميداند. شخصيتي بينظير كه امور متضاد را در خودش جمع كرده است؛ همراه با قوه بازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشير ميكشد و اشخاص منحرف را درو ميكند، ولي با عاطفه است. روزها روزهدار و شبها مشغول به عبادت است و شبي هزار ركعت نماز ميخواند. غذايش از نان و سركه يا حداكثر زيت و نمك است، ولي در عين حال آن قدر قدرت بدني دارد كه در خيبر را ميكند و چندين ذراع دور مياندازد؛ كاري كه چهل نفر نميتوانستند بكنند.(12)