ساز و كارهاى تبليغ با الهام از شيوههاى تبليغى اميرالمؤمنين عليهالسلام
امام علي (ع) ـ انديشه هاي معارفي
مبلّغان: با تشكر از حضرت عالى به خاطر وقتى كه در اختيار مجلّه قرار داديد، لطفا در مورد شيوه استفاده از نهج البلاغه در تبليغ توضيح دهيد.
استفاده از نهج البلاغه در تبليغ چه به صورت تدريس و چه به شكل خطابه و وعظ بايد كاربردى باشد. كاربردى بحث كردن زمانى جا مىافتد كه چند شاخصه را مدنظر قرار دهيم:
1ـ استعداد گوينده. كه در چه مباحثى مطالعه و آمادگى دارد و در حد كارشناسى مىتواند سخن بگويد.
2ـ شناخت استعداد و توانمندىهاى فكرى مخاطبين
3ـ شناخت مشكلات و دردهاى مخاطبان
در زاهدان برادران اهل سنت پيرامون مسائل امامت و رهبرى و ولايت شبهه دارند ولى در شهرهاى شمالى مسأله حجاب مطرح است. براى اين كه نهج البلاغه را كاربردى تدريس و تبليغ كنيم، بايد مناطق تبليغى را قبل از اعزام يا بعد از ورود بشناسيم.
از حوزه و مراكز پژوهشى انتظار مىرود كه روانشناسى و جامعهشناسى مناطق تبليغى را به مبلغان بدهند؛ يعنى، در قم مركزى باشد كه بافت جغرافيايى استانها، فرهنگ و آداب و رسوم مردم هر استان، خرافات موجود در هر منطقه، باورهاى مردم، عواطف و... مخاطبان را در هر منطقه تبليغى شناسايى كرده و در قالب جزوههايى مبلّغ را با شناخت دقيق وارد ميدان تبليغ كنند.
ـ بايد استعداد، توانايى و گيرايى مخاطب را در نظر گرفت. گاهى بحث سنگينى را مطرح مىكنيم كه آنها نمىفهمند. بايد دردها و مشكلات منطقه تبليغى را بدانيم.مثلاً اگر منطقهاى است كه اكثر نسل جوان آنجا ازدواج نكردهاند و نمىتوانند ازدواج كنند، بايد مباحثى از نهج البلاغه را بيان كنيم كه در مورد كنترل غريزه جنسى است. مثل ازدواج، روزه گرفتن و خودسازى كردن كه حضرت امير آنها را در نهج البلاغه تبيين كرده است.
اگر مخاطبين، خانمها هستند بايد مشكلات خانمها را بدانيم و بتوانيم زن را از ديدگاه نهج البلاغه خوب معرفى كنيم.
گاهى مبلّغ به منطقهاى اعزام شده كه در آنجا فساد زياد است، و دليل فساد اين است كه جوانهابه دليل سنگين بودن مهريه، شيربها، جهيزيه و...قدرت ازدواج ندارند. در اين جا مبلّغ بايد فرهنگ ازدواج ساده را ـ كه امير المؤمنين عليهالسلام اسوه عملى آن بود ـ به مردم بياموزد مثلاً، داستان ازدواج حضرت امير عليهالسلام را مطرح كند كه چگونه حضرت امير عليهالسلام با فروش يك زره هزينه ازدواجى ساده را تأمين كرد و چگونه دختر پيامبر عليهالسلام را در دو اتاق اجارهاى نشاند.
اگر به منطقهاى رفته است كه در آنجا جوانها جسور شده و حد و مرزها را برداشتهاند و حتّى به پدر و مادرها احترام نمىگذارند، بايد در فاز «حق الولد على الوالد و حق الوالد على الولد» و از اين دست مباحث بحث كند.
اگر مىخواهيم مباحث نهج البلاغه خوب به مردم رسانده شده و مورد عمل قرار گيرد، بايد كاربردى و به روز سخن بگوييم و براى اين امر بايد شاخصههاى سه گانهاى را كه بيان شد، در نظر داشته باشيم.
مبلّغان: حضرت امير در نهج البلاغه از چه شيوههايى براى تبليغ معارف دينى استفاده كرده است؟
حضرت امير در آموزشهاى خود شيوههاى مختلفى را به كار برده است كه ما آنها را در يك كتاب مستقل به نام «طرحهاى آموزشى نهج البلاغه» جمع آورى و چاپ كردهايم.
گاهى امام در جمع اصحابى است كه بايد مسائل را با براهين قوى ثابت كند و گاهى در جمع اعراب بى سواد و ناآگاه است. در اينجا از محسوس به معقول مىرود. مثلاً، در خطبه 165 نهج البلاغه، انواع پرندهها را مطرح كرده و سپس مىفرمايد: «و من اعجبهم خلقا الطاووس.» سپس زيبايىهاى طاووس را بيان كرده و عجز انسان را در شناخت زيبايىهاى طاووس متذكر مىشود. بعد مىفرمايد وقتى عقل بشر از درك و توصيف زيبايىهاى طاووس عاجز است، چگونه مىخواهد خدا را توصيف كند.
نكته قابل توجّه ديگر در شيوههاى آموزشى امام اين است كه آن حضرت به محسوس كردن بحث خيلى توجّه داشته است. حضرت بسيارى از سؤالات را در قالب نمايشنامه پاسخ مىداد. مثلاً، علماى مسيحى نجران در مورد خدا سؤالاتى داشتند. از جمله: «اينما تولوا فثم وجه الله» يعنى چه؟ چه طور ما به هر طرف رو كنيم، به طرف خدا هستيم؟ (در ذهن آنها اين بود كه هر چيزى پشت و رو دارد.) حضرت امير نمايشنامهاى ترتيب داد. به اين صورت كه دستور داد، وسط حيات آتش كردند. وقتى كه شعلههاى آتش بالا رفت، علماى نجران را اطراف آن قرار داد و از آنها سئوال كرد: «كداميك از شما روبروى شعلهايد؟
گفتند: همه ما روبروى شعله هستيم.
فرمود: چطور همه روبروى شعله هستيد؟
گفتند: نور كه پشت و رو ندارد. به هر طرف آن كه باشيم روبروى آن هستيم.
حضرت فرمود: «الله نور السماوات و الارض». همان طور كه شعله پشت و رو ندارد و شما به هر طرف آن باشيد، روبروى آن هستيد، خدا نيز پشت و رو ندارد.»
از اين نوع بيان تجسمى ـ و به قول امروزىها دراماتيك ـ در تبليغات امير المؤمنين عليهالسلام بسيار است. حضرت، خفاش را مطرح كرده و زيبايىها و ويژگىهاى شگفت آور آن را تبيين مىكند، فيل و پشه و... را مطرح مىكند و بعد مىفرمايد: «و كذلك الشجر و الحجر و الشمس و القمر.» بعد فاكتور مىدهد و با تفكّر سيستميك مىفرمايد: «همه عالم در مسائل حياتى شريكند.»
در جمع اهل اطلاع مىشود مانور علمى داد ولى با مخاطبين عادى بايد گوناگون بحث كرد. بدين صورت كه ده دقيقه اول بحث به يك نكته علمى دقيق پرداخته شود و بعد با الگو سازى، نمايه سازى، شبيه سازى، قصه، داستان و نكتههاى تاريخى و تطبيقى، جلسه به صورت زنده و فعال نگه داشته شود تا همه بتوانند استفاده كنند.
مبلّغان: يكى از مباحث مهم در تبليغ، مسأله روش برخورد با مخالفين است. شيوه برخورد امير المؤمنين عليهالسلام به عنوان يك مبلّغ با مخالفين چگونه بود؟
حضرت امير عليهالسلام در مواجهه با مخالفين سعى مىكرد بحث را از باورهاى آنها شروع كند. مثلاً، به آنها كه مىگفتند: ما امامت تو را به عنوان نصب از طرف خداوند قبول نداريم، مىفرمود: شما شورى و بيعت را كه قبول داريد. گفتيد ابوبكر و عمر با شورى سر كار آمدند و مورد پذيرش هستند. خوب مردم با من، هم در غدير و هم بعد از عثمان بيعت كردند. بيعتى كه «يبهج بها الصغير»؛ كوچولوها در خيابان خوشحالى مىكردند، دخترها آن قدر خوشحال بودند كه بدون روسرى به خيابان آمدند و پيرمردها با تخت روان آمدند و بيعت كردند. اگر رأى مردم را قبول داريد، اين رأى مردم و اگر نصب الهى را مىپذيريد، پيامبر خدا مرا انتخاب كرد.
با اين شيوه مىتوان از باورهاى خصم پل ساخت و او را زير سؤال برد.
شاگرد مكتب امير المؤمنين عليهالسلام ، حضرت امام خمينى (ره) مىفرمودند: «اى خلقىها اين خلق هم شما را قبول ندارد.» چون بيش از 98 درصد مردم به جمهورى اسلامى راى داده بودند.
مبلّغان: امروزه كسانى هستند كه منافقانه افكار و انديشههاى مردم را مورد تهاجم قرار مىدهند. لطفا با الهام از شيوههاى تبليغى امير المؤمنين عليهالسلام بفرماييد نوع برخورد مبلّغان ما با اين گونه افراد بايد چگونه باشد؟
چنين افرادى را جامعه مىشناسد. مبلّغان بايد شيوههاى برخورد اميرالمؤمنين عليهالسلام باچنين افرادى را روى منبر به مخاطبان خود بياموزند و خودشان انگشت روى كسى نگذارند. مبلّغ بايد جامعه را واكسينه كند.
يكى از شيوههاى برخورد اميرالمؤمنين عليهالسلام با منافقين نفوذى اين بود كه آنها را افشا مىكرد. مثلاً اشعث بن قيس را افشا كرد. در منابع تاريخى داريم كه هيچ فتنهاى در حكومت اميرالمؤمنين عليهالسلام نبود، مگر اين كه اشعث در آن نقش داشت. وسط سخنرانى حضرت امير، اشعث صدا زد كه «هذا عليك لالك يا على؛ اى على! اين كه مىگويى، عليه توست. نه به نفع تو.» حضرت غضبناك شد و فرمود تو چه مىفهمى، و بعد فرمود: «يا بن العين الابتر و الشجرة اللتى لااصل لها و لافرع؛ اى فرزند لعنت شده دم بريده. اى درخت بى ريشه و ساقه[ خانواده بى اصل و نسب.]»
حضرت امير عليهالسلام چنين منافق شناخته شدهاى را افشاء مىكند و سوابق ننگينش را بيان مىكند تا دوباره نتواند نفوذ كند. اما در مناطقى كه مبلّغان ما تازه وارد شده و هنوز با افراد آشنايى ندارند، راه برخورد همان است كه بيان شد.
مبلغان: در جامعه افرادى وجود دارند كه نسبت به ارزشهاى دينى تعصبىنداشته و بى تفاوتند. روش برخورد با چنين افراد ـ با توجه به نوع برخورد اميرالمؤمنين با بىتفاوتها ـ چگونه بايد باشد؟
مبلّغان گرامى مىتوانند با استفاده از معجم نهج البلاغه يا ترجمه نهج البلاغهاى كه ما چاپ كردهايم و آخر آن 250 صفحه به فهرست اختصاص داده شده است، كلمات سأل، سائل، مسؤل و از اين دست را در نهج البلاغه جست و جو كنند و مواردى را كه اميرالمؤمنين عليهالسلام با احساس مسؤليت در آنجا فرياد مىزند، استخراج كرده و زيربناهايش را به مردم بگويند.
مثلاً وقتى كه به شهر انبار حمله مىشود و وارد خانه زنان مسلمان مىشوند و نيز خلخال از پاى زن اهل ذمه در مىآورند، آن حضرت مىگويد: اگر انسان به خاطر تأسف، بعد از اين واقعه بميرد سزاوار است.»
بيان اين نكات مىتواند احساس مسؤليت را در مردم زنده كند. و با بيان و ارائه چنين الگوها و نمونهها مىتوان مردم را بيدار كرد.
مبلّغان: يكى از نكات ظريفى كه در تبليغ بايد مورد اهتمام باشد، شيوه برخورد با جوانهايى است كه احيانا گناهانى را انجام مىدهند. اميرالمؤمنين عليهالسلام به عنوان الگوى مبلّغان در مواجهه با اين افراد از چه شيوهاى استفاده مىكرد؟
در برخورد با چنين افرادى بايد كار را به صورت چند مرحلهاى پى جويى كرد:
1ـ عفو: حضرت امير در نامه 53 و جاهاى ديگر به استاندارها و فرماندارهايش مىفرمود مبناى شما بر عفو باشد. البته اين نكته قابل دقت است كه عفو يك بحث داخلى است. منافق را بايد افشاء كرد اما جوانى كه اشتباهى داشته ولى حالا جذب يك مبلّغ شده و به طرف او آمده است، بايد با او كارشناسانه برخورد كرد. اولين مرحله برخورد، برخورد همراه با عفو است.
2ـ احياى روحيّه اميد: در مرحله بعد مبلّغ بايد روحيّه اميد را در جوان زنده كند به اين كه گذشتههاى سياه قابل جبران است. به جوانها بقبولانيم كه اين سياهى نمىماند و راه جبران وجود دارد.
3ـ نشان دادن راه جبران: بايد راه توبه را به جوان آموخت و در عين حال به او هشدار داد كه از توبه سوء استفاده نكند و نگويد حالا گناه مىكنيم و بعد توبه مىكنيم.
4ـ حل مشكلات به صورت ريشهاى: مبلّغ بايد تلاش كند در حدّ امكان مشكل جوانها را حل كند. با راه اندازى صندوقازدواج و استفاده از سرمايههاى منطقه تبليغى مىتوان امر ازدواج را براى جوانها آسان كرد. حتّى براى بسيارى از جوانها بايد پا درميانى كرد و براى آنها خواستگارى رفت. اين مسأله مىتواند به عنوان يك خاطره خوب از روحانى در ذهن جوان بماند.
حضرت امير عليهالسلام به اين مورد چهارم توجّه ويژه داشت. جوانى در يكى از خيابانهاى مدينه غلطى كرده بود. (با خودش كارى كرده بود). گزارش دادند. جوان دستگير شد. اميرالمؤمنين عليهالسلام دستور داد 25 ضربه به دست راستش زدند. جوان خواست برود. امام فرمود:نه. جوان خيلى ترسيد. خيال كرد حضرت مىخواهد دو باره او را بزند. امام عليهالسلام به مسئول بيتالمال فرمود: براى ازدواج اين جوان از بيت المال خرج كن.
اين برخورد ريشهاى است. اگر كسانى كه مدعيند، بايد جوانها را درك و كمك كرد از بعضى هزينهها بزنند و براى قشر عظيمى از نسل جوان، مشكل ازدواج را حل كنند، فساد تا حدّى كنترل مىشود.
5ـ امر به معروف و نهى از منكر: اگر موارد ياد شده، جواب نداد، نوبت به امر به معروف و نهى از منكر مىرسد. تا آنجا كه بايد جوانهاى محل را بسيج كرد تا با او برخورد كنند. اميرالمؤمنين عليهالسلام زمان عمر وارد مكّه شد. ديد جوانى ايستاده و چشم چرانى مىكند. امام به او تذكر داد و رفت. وقت بازگشت ديد دوباره اين جوان به دخترها و زنها متلك مىگويد. حضرت به او سيلى زد. جوان نزد عمر رفت و شكايت كرد. عمر گفت: چه كسى زد، گفت: اين آقا كه دارد مىآيد. عمر گفت: اين كه على است. چه كردى كه على به تو زد، گفت: هيچ كار. آنجا ايستاده بودم. امام رسيد و فرمود: «نه، به دختران مردم متلك مىگفت و چشم چرانى مىكرد.»
البته با توجّه به شرايط فعلى ـ كه مقام معظم رهبرى فرمودند: برخورد غير زبانى را جايز نمىدانم ـ به نظر مىرسد كه بايد كار فرهنگى كرد. مبلّغان ما بايد در دل جوانها راه پيدا كنند. يكى از راههاى اين كار، مصاحبه است. ما خودمان در مناطقى كه مىرفتيم و مىرويم، با جوانها حرف مىزديم، قدم مىزديم، به كوه نوردى مىرفتيم، با آنها انس مىگرفتيم، براى آنها كتاب مىبرديم و هديه مىكرديم. اينها موجب موفقيت بود. اگر مبلّغ با مخاطب ارتباط برقرار نكند، موفق نيست.
مبلّغان: با توجّه به شرايط و ويژگىهاى عصر حاضر، چه موضوعاتى را در سال اميرالمؤمنين عليهالسلام بيشتر بايد مطرح كرد؟
بايد ديد در جايى كه براى تبليغ مىرويم، چه مسائلى مطرح است. ما وقتى كه در مجامع دانشگاهى و...مىرويم، روز اوّل و دوّم بحثهاى عمومى را مطرح مىكنيم و از مخاطبين مىخواهيم كه سئوال هاى خود را مطرح كنند. شب سؤالهاى آنها را مرور مىكنيم. متوجّه مىشويم كه در اين مكان تبليغى چه مشكلاتى وجود دارد و مشكلات آنها را به بحث مىگذاريم. اگر بحث اين چنين باشد كاربردى است. الآن بحثهايى چون عدالت اجتماعى، مشكلات جوانها، و بعضى از ايسم ها مثل پلوراليزم اخلاقى و پلوراليزم دينى از موضوعات زنده و جذّاب است. اگر در سال اميرالمؤمنين عليهالسلام اين تفكرات را از ديدگاه اميرالمؤمنين عليهالسلام پاسخ دهيم، بسيار جذّاب است .
مبلّغان: در سال اميرالمؤمنين عليهالسلام همه نهادها و مؤسسات فرهنگى مىخواهند شخصيّت حضرت على عليهالسلام را معرفى كنند. لطفا در مورد شيوههاى معرفى اميرالمؤمنين عليهالسلام توضيح دهيد.
براى معرفى اميرالمؤمنين از چند راه مىتوان وارد شد:
1ـ اميرالمؤمنين از نگاه ديگران: يعنى بياييم بگوئيم شخصيتهاى بزرگ جهان اعم از يهودى، مسيحى، آمريكايى و... در مورد حضرت چه گفتهاند. به قول مولوى:
خوشتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران
2ـ سيره عملى اميرالمؤمنين عليهالسلام : يعنى بياييم و سيره عملى آن حضرت را به شكل هاى مختلف به بحث بگذاريم.
3ـ على عليهالسلام از نگاه على عليهالسلام : در اين شيوه از نگاه اميرالمؤمنين به او نگاه كرده و او را مطرح مىكنيم. اين بهترين راه است. حضرت در نهج البلاغه، كودكى، جوانى، نوجوانى و فضايل و شهادتطلبىاش را آن هم در جمع اصحاب پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم مطرح فرموده و هيچ يك از اصحاب انكار نكرده است.امام در خطبه قاصعه مىفرمايد: من كوچك بودم، پيامبر مرا در بغل خودش قرار مىداد و...
راه كاربردى براى معرفى حضرت على عليهالسلام اين است كه ما نهج البلاغه را دست مردم بدهيم و مردم نهج البلاغه را مثل قرآن ختم كنند. امسال كه سال اميرالمؤمنين عليهالسلام است، هديهها نهج البلاغه باشد. دولت نهج البلاغه چاپ كند، تمام كتابخانههاى كشور به نهج البلاغه مجهز شوند، تمام اهداها در ارگانها نهج البلاغه باشد. اگر كسى يك دور نهج البلاغه را بخواند و با سوز و گداز و احساسات آقا، آشنا شود، ديگر لازم نيست كه ما از زبان ديگران و شيوههاى ديگر حضرت را معرفى كنيم.
بسيارى از خيّرين در ميلاد اميرالمؤمنين عليهالسلام ميليونها تومان خرج مىدهند. بهتر است اين پولهاى ميليونى صرف خريد نهج البلاغه و اهداى آن به خانوادهها و مخصوصا جوانها شود.
گفتار اميرالمؤمنين بايد در سال اميرالمؤمنين عليهالسلام همه جا باشد. مبلّغان ما سعى كنند امسال كه سال اميرالمؤمنين عليهالسلام است، نهجالبلاغه را بالاى منبر ببرند و از متن نهج البلاغه بخوانند. اين كار تأثير عجيبى خواهد داشت.
مبلّغان: با تشكر از حضرت عالى به خاطر وقتى كه در اختيار ما گذاشتيد.