معرفى كتاب شبهاى پيشاور
على مختارى معرفي و نقد كتاب ـ عمومي شبهاى پيشاور، سلطان الواعظين شيرازى، دارالكتب الاسلامى تهران، چاپ 33، 1368، گالينگور، 1059ص. شبهاى پيشاور ده شب مناظره يك مبلّغ شيعى، مشهور به سلطان الواعظين شيرازى، با سه نفر از بزرگترين عالمان هند و پاكستان است. تهاجم و تبليغ عليه اسلام و مكتب اهل بيت عليهمالسلام همواره بوده و هست و متأسفانه به شدت ادامه دارد. گذشته از تلاشهاى تفرقه افكن استكبار جهانى به ويژه آمريكا و صهيونيستها، برخى از رؤساى جهان اسلام ـ كه سر بر آستان آمريكا مىسايند ـ هزينههاى هنگفت سمپاشى عليه اسلام انقلابى و زنده را بر عهده دارند و به هواى حفظ رياست خويش از تحريك و تشويق قلم به دستان نابخرد كوتاهى نمىكنند و از آن جا كه پيروان على عليهالسلام زير بار ظلم نمىروند، هدف تير تهمت عاملان استعمار بوده و خواهند بود. شيعه به پيروى از رسالت و امامت، خواهان اتحاد و همكارى همه مسلمانان و ايستادگى در برابر دشمنان اسلام است و بزرگان تشيع به ساير مذاهب جسارت نمىكنند و شرط اتحاد را پاس مىدارند، نشانهاش سير كتابهاى عقيدتى شيعه است كه تنها به دفاع و پاسخگويى به شبههها پرداختهاند. شبهههاى دشمنان همه جا پراكنده است و اختصاص به مناطق خاصّى در كشور ندارد. از اين رو مبلّغ بايد به اين مسائل آگاه باشد و براى روحانيون شرق و غرب كشور، اين مباحث ضرورت بيشترى دارد. براى آشنايى با مكاتب و عقايد مذاهب راههاى گوناگونى وجود دارد. منصفانهترين راه، طريقى است كه سلطان الواعظين و سيد شرف الدينها رفتهاند. زيرا با مشاركت روحانيون دو مذهب، جلساتى سامان يافته و گذشته از بالا بودن ميزان راستى و صحت و اعتبار نسبتها، گفتمانى در جوّى صميمى و با احترام برگزار مىكردند. از ويژگىهاى اين اثر، حالت داستانى داشتن آن و صبغه تاريخى داشتن بسيارى از مباحث است و زبان تبليغى و همه كس فهم گوينده نيز بر حلاوت كتاب افزوده است. سرآغاز اين مناظرهها، مقدمهاى در 86 صفحه بدين مضمون است: پس از ورود به كراچى ـ پايتخت آن روز پاكستان ـ خبر ورود داعى را جرايد مهمّ نشر دادند...در هر كجا كه وارد مىشديم با تجليات بى سابقه ملى مورد استقبال واقع و در غالب اين شهرهاى مهمّ از طرف علماى اديان و مذاهب باب مناظرات باز [باز مىشد]. از جمله مجالس مهمّ، مناظرهاى بود كه با علماى هنود و براهمه در شهر دهلى، با حضور گاندى پيشواى ملّى هند واقع شد كه در جرايد مفصلاً درج گرديد...چون اصرار بر حركت به سمت ايران داشتم، از اطراف نامههاى دعوت مىرسيد و از طرف رجال مهمّ شيعه پنجاب به پيشاور ـ كه آخرين شهر مهمّ سر حدّى پنجاب به افغانستان است ـ دعوت شدم...عصرها در امام باره (حسينيه) عادل بيك و سالدار، مجلس مهمّى تشكيل و با حضور صاحبان اديان و مذاهب مختلفه اداى وظيفه مىنمودم. چون اكثريّت [مردم]پيشاور از برادران اهل تسنن هستند، در مدت سه ساعت كه منبر بودم، روى سخن با آنها بود... پس از منبر شبها در مجلس خصوصى ساعاتى به مناظره مىگذشت. روزى پس از منبر، خبر دادند: دو نفر از اكابر علماى كابل به نامهاى حافظ محمد رشيد و شيخ عبدالسلام وارد شدهاند و تقاضاى ملاقات نمودند، ده شب پى در پى پس از نماز مىآمدند و در هر شب ساعاتى ممتد ـ كه غالبا به 7-6 ساعت مىكشيد و بعضى شبها تا مقارن طلوع فجر، وقتمان به مباحثات و مناظرات مىگذشت. در پايان، 6 نفر از رجال و ملّاكين و اصناف محترم اهل تسنن مذهب حقه تشيع اختيار نمودند»[ ص 94-92 با اختصار] چاپ اين اثرپس از بيست سال، مرحوم شيرازى ـ كه از خود در اين كتاب به «داعى» تعبير مىكند ـ تهاجم برخى روشنفكران كه دل در كمند بيگانگان، دست در كيسه پهلوى و زبان و قلم بر ضد ارزشهاى اين مرز و بوم داشتند، مؤلف را سخت مىآزارد و به گونهاى كه با بيان و بنان به يارى جوانان پاكدل ـ كه ايتام آل محمد صلىاللهعليهوآله ناميده شدهاندـ مىشتابد. وى مىگويد: «از دو جهت ناراحت بودم و نمىتوانستم آرام بگيرم و ناظر اين صحنه بازيگرى و اعمال زشت و دروغها و تهمتهاى بى جا گردم؛ يكى ديدم اگر سكوت كنم و... مورد لعنت خداى متعال واقع خواهم شد كه در حديث است: «اذا ظهرت البِدَع فَلِلعالِم اَن يظهَر عِلمَه و اِذا كَتَمَ فَعَليه لعنة الله». جهت ثانى مقام سيادت بود كه غيرت هاشميّت و جوش سيادت، درونم را مىگداخت. البته تا آن جا كه وظيفه داشتم، در منابر بزرگ و مجالس مهم در حل شبهات و تثبيت عقايد و در رفع اباطيل آنها كوشيدم... ولى خيلى ميل داشتم مستقلاً كتابى بر ردّ دروغپردازىهاى آنها بنويسم، متأسفانه گرفتار كسالت ممتدى گرديدم، و سالى را در بيمارستانها بسر بردم و قواى خود را از دست دادم. پزشكان هم دستور استراحت كامل و ترك گفتار و نوشتار دادند. روزى در بستر بيمارى پس از فكر بسيار متوجه شدم، شايد خلاصه جواب شبههها در مجلات و روزنامههايى كه مناظرات شبهاى پيشاور را منتشر كردهاند، باشد. بهتر آن ديدم كه اين نوشتهها را چاپ كنم كه به شكل همين كتاب عرضه شده است. يكى از مزاياى اين كتاب، استناد به اخبار مورد قبول اهل سنت و از كتابهاى معتبر آنها است. اين كتاب، براى مبلغان درسآموز است. بالاخص اينكه نويسنده در پاسخ سؤالات مطرح شده، تنها از قرآن كريم و منابع معتبر اهل سنت كمك مىگيرد و به ندرت به منابع شيعه نظر دارد. نويسنده در ابتداى كتاب اين تذكر را بيان كرده است كه: «چون نشر اين كتاب براى فهميدن و درك حقايق و قضاوت به حق نمودن است، لازم است با دقت و توجه كامل از اول تا آخر آن مطالعه شود. زيرا مطالب آن مانند حلقههاى زنجير به هم متصل است. هر فردى كه با نظر انصاف اين كتاب را مطالعه نمايد، گذشته از آن كه بيدار مىگردد، شبهات بسيارى براى او حل مىشود و در مقابل تشكيكات واهى قدرت پاسخگويى مىيابد.» عمده مطالب اين اثر ظهور حقيقت ولايت و جلوه مقام امامت است. ولى از آنجا كه بحث طرفينى مىباشد، سؤالاتى خارج از بحث ولايت و امامت نيز مطرح گشته است كه خود حائز اهميت است، اما به لحاظ اهميت بحث ولايت و امامت اين دو را مقدم مىداريم.