دین، جامعه و حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین، جامعه و حکومت - نسخه متنی

سید محمدحسین فضل الله

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دين، جامعه و حكومت

سيد محمد حسين فضل الله

حكومت اسلامى، ش 16

چكيده:

نويسنده بر آن است كه از نظر امام خمينى‏قدس سره ولى فقيه اختيارات پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و امام معصوم‏عليهم السلام را دارد، ولى اين به آن معنا نيست كه نوعى حكومت مطلقه فردى درست‏شود. امام خمينى برداشتى از ولايت فقيه عرضه كرد كه در آن نقش مردم بسيار بالا و والاست و براى آنها حتى امكان نقد ولى فقيه نيز وجود دارد.

در نظريه ولايت فقيه كه امام خمينى مطرح مى‏كنند، ولى فقيه اختيارات ائمه معصومين‏عليهم السلام و پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم را دارد و از مصاديق «اولى الامر» است. در عين حال امام، ولايت فقيه را از مفهوم و ذهنيت رايجى كه همان برداشت «حكومت مطلقه فردى‏» است‏خارج كرد و اساس را بر اعتماد و اتكاى به مردم گذاشت. همين مساله اعجاب مردم را برانگيخت. با اينكه مفاد قانون اساسى همان احكام دين بود، آن را به رفراندوم گذاشت و پس از آن نيز رياست جمهورى، مجلس و... براساس آراى عمومى شكل گرفت و نظامى كه بر پايه ولايت فقيه قرار داشت، در ابعاد اساسى خود رنگ و بوى مشاركت عمومى گرفت. اين مطلب حتى در بيشتر دولتها و جهان پيشرفته هم به چشم نمى‏خورد. امام‏قدس سره با اين تدابير، ولايت فقيه را از غلتيدن به ورطه «حكومت الهى مطلق‏» به معناى غربى‏اش باز داشت.

ويژگى ديگر تجربه حكومتى امام، انتقاد از مسؤولان در برابر مردم بود. هنگامى كه مسؤولى به لحاظ فكرى يا عملى خطايى مرتكب مى‏شد، در برابر مردم عليه او سخن مى‏گفتند. وى مانند حكام مستبد و يا حتى برخى از رهبران حكومتهاى دموكراتيك كه خطاهاى مسؤولين بلندپايه را از مردم پنهان مى‏دارند عمل نمى‏كرد.

در ديدگاه دينى و اسلامى، حاكميت از آن خداوند است و اين بدان معناست كه خداوند از ما خواسته است تا با اطاعت و عمل كردن به اقتضاى عبوديت در خط شريعت او حركت كنيم. هيچ كس حق ندارد در مقابل شريعت الهى، شريعت و قانون ديگرى وضع كند. در عين حال در محدوده گسترده‏اى، اختيار وضع مقررات و تشخيص جزئيات را به انسانها سپرده است. معناى حاكميت الهى، به جمود كشاندن انسانها نيست. خداوند به وسيله انسان حكومت مى‏كند و ناگزير بايد انسان بر انسان حكومت كند و حاكميت‏خداوند به اين معنا نيست كه حاكم فراتر از ضوابط و مرزهاست. خداوند حتى براى پيامبر كه نمونه اعلاى انسان شايسته نبوت و خلافت است، حدود و قوانينى قرار داده و او هم نمى‏تواند بنا به سليقه خود عمل كند. خداوند امر حكومت را شخصى قرار نداده، بلكه به صورت يك برنامه و يك خط و نهاد مطرح كرده است. بنابراين حكومت در اسلام به اين معنا نيست كه سليقه شخصى فرد بدون هيچ كنترلى حاكم باشد، كسى هم حق اعتراض نداشته باشد. خداوند به پيامبر دستور مى‏دهد كه با مردم مشورت كند.

ولى فقيه هم همين‏طور، خطاست كه ما ولايت فقيه را به معناى قداست فقيه بفهميم و چنان تصور كنيم كه او خطا نمى‏كند. ولى فقيه مانند ديگران، مجتهدى است كه امكان صواب و خطا در او وجود دارد. اگر نظرش صواب بود مردم بايد پيروى كنند و اگر خطا كرد بايد از نظرش برگردد و مردم نيز بايد او را به خطايش آگاه كنند. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم با اينكه معصوم است در برابر مردم مى‏ايستد تا به آنان حساب پس بدهد.

در سخنان على‏عليه السلام هم مى‏خوانيم: «با من چنان كه با سركشان سخن مى‏گويند سخن مگوييد... سخن حق را بر من سنگين مپنداريد و نخواهم مرا بزرگ انگاريد، چه آن كس كه شنيدن سخن حق بر او گران افتد و نمون عدالت‏بر وى دشوار بود، كار به حق و عدالت كردن بر او دشوارتر است. از گفتن حق، يا راى زدن در عدالت‏باز نايستيد كه من برتر از آن نيستم كه خطا كنم. »

امام على‏عليه السلام وظيفه مردم را مناقشه و خيرخواهى حاكم مى‏داند و بر حاكم فرض مى‏داند كه خود و حكم خويش را مقدس نپندارد.

از اين رو منافاتى بين مشروعيت الهى - اسلامى و بين آزادى مردم در نقد فقيه وجود ندارد. ما بايد نظريه ولايت فقيه را با شرحى كه مطابق اصول اسلام و فرهنگ اسلامى و دور از تصورات غيرواقعى است‏بيان كنيم. ولى فقيه مجتهدى است كه شايستگى شرعى را دارد و به همين دليل واجد مشروعيت‏شرعى است و با پذيرش وى از طرف مردم به عنوان ولى، قدرت در دست وى مستقر مى‏شود.

/ 1