1. تعريف شما از علم (Science) و دين (Religion) چيست ؟
بسماللّه الرحمن الرحيم، پاسخ سؤال شما را با اشارهاي به كاربردهاي مختلف علم و دين شروع ميكنم. علم كاربرد عامي دارد به معناي Knowledge يا معرفت و اصطلاح و كاربردهاي خاص و اخص نيز دارد. گاهي علم به مفهوم Scienceيا يك رشته از رشتههاي علم تجربي است. اگر اين مفهوم مد نظر باشد، علم يعني يك منظومه معرفتي كه حول محور يك موضوعي ميچرخد و روشش روش تجربي است و قهرا موضوعاتش هم موضوعات تجربي است. چه بگوييم روش تابع موضوع است و يا موضوع تابع روش، به هر حال ايندو با هم متلازماند، اگر روش، تجربي باشد كارآيياش در محدوده موضوعات تجربي است و اگر موضوع تجربي است، خوب، روش تجربي كارآيي و اعتبار و روايي دارد و ميتواند نتيجه دهد. بنابراين، علم به معني منظومهاي معرفتي با روش تجربي است. براي دين هم تعريفهاي متعددي شده است آنچه كه الان ميتوانم در اين بحث قرار بگذارم اين است كه مقصود من از دين مجموعه دريافتهاي انسان از كتاب و سنت است. زيرا مقصود، از دين دين اسلام است و به اديان ديگر كاري ندارم چنانكه به كاربردها و معاني ديگر دين كاري ندارم، پس دين عبارت است از مجموعه معارفي كه از كتاب و سنت دريافت ميشود كه البته در بحثهاي روششناسي فهم متون ديني گفتهاند كه از عقل هم در اين باب استفاده ميشود. به هر حال آن چه كه با روش اجتهادي از كتاب و سنت به دست ميآيد ميشود دين. البته در اينجا سؤالها و بحثهاي شايان توجه و تعمق وجود دارد كه پرداختن به آنها مرا از پاسخ سؤال شما دور ميكند.
2. تعريف شما از علم ديني (Religious Science) چيست؟ آيا تعاريف ديگري وجود دارد؟
اين اصطلاح ميتواند به چند صورت تعريف و تصوير گردد؛ يكي اين كه ممكن است كسي بگويد، چنانكه كساني گفتهاند، علم ديني به اين معني است كه ما موضوعات را از دين بگيريم و با روش تجربي آنها را بررسي كنيم. بنابراين چون موضوعات و مسائل ما، از دين گرفته ميشود پسوند ديني به آن ميزنيم و به لحاظ آنكه روش آن، تجربي است علم ديني تجربي، ميشود. تصوير ديگر كه عكس تصوير ياد شده است تجربي بودن را به لحاظ موضوع در نظر ميگيرد، ولي روش تحقيق را از دين برميگزيند يعني ما در متون ديني ببينيم در مورد مسائل تجربي، دين چه سخناني دارد. اين تصوير هم، به لحاظ موضوع تجربي است ولي به لحاظ منبع دريافت پاسخها، ديني است. طبعا روش آن هم روش فهم متون ديني يعني روش اجتهادي است، تصوير سوم اين است كه موضوع از هر جايي كه اخذ شود اهميتي ندارد ولي بايد روش تلفيقي را به كار ببريم؛ يعني در فهم موضوعاتي كه مدنظر ما است و در كشف واقعيتها و حقايق، هم از روش وحياني استفاده كنيم، و هم از روش تجربي؛ البته ممكن است در مواردي، فقط دين مسألهاي را طرح كرده باشد و علم ساكت باشد، يا به عكس و در مواردي هم هردو با هم نظر داده باشند خواه نظرشان موافق يكديگر باشد يا مخالف. به هرحال، اگر تاكنون ميگفتند در علم فقط روش تجربي معيار است از روش وحياني هم به عنوان دريچهاي به جهان واقع استفاده بكنيم. تصوير چهارم اين است كه علم ديني، علم تجربي سازگار با ارزشها و معارف ديني است يعني با روش تجربي به دست ميآيد و با ارزشها و قوانين ديني سازگار ميشود؛ به عبارت ديگر با روش تجربي تحقيق ميكنيم و اگر در مواردي با دين ناسازگار بود بهنحوي به چارهانديشي و حل اين ناسازگاري ميپردازيم اين علم ديني به لحاظ تجربي بودن روش آن علم science و به لحاظ سازگاري با ارزشهاي ديني، ديني است.