1. تعريف شما از علم (Science) و دين (Religion) چيست؟ - چگونگی و امکان علم دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چگونگی و امکان علم دینی - نسخه متنی

مصاحبه شوندگان: محمود رجبی، ویلیام آراستوگو، ترنس جرارد کندی، کارل دبلیو گیبرسن، یدالله دادگر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عامل سوم كه جنبه مخرب دارد تصويرهاي افراط‏آميزي است كه احيانا از علم ديني معرفي مي‏شود مثلاً كساني پيدا مي‏شوند كه فرمولهاي شيمي و حتي رياضي را هم به اسلامي و غيراسلامي تقسيم مي‏كنند و از اين راه شيمي اسلامي را مي‏خواهند معرفي نمايند. اين تصوير عده‏اي را از توجه و گرايش به اين رشته دور مي‏كند. عامل چهارم نداشتن متدلوژي واحد است به عنوان مثال مركز جهاني انديشه اسلامي در مقاطع مختلف فعاليت خود جهت‏گيري‏ها و متدهايش را تغيير داده است، به گونه‏اي كه اين تغييرات همسو نبوده است. خلاصه با توجه به عوامل ياد شده علم ديني سير درخشان و شايان توجهي در مسير پيشرفت نداشته است، در عين حال علم ديني موفقيتهايي نيز داشته، يك عامل موفقيتش اين بوده است كه كساني كه طرفدار علم ديني هستند آنرا فوق يك مشغله معمولي ذهني و زندگي مي‏دانند و با انگيزه‏هاي ديني و با تلاش خستگي‏ناپذير به عنوان انجام وظيفه در اين مسير تحقيق مي‏كنند. انگيزه قوي الهي گاه سبب مي‏شود كه تلاش افراد مضاعف شده و تمامي مشكلات را از پيش پا بردارند البته عوامل ديگري نيز براي توفيقات نسبي انديشمندان اين عرصه مي‏توان برشمرد كه مجال ديگري مي‏خواهد.

امكان و چگونگي علم ديني

يدالله دادگر

عضو هيأت علمي دانشگاه مفيد

1. تعريف شما از علم (Science) و دين (Religion) چيست؟

قبل از آنكه تعريف خودم را از علم بگويم، يك مطلب را تأكيد مي‏كنم و آن اين است كه از زماني كه علم به صورت يك معرفت مستقل از فلسفه جدا شد، اختلاف نظر فراواني در تعريف آن پديدار شد. عده‏اي علم را رشته‏اي مي‏نامند كه با واقعيات سروكار داشته باشد. و لذا آن را مرتبط با مشاهدات و ظواهر پديده‏ها تلقي مي‏كنند، اما برخي ديگر آن را رشته‏اي معرفي مي‏كنند كه با حقايق سروكار دارد. «ارسطو» علم را يك معرفت اثبات شده پيرامون علل اشياء مي‏داند. «راجر بيكن» علوم تجربي را مبتني بر مشاهدات و رياضيات مي‏داند و علوم نظري و استنباطي را در مرحله پس از آنها معتبر مي‏داند. «ويليام اُكامي» علوم را در دو دسته عقلاني و واقعي جاي مي‏دهد.

در نظر «فرانسيس بيكن» علمي بودن با استقرايي بودن روش معرفت مورد نظر همراه بود. «تامس هابز» علوم را با توجه به منشاء آنها تقسيم كرده،يك دسته را ناشي از واقعيت و يك دسته را ناشي از استدلال و عقل تصور مي‏كند. «دكارت» منشاء علم را منحصرا در عقل و استدلال عقلي سراغ مي‏گيرد. «گاليله» و «نيوتن» جنبه‏هاي تحليل رياضي و تجربي را در علم مورد تأكيد قرار مي‏دهند. «اگوست كنت» نيز اين مشي اثبات‏گرايي را در مورد علم تأكيد دارند. «چارلز پيرس» (1914 - 1839) نوعي ديدگاه عملگرايانه از علم را مورد تأكيد قرار مي‏دهد و «جان ديوئي» ضمن تاكيد بر روش «پيرس»، علم را هم‏مرز با عقلانيت تلقي مي‏كند. «ويندل بند»(1915 - 1848)، بر اين امر تاكيد دارد كه علوم در دو دسته طبيعي و فرهنگي قراردارند وبين آنها تفاوت واقعي وجود دارد. «پوانكاره» علوم و اصول علمي را مجموعه‏اي از قراردادها و ميثاقها تلقي مي‏كند.

/ 16