بر استدلال به اين روايت، در حرمت ضرر رساندن به نفس مى توان اشكال كرد كه:
اولا
روايت در مقام بيان نكته اى اخلاقى است كه از امرى غريزى سرچشمه مى گيرد. گويا امام(ع) مى گويد: همان گونه كه انسان به حكم غريزه طبيعى به خودش ضرر وارد نمى سازد، به همسايه نيز نبايد ضرر وارد سازد. در نتيجه حديث بر حرمت اضرار به نفس دلالتى نخواهد داشت.
ثانيا
استدلال به روايت در حرمت اضرار به نفس، در صورتى صحيح است كه ضرر زدن به خويش، حرمتش از ضرر زدن به همسايه، روشن تر باشد; چرا كه حكم مشبه به بايد از حكم مشبه اشكارتر باشد تا تشبيه لغو نباشد; ولى در مورد حديث، حكم مشبه به (حرمت اضرار به خويش) اگر نگوييم از حكم مشبه (حرمت اضرار به همسايه) پوشيده تر است، دست كم روشن تر نيست!
ثالثا
ممكن است «غير مضار» حال براى «جار» باشد نه اين كه خبر بعد از خبر باشد. بنابراين هيچگونه دلالتى بر مدعا نخواهد داشت; زيرا معناى حديث، چنين خواهد بود: همسايه همانند خويشتن است به شرطى كه ضرر نرساند. پس «غير مضار» شرط تشبيه «همسايه » به «نفس » است.