از جمله ادله بر حرمت قطع عضو غير رئيسى از شخص زنده، حرمت تغيير خلقت و هياتى است كه خداوند در انسان ها خلق كرده است، چه اين كه چنين كارى در قرآن مبغوض شارع و مطلوب شيطان شمرده است: ولاضلنهم ولامنينهم ولامرنهم فليبتكن اذان الانعام ولامرنهم. فليغيرن خلق الله ومن يتخذ الشيطان وليا من دون الله فقد خسر خسرانا مبينا، (42) هر اينه انان را گمراه مى كنم و در دلشان ارزوهاى باطل مى افكنم و انان را فرمان دهم تا گوش هاى چهارپايانشان را بشكافند و انان را فرمان دهم تا افريده خداوند را دگرگون سازند. هر كس شيطان را به جاى خدا دوست و كارساز گيرد به راستى زيانى اشكار كرده است. در ايه فوق، تغيير خلقت خدا خواسته شيطان است و از سوى ديگر آن چه مورد امر و خواست شيطان باشد مورد نهى و مبغوض شارع است. بنابراين تغيير خلقت و هيئت مخلوق الهى مبغوض و مورد نهى شارع مقدس و در نتيجه حرام است.
نقد و بررسى
استدلال به ايه ناتمام است، زيرا مقصود ايه از تغيير خلقت مورد خواست شيطان، تغيير شكل و هيئت ظاهرى نيست، بلكه مقصود، تغيير فطرت است كه خميرمايه و گوهر هستى انسان هاست; چه اين كه اگر مقصود، تغيير شكل و هيئت ظاهرى باشد بايد بگوييم هرگونه تغيير و تحول در مخلوقات الهى حرام است. آيا كسى مى تواند بلاذيرد تغيير و تحول در طبيعت، جنگل يا معالجه انسان ها كه به تغيير شكل منجر مى شود و... حرام است؟!