دشمن را بشناسيم - دشمن را بشناسیم (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دشمن را بشناسیم (1) - نسخه متنی

احمد لقمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دشمن را بشناسيم

احمد لقماني

طليعه

نگاه درس آموز و عبرت پذير هر يك از ما مبلّغان به گذشته‏ي تاريخ و حوادث امروز جامعه، بينش و بصيرتي فراهم مي‏كند تا در كنار سلسله مباحث شايسته‏ي اعتقادي و اخلاقي و فقهي، برخي از گفتارهاي پويا و بنيادين را ـ كه در آموزه‏هاي معارف جايگاهي ويژه دارد ـ مطرح كنيم و مخاطبان خود را با ريشه‏هاي حوادث چهارده قرن گذشته، و شيوه‏هاي دشمنان در تمامي زمان‏ها و وظيفه‏هاي دين باوران در همه‏ي عرصه‏ها آشنا سازيم و راهي روشن برابر آنان بگشاييم.

دشمن شناسي، گفتاري از اين دست است كه پرداخت جامع و عالمانه به آن، در اين زمان، ضرورتي صد چندان يافته است. دست آورد اين بحث، هوش‏مندي و آينده نگري و حضور آگاهانه در فضاي فكري فرهنگي جامعه است تا در پرتو هر يك از اين آثار، دست‏هاي پيدا و پنهان دشمن ديده شود و توطئه‏هاي مرئي و نامرئي استكبار ـ در ابعاد مختلف ـ لمس گردد.

بي‏شك، در اين مقال، افزون بر آيات قرآن و سخنان معصومان عليهم‏السلام ، تمامي لحظه‏ها و صحنه‏هاي تاريخ پرفراز و فرود صدر اسلام از لحظه‏ي رحلت رسول اللّه‏ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله تا واپسين ساعات عصر عاشورا، توطئه‏هاي شكننده‏ي دشمنان در بيست ساله گذشته‏ي انقلاب، سخنان امام راحل ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ و مقام معظم رهبري ـ حفظه اللّه‏ ـ مددكاري ارزش‏مند و رهنمايي روشن خواهد بود.

دست آورد اين تحقيق، پديد آمدن قوه‏ي تحليل سياسي و تجزيه‏ي حوادث روزمره داخل و خارج كشور، نگرش همه سويه به پديده‏هاي فرهنگي، شبيخون‏هاي فكري و تهاجم‏هاي عقيدتي، شعله‏ور شدنِ شوق و عشق و تعهّد نسبت به گنجينه‏هاي گران قدر معارف ناب ديني و حساسيّت افزون‏تر در پاس‏داري از مرزهاي عقيدتي و نيروسازي بيش‏تر براي دفاع از آرمان‏هاي رهبر كبير انقلاب رحمه‏الله و مقام والاي ولايت است.

نوشتاري كه در دست داريد، گذري كوتاه بر اين بحث است و در سه بُعد «ريشه‏ها»، «شيوه‏ها» و «وظيفه‏ها» تدوين شده است. شايسته است روحانيان ارجمند به بيان اين بحث همّت گمارند و مخاطبان خويش را از نگرشي نو و هوشياري بيش‏تر بهره‏مند سازند. ان شاء اللّه‏

ريشه‏ها و بنيان‏هاي اهداف دشمن

«بينش»، «گرايش» و «كُنِشْ و واكنش» برخاسته از آن دو ويژگي عمده‏ي انسان است كه به مكتب، مذهب، كشور و فرهنگ خاصي وابسته نيست و در وجود همه‏ي نهاده شده است.

بينش انسان‏ها و نوع نگاه آنان به آفرينش، مانند سكّه‏يي است كه بيش از دو رو ندارد:

1 ـ مادّي؛ در اين بينش، خوش بودن و گوارا نوشيدن و شيك پوشيدن، هدف نخست افراد است و هر آنچه آدمي، بيش‏تر به زر و زيور زندگي آراسته گردد، خوش‏بخت‏تر خوانده مي‏شود، گر چه در اين راه گوهر انسانيّت خود را خُرد كند و عمر خويش را ـ كه يگانه سرمايه‏ي نفيس او است ـ در تاراجِ هواها و هوس‏ها از دست دهد.

2 ـ الهي؛ صاحبان اين بينش، بر اين باورند كه زندگي تالار خوش گذراني و ساحل تفريح و شادماني نيست، بلكه مدرسه‏يي است با دو زنگ. زنگ نخست، ديني و آخرين زنگ، حساب.

هدف‏مندي و هوشياري و آگاهي، نخستين ويژگي چنين انسان‏هايي است. تفريح و خنده و شوخي و شادماني، صفات ارزش‏مندي است كه در كنار هدف‏مندي جايگاه دارد نه آن كه آرمان اصلي زندگي باشد.

دشمن، پيش از هر اقدامي، بينش قُدسي و آسماني انسان را مورد تهاجم قرار مي‏دهد تا وي را از اوج قداست و ارزش‏مندي به قعر شهوت و مادي‏گري كشاند و براي هميشه، در كام هواها و هوس‏ها به بند كشد. ازاين رو دو هدفِ مهم را در دستور كار خود قرار مي‏دهد:

1 ـ خدشه‏دار كردن جامعيّت و قداست دين و بي‏هويّت كردن ارزش‏هاي مذهب.

2 ـ آلوده ساختن چهره‏ي مرزبانان فكري ـ فرهنگي (روحانيان) و بي‏ارزش ساختن تمامي دينْ باوران.

پيشينه‏ي اين دو، به صدر اسلام و پس از رحلت رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله برمي‏گردد. با رحلت رسول اللّه‏ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بدعت و نوآوري زشت، به ساحت دين وارد و احكامي از اسلام، تغيير داده شد. در پي آن، نام‏آورترين مرزبانان فكري ـ فرهنگي ـ كه از آبشار دانش و بينش پيشوايان معصوم عليهم‏السلام بهره‏مند شده بودند ـ مورد آزار قرار گرفته، پراكنده شدند. احاديث ساختگي، به طور انبوه، به مجموعه‏ي ناب و مقدّس سخنان رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و اهل بيت عليهم‏السلام وارد شد تا تمامي احاديث آنان را از اطمينان و قداست ساقط كند و به پاس چنين خيانت بزرگي، ابوهريره‏ها موفّق به جلب رضايت غاصبان حكومت شده، با دستي پر و لبي لبريز از خنده، از حضورشان باز گشتند!!

دشمن، پيش از هر اقدامي، بينش قُدسي و آسماني انسان را مورد تهاجم قرار مي‏دهد تا وي را از اوج قداست و ارزش‏مندي، به قعر شهوت و مادي‏گري كشاند و براي هميشه، در كام هواها و هوس‏ها به بند كشد.

با اندكي تأمّل، اين دو آرمان، در اين زمان نيز به خوبي لمس مي‏شود. آنان كه «پروتستانيزم اسلامي» را دامن زدند و با واژه‏هاي زيبايي مانند «نوآوري» و «اجتهاد آزاد» يكايك احكام الهي را زير سؤال برده تا معيار سازي سليقه‏يي را مطرح سازند، به طور خودآگاه و ناخودآگاه، «جامعيت» و «كمال» و «قداست» دين و ارزش‏هاي مذهبي را خدشه‏دار مي‏سازند. روزي «حجاب» يادگار عهد بردگي خوانده مي‏شود؛ روزي ديگر، مهريه و اجاره و مضاربه و مزارعه يادگار عهدِ فئوداليسم معرفي مي‏گردد و به دنبال آن، پاره‏يي از احكام الهي، ناهمگون با عقل و ناسازگار با زمانه تلقي مي‏گردد و گاه نويسنده‏يي قلم به مزد تعدّد زوجات را ظلم به زنان تفسير مي‏كند و نصف بودن ارث آنان را ستمي افزون مي‏داند و نصف بودن خون‏بها (ديه) و ولايت داشتن جدِّ پدري را فاجعه‏يي جبران ناپذير مي‏شمارد؛ و افزون بر گفتار و نوشتار، كاريكاتورهاي شرم‏آوري ترسيم مي‏شود تا دين را نزد همه، خصوصا نسل نو، بي‏ارزش سازد.

شيوه‏ي دشمن در دست‏يابي به اهداف شيطاني

نخستين گام دشمن در قداست زدايي دين، «ايجاد ترديد در باورهاي عمومي» و آن گاه «تضعيف ارزش‏هاي الهي» و سرانجام «تحقير پاي‏بندي و دل‏بسته‏گي به آموزه‏هاي آسماني است.

او، در اين باره، هماره، از «نفوذ افكار بيگانه» استفاده مي‏كند تا نوگرايي و نوفهمي و تنوّع طلبي افراد را پاسخ داده، ارزش‏هاي ديرپا و سنّتي را خدشه‏دار سازد و افكار و عقايد انحرافي را با لعاب‏هاي دل‏انگيز و پرجاذبه عرضه كند. از اين رو، در قرون نخستين اسلام، اسرائيليات و مجوسيّات و مانَويات در

روزي، «حجاب»، به عنوان يادگار عهد بردگي عنوان مي‏شود و روزي ديگر، مهريه و اجاره و مضاربه و مزارعه، يادگار عهدِ فئوداليسم معرفي مي‏شود و به دنبال آن، پاره‏اي از احكام الهي، ناهمگون با عقل و ناسازگار با زمانه تلقي مي‏گردد و گاه، نويسنده‏اي، قلم به مزد، تعدّد زوجات را ظلم به زنان تفسير مي‏كند و نصف بودن ارث آنان را ستمي افزون مي‏داند و نصف بودن خون‏بها (ديه) و ولايت داشتن جدِّ پدري را فاجعه‏اي بي‏جبران بيان كرده و افزون بر گفتار و نوشتار، كاريكاتورهاي شرم‏آوري ترسيم مي‏شود تا دين را نزد همه، خصوصا نسل نو چيزي بي‏ارزش نشان دهد.

درون جامعه‏ي اسلامي رخنه كرد و اكنون نيز انقلاب اسلامي ايران با هجوم ايسم‏ها و ايست‏هايي از آن سوي مرزها رو به رو است.

آن گاه كه با عينك «پلوراليسم» به تمامي مذاهب بنگريم، بينش‏ها و گرايش‏هاي يهوديّت و مسيحيّت و تمامي مذاهب اسلامي، سربلند و شايسته و پابرجا تلقي شده و هيچ حقّ مطلقي يافت نمي‏شود؛ زيرا، با «كثرت گرايي»، هميشه لبخند بر چهره نمايان مي‏كنيم و آغوشي پرعطوفت، بر تمامي انسان‏ها، چه هدايت يافته و چه گمراه، مي‏گشايم و همه را بر سر سفره‏ي هدايت مي‏نشانيم و هر گونه حق گرايي و باطل ستيزي را شيوه‏يي خشونت‏بار و دور از آداب و رسومِ امروز جهاني معرفي مي‏كنيم!!

با اين نگرش، بسياري از آيات قرآن، مانند «محمّدٌ رسول اللّه‏ و الذين معه أشدّاءُ علي الكفار رحماء بينهم» و «فقاتلوا أئمة الكفر» بايد دگرگون شود! و برخي سوره‏ها، مانند سوره‏ي كافرون ـ كه رسول اللّه‏ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به كافران لبخند نزده بلكه آرا و عقايد آنان را به كلي مردود مي‏شمرد و در پايان با جمله‏ي «لكم دينكم و ليَ دين» حقيقت را يكي دانسته و ديگر اديان را باطل مي‏شمرد ـ دوري از تشنج زدايي تفسير شود!! و يا آن كه دين، به حاشيه‏ي جامعه رفته، سلسله آموزهايي اخلاقي، دور از راه‏كارهاي اجتماعي ـ سياسي تلقي شود كه تنها در گوشه‏ي معابد و كنج خانه‏ها جاي دارد!

افزون بر آن، با تئوريِ «قبض و بسط شريعت»، واقعي نبودن سخنان رهبران فكري ـ فرهنگي جامعه و پديد آمدن قرائت‏هاي مختلفي از دين جلوه مي‏كند. بدين ترتيب، هر كسي، نظري داشته و هيچ سخني، مقدّس محسوب نمي‏شود تا فردي شايسته و صاحب دانش و بينش برتر، حرف نهايي را درباره‏ي مشكلات جامعه بر زبان جاري كند و مسير سعادت دين باوران را باز نگهدارد!

در كنار اين مكاتب پر زرق و برق، گاه فكرهاي جديدي رخ مي‏نمايد كه در آن زن سالاري در خانواده و جامعه مطرح مي‏شود (فمينيسم) يا انسان محوري ارائه مي‏گردد (اومانيسم) و يا آن كه ميهن پرستي و محوريّت آب و خاك در برابر دين و آيين به ميان مي‏آيد. (ناسيوناليسم).

دست آورد تمامي اين نظرها، جاي‏گزيني فكر و فرهنگ و آداب و رسوم غير آسماني در دل و ديده و خانواده و جامعه‏ي ديني خواهد بود. پديده‏يي كه از دير زمان، استعمارگران، به دنبال آن بودند نگاه نوراني و بينش شفاف دين باوران را ربوده، باورهايي مادّي و غبارآلود و بي‏مقدار به آن‏ها عرضه كنند و در پي آن، «غيرت ديني» و «جوش و خروش مذهبي» در درون افراد بي‏رنگ گردد و «تساهل و تسامح» نوعي لاابالي‏گري و بي‏توجهي به ارزش‏هاي والاي الهي و دهنْ‏كجي به مقدّسات آسماني به همراه آورد!!.

اسپنسر، فيلسوف معروف انگليسي، به مأموران مخفي و جاسوسان استعمار پير انگلستان، اين نكته‏ي بنيادين را گوشزد كرد و گفت:

«اخلاق و آداب و زبان و تمدّن خودتان را به اقوام و مردم كشورهاي ديگر بياموزيد و آنان را به حال خودشان واگذاريد كه براي هميشه، از آنِ شما خواهند بود».

مستر هِمْفر، سلسله دستورهاي وزارت مستعمرات بريتانياي كبير را در كتاب «چگونه اسلام را نابود كنيم؟» اين گونه بازگو مي‏كند:

«بايد مسلمانان را از عبادت بازداشت و در سودمند بودن آن ترديد افكند، با اين دستاويز كه خدا از اطاعت انسان‏ها بي‏نياز است. بايد به شدّت، از حجّ و از هر گردهمايي مسلمانان مانند نمازِ جماعت و حاضر شدن در مجلس‏هاي (امام) حسين( عليه‏السلام ) و دسته‏هاي عزاداري جلوگيري كرد، چنان كه بايد آن‏ها را به شدّت از ساختن مساجد و زيارت‏گاه‏ها و حسينيه‏ها و مدارس بازداشت.

بايد زنان را تشويق كنيم كه چادر از سر بيفكنند و جوانان را تشويق كنيم كه به سوي آنان بروند تا فساد در ميان‏شان افتد. بايد پيام بي‏بند و باري را در جان‏هاي مسلمانان دميد.»

مأموريت روشن فكران يا اصلاح‏گران

«روشن فكر» و «اسلام شناس» و «اصلاح گر»، واژه‏هايي است كه گاه، بار گراني بر دوش ملّت‏هاي مستضعف و مسلمان بوده است. در عرصه‏هاي مختلف، برخي از اين افراد طوطي صفت، همانند مهره‏يي نقش آفرين، در لحظه‏هاي مناسب، به دست استكبار و دشمنان اسلام، چيده مي‏شوند و با خامي و بي‏اطّلاعي و تاريكْ دلي، به بيان سخنان يا نگارش واژه‏هايي در مردود سازي برخي احكام قطعي و مسلّم ديني مي‏پردازند. اينان، با اصطلاحات و عبارات و واژه‏هايي به ظاهر زيبا و پرجاذبه، بدون آن كه در محافل مناسب و در برابر اسلام شناسان شايسته و آگاه لب به سخن گشايند، نسل نو را آماج اهداف ناپاك استكبار قرار مي‏دهند.

در چنين تهاجمي خدشه‏دار ساختن «جامعيت دين» و «آلوده نماياندن پاس‏داران مذهب و روحانيان» آرمان اصلي كه به ياري ابزارهاي زير دنبال مي‏شود:

1 ـ زير سؤال بردن دين و معرفت ديني و حقّانيّت تشيع.

2 ـ ايجاد ترديد و تضعيف احكام حياتي و روشن اسلام، مانند امامت و ولايت و ولايت فقيه و مرجعيت و ... .

«روشن فكر» و «اسلام شناس» و «اصلاح گر»، واژه‏هايي است كه گاه، بار گراني بر دوش ملّت‏هاي مستضعف و مسلمان بوده است. در عرصه‏هاي مختلف، برخي از اين افراد طوطي صفت، همانند مهره‏يي نقش آفرين، در لحظه‏هاي مناسب، به دست استكبار و دشمنان اسلام، چيده مي‏شوند و با خامي و بي‏اطّلاعي و تاريكْ دلي، به بيان سخنان يا نگارش واژه‏هايي در مردود سازي برخي احكام قطعي و مسلّم ديني مي‏پردازند.

3 ـ ايجاد روحيه‏ي ناسيوناليستي و باستان گرايي و ملّي گرايي به جاي عشق و ايمان به آرمان‏هاي ديني و ترويج چهارشنبه سوري و جشن در تخت جمشيد يا تغيير نام ميدان امام خميني در اصفهان به ميدان نقش جهان.

4 ـ تلاش گسترده و فراگير در كشانيدن مسلمانان به سرخوردگي و نوميدي و غرب باوري و پوچي و پذيرش روحيه‏ي ضعف و سستي در برابر قدرت و عظمت غرب و قدرت‏هاي مستكبر جهاني.

5 ـ تحريف تاريخ و تفسير حوادث گذشته، مطابق با معيارهاي نادرست استكباري.

6 ـ طرح شعارهاي فريبنده‏ي سياسي براي اِغفال ساده لوحان و افراد خام؛ شعارهايي مانندِ دموكراسي و برابري و آزادي خواهي و آزادي براي رسيدن به ولنگاري‏هاي اخلاقي و هرج و مرج‏هاي فكري.

7 ـ رخنه در تشكّل‏ها و مجموعه‏هاي انقلابي مذهبي و تلاش بسيار در گمراه ساختن انسان‏هاي پر جنب و جوش و باسابقه و بدون تحليل و بصيرت؛ تا برخي از اين افراد، مقابل نظام و ولايت ايستاده، نوعي ترديد و آشفتگي خاطر نسبت به گذشته‏ي انقلاب و نظام ايجاد كنند.

8 ـ كوششِ حساب شده و دقيق و گام به گام در كنار گذاشتن روحانيّت متعهّد و دل‏سوز با بهانه‏هايي مانند انحصارگر و قدرت طلب و سرسپرده و رشوه خوار و سرمايه‏دار و ... .

9 ـ پديد آوردن دشمني و بدبيني و در پي آن، ايجاد حالت انتقاد و انتقام بين مسئولان كشور و شخصيت‏هاي روحاني و افزايش روحيه‏ي گروه‏بندي و باندبازي و حزب گرايي، جهت ورود به صفوف خودي‏ها و ايجاد ضربه‏ي سهمگين به نظام و مسئولان قابل اعتماد مردم.

10 ـ تلقين ولايت مداري و عشق به امام زمان عليه‏السلام از طريق دوري گزيدن از مسائل سياسي و دنيوي و القاي اين كه سعادت‏مندي تنها، پرداختن به دعاها و ذكرها و آداب مستحبِ هر روز و هر هفته است.

11 ـ شعله‏ور ساختن عشق و علاقه‏ي دين باوران، خصوصا چهره‏هاي شاخص و شناخته شده‏ي اجتماع، به لذّت‏هاي دنيا و جلوه‏هاي دل‏رباي ماديّات تا بدين وسيله، در هنگامه‏هاي حضور دوباره‏ي افراد در صحنه‏هاي رزم و جهاد، پاي آنان بلرزد و ميدان را خالي كنند و ديگران نيز با نگاه به هجوم پرشتاب اينان به لذّات و خوشي‏هاي زندگي، به انقلابي‏ها و خداجويان بدين گردند.

دست آورد اين پديده، ريزش زشتي نوارهاي انحرافي ويدئو و ماهواره و مجلات مبتذل و نوارهاي ويران‏كننده‏ي كاست خواهد بود كه آرام آرام، در جاي جاي جامعه، با قيمت ارزان، به چشم مي‏خورد و مانند زلزله‏يي ويران كننده، اخلاق و اعتقادات و رفتارهاي شايسته را واژگون مي‏سازد.

/ 1