مسائل شعر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسائل شعر - نسخه متنی

فریده موسویان فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مسائل شعر










فريده موسويان فرد



شعر همواره در طول تاريخ هنر متاثر از وقايع جاري زمان

بوده و خواهد بود. شدت وحدت اين تاثير, افت و خيز و اوج و

فرودهايي را باعث مي شود كه با درهم آميختن مواردي ديگر از

جمله دور شدن از جوهر ذاتي و رسالت اصلي شعر در برهه اي از

زمان همراه با نبود پشتوانه غني دانش و بينش برخي از شعراي

روز بر گستردگي اين بحران مي افزايد.



شعر اين روزها سمت و سوي ژورناليستي يافته و شاعران به

تاثير فوري و آني گرايش يافته اند. اغلب شعرها به جاده اي

شبيه اند با مناظري محدود, پس از يكبار خواندن ميل و رغبت

دوباره براي خواندن در كسي ايجاد نمي كنند.



باتوجه به انبوهي شعر از حيث ظاهر كمبودي مشاهده

نمي شود. عده اي با داشتن امكانات و فرصت در صحنه حضور

مي يابند اما با گذشت زمان و دقت مخاطبين رنگ و لعاب ظاهر

فريب كار آنها از بين مي رود و آن سوي كه خبري از حرف تازه و

عمق انديشه نيست مشخص مي شود. به قول « هاكسلي » شاعران

امروز نود و شش قلو زاده شده اند با خصوصيات مشابه يكديگر.



تقليد و سطحي نگري به شدت در سطح شعر امروز بروز كرده

است.



تكرار حرفهاي ديگران با استفاده از واژه هاي مستعمل و

نخنما بخشي از ادبيات شعري را دچار يكنواختي و ابتذال نموده

است.



برخي بدون مطالعه كافي و وسعت بينش بي آنكه هنوز از

منيت خود دور شده باشند و شاخصهاي انساني در وجودشان

جايگزين گشته باشد دست به سرون مي زنند كه در كار آنها

عاطفه صرف بدون محتوا حاكم است بر اين نوشته ها اگر بتوان

نام شعر نهاد فقط بازي با كلمات مشهود است. چطور از شاعري

كه هنوز ارزشها در وجودش ته نشين نشده اند مي توان انتظار

داشت شعرش مدافع ارزشها باشد. ارزش شعر به ميزان عشق

شاعر به انسانيت بستگي دارد تا به نقاط اشتراك انساني دست

نيابد قادر نخواهد بود با مخاطب ارتب اط برقرار كند و او را به

تامل وادارد.



در شعر امروز از تبلور انديشه, فوران انباشتگي و گريز از

فرديت اثري نيست به همين دليل فضاهايي نامانوس به تصوير

كشيده مي شود.



از شعرهايي كه فقط حديث نفس هستند آن هم به شكلي

ابتدايي و پيش پا افتاده كه خود شاعر هم بر آن وقوف كامل ندارد

سخن به ميان نمي آوريم.



يكي ديگر از مسايل شعر امروز نزديكي بيش از حد آن به

زبان روزمره است. كافي است شكل نوشتاري آن را تغيير بدهيم

و بصورت نثر كنار هم بنويسيم تا ببينيم هيچ اتفاقي نمي افتد در

حالي كه در شعر ناب تنها با جابجايي يك سطر يا حتي يك كلمه

اصل مطلب در هم مي ريزد.



انتخاب واژه ها و شيوه به كارگيري آن توان شاعر را به

نمايش مي گذارد. شاعر اگر دانش كافي در زمينه هاي گوناگون

نداشته باشد طبعا محدودتر فكر مي كند و شعر او به همان

جاده اي شبيه مي شود كه به آن اشاره شد.



برخي معتقدند با وجود اين همه شعر بي مايه و مطرح شدن

شاعراني كه توان كافي در سرودن ندارند شعر خوب بي حامي

مانده است. اما من معتقدم كه شعر خوب خود حامي خود

مي باشد. شاعر اگر شالوده زمان و مكان خود باشد و با پشتوانه

غني به سرودن بپردازد چكيده افكار و شخصيت بارز او در

شعرش متجلي مي شود و به صورت موجود زنده اي از او جدا

گشته و اين موجوديت واحد با گذشت زمان وجود خود را به

اثبات مي رساند.



شعر ناب همواره پيشاپيش روزمره گي در حركت است و

هميشه چند قدم آن طرف تر از مسايل قرار دارد اما متاسفانه اين

روزها به دليل هم ترازي شعر با مسايل روز بخش عظيمي از

ادبيات شعري از جهت طولي رشد كرده است اما از لحاظ

عرضي و عمقي پيشرفتي نداشته است. باتوجه به موارد بالا آنچه

مسلم است با گذشت زمان شعر ناب و اصل از صافي گذر كرده و

به نسلهاي بعد منتقل خواهد شد.



آنچه بايد بماند خواهد ماند

/ 1