نظريه دولت در فقه شيعه (5) - نظریه دولت در فقه شیعه (5) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه دولت در فقه شیعه (5) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظريه دولت در فقه شيعه (5)

اشاره :

در اين شماره به برخي تحريف‏ها كه عليه مكتب سياسي امام خميني«رض» صورت گرفته پاسخ داده و تأكيد شده است كه مردمگرائي، غير از پوپوليزم و عوامزدگي، مشاركت غير از مباشرت، و نظارت غير از دخالت است، عقد حكومت، از نوع وكالت نيست و مشروعيت، يك حقيقت غير زماني و فرازماني است و انتخاب جهت‏دار، منافاتي با انتصاب‏الاهي ندارد و حكومت ديني پيشنهادي مخالفان ولايت فقيه، در واقع، يك حكومت ديني نيست.

8 ـ مشاركت يا مباشرت؟!

افتراء ديگري نيز به مكتب سياسي حضرت امام(رض) زده‏اند:

«در اين ديدگاه، مردم در تمامي شئون سياسي و امور عمومي به ويژه در تعيين خطوط كلي سياسي جامعه، فاقد اهليّت و ناتوان از تصدّي دانسته مي‏شوند».!!!

* از مفتريان بايد پرسيد كه اگر مكتبي براي حاكم و حاكميت، شرط «عدالت» و «آگاهي» و «التزام» به مكتب را نهاد، آيا مردم را نااهل و ناتوان دانسته است؟! در كدام حاكميت غير ديني، تنظيم همه شئون كلان سياسي و امور عمومي و تعيين خطوط كلي سياسي جامعه با آحاد افراد است و همه در كليه برنامه‏ريزيها و سياستگزاري دولت خود دخالت مستقيم و لحظه بلحظه مي‏كنند؟! و در كجاي سيره امام يا ساير مناديان ولايت فقيه، چنين تحقيري نسبت به مردم شده است؟! در ديدگاه امام(رض)، در حيطه توانائي‏ها و وظائف و نياز خود، هريك از مردم و مسئولان، حدودي و حقوقي دارند كه معلوم است. براستي چرا چنين تعبيرات سخيف، تحريك كننده و مغالطه‏گر از چنان مفاهيم منطقي و روشني مي‏شود؟!

9ـ انكار فضيلت نخبگان، پوپوليزم و عوامفريبي:

نيز گفته‏اند كه در ديدگاه امام(رض):

«مردم در اداره امور و تدبير مسائل اجتماعي بر مبناي اهداف و احكام اسلامي با فقيهان، هم سطح نيستند».

* بايد پرسيد ولايت فقيه به كنار، در جوامع لائيك، آيا كليه صنوف و اقشار در كليه امور و مسئوليتها با يكديگر و با حاكميت به طرز مساوي دخالت مي‏كنند؟! آيا تفكيك وظائف و اختيارات نمي‏شود؟ آيا حوزه اختيارات و مسئوليتها روشن نمي‏شود؟! آيا تقسيم كار، غيرمعقول است؟! آيا ساير مردم، اطباء، مهندسان، كارگران، بازاريان و كارمندان در اداره كشور و تدبير مسائل اجتماعي، همگي با يكديگر و نيز با مديران كشورشان، صاحب وظائف و اختيارات كاملاً يكسان و توانائي‏هاي كاملاً يكسانند؟! و هر كسي جاي هر كسي مي‏نشيند و كار او را مي‏كند؟!

/ 17