زبان و ادبيات فارسي ،نه تنها براي ما ايرانيان ،بلكه براي بسياري از مردم جهان ،به عنوان زبان اسلام و شيعه شناخته ميشود چرا كه توسط آن ،اعتقادات ديني ، فضايل اخلاقي و ارزشهاي انساني و دريك كلام ، فرهنگ ايراني ـ اسلامي معرفي شده است . ايرانيان در حساسترين فراز تاريخ خويش ، آگاهانه اسلام را برگزيدند و به بركت همين گزينش آگاهانه ،دين مقدس اسلام را در مزرعة جان خود به برگ و بار نشاندند .ايرانيان از همان آغاز گرايش به اسلام ، دل و انديشة خود را به اين آيين سپردند و در همة زمينهها ذوق و ظرافت و توانايي و تسلط خود را به جهان اسلام نشان دادند. خانم پروفسور «آن ماري شيمل » اديب ، مستشرق ، ايران شناس مشهور آلماني و استاد به نام زبان فارسي در مورد اهميت مقام و جايگاه رسول اكرم «ص » در زندگي و فكر مولانا و شمس و تجربههاي روحاني ميگويد: «براي فهميدن فكر مولانا ، بايد مقام پيامبري اسلام «ص » و عالم روحاني را نيز به خوبي شناخت » جوهره و مضمون نهفته در فرهنگ ،ادب و هنر اسلامي و ايراني كه از كهنترين اعصار تا كنون در قالب زيباترين و زيبندهترين مظاهر ادبي و هنري ، پيام هدفدار هستي ، مسؤوليت انسان ، تلاش و پويايي اجتماعي و تعالي اخلاقي را منتقل كرده است ،براي هر پويندة حقيقتي ،جذاب و زندگي بخش بوده است .خالقان اين آثار با كاوشهاي ژرف خود در زوايا و ظرايف عرفان اسلامي و ادب فارسي ،تحقيقات و تأليفات ارزندهاي به جا گذاشتهاند . كتب مشهور ادب فارسي همچون گلستان ، بوستان ،مثنوي معنوي ، ديوان حافظ ،براي قرنها مورد توجه و جزو مواد درسي حوزههاي علميه بودهاند . وجود كتيبه هاي متعدد حاوي اشعار فارسي و نامهاي شاعران چينيِ فارسي سرا در مساجد و مقابر چيني از فعاليتهاي ادبي فارسي آنان طي قرنهاي متمادي حكايت ميكند . فارسي اولين و تنها زبان اسلامي رسمي چين بود كه مورد استفادة مسلمانان آن سرزمين قرار گرفت . «هادي العلوي » پژوهشگر عرب زباني كه مجموعة مسجد «دونسه » پكن (يكي از غنيترين مجموعههاي اسلامي چين را بررسي كرده است مي گويد : «زبان فارسي و آشنايي با اين زبان در كلية كتابهاي خطي عربي سايه انداخته است ،در كتابهاي خطي عربي ،اغلب توضيحات و تفسيرهاي انتهاي كتاب به زبان فارسي است و علاوه بر آن ،متن بسياري از كتابهاي خطي عربي به سبك فارسي است .» اسلام در چين زير نفوذ زبان فارسي گسترش يافت تا جايي كه حتي نيت نمازهاي يوميه ،اسامي نمازها، شعاير اسلامي ،جمله هاي رسمي در عقد ازدواج و امثال آن هنوز به زبان فارسي ادا ميشود .علاوه بر آن ، بسياري از اصطلاحات اسلامي كه در خود ايران از شكلهاي عربي آنها استفاده ميشود ، در چين به فارسي ادا ميگردد. در حوزههاي علميه سنتي در ايالات «سين كيانگ » ،«شاندونگ » و «شانسي » در چين ،فارسي ،زبانِاصلي آموزش بوده است . گسترش و كاربرد فعلي فارسي در بين مسلمانان و غير مسلمانان چيني مورد تحقيق بسياري از پژوهشگران چيني است . اهميت زبان فارسي ،به عنوان اولين زبان مذهبي و فرهنگي در ميان مسلمانان چيني بر كسي پوشيده نيست. بيشتر مراكز مطالعات اسلامي يا كرسيهاي اسلام شناسي در اروپا ، تنگاتنگ و مستقيم با زبان و ادبيات فارسي دارند و براي مطالعات و شناخت خود از اسلام ،ناچارند زبان فارسي را فرا گيرند . زبان فارسي حلقة اصلي ارتباط ميان اسلام و غرب به حساب ميآيد . در بسياري از دانشگاههاي اروپا و آمريكا كه به تحقيق ،پژوهش و مطالعات اسلامي روي ميآورند ،درس زبان فارسي به صورت اختياري ميباشد كه از متون عرفاني فارسي به عنوان بخش مورد علاقة آن استقبال ميشود . پس از گسترش اسلام در ايران ،ماوراء النهر كانون اصلي زبان و فرهنگ و ادبيات ايران و زادگاه شعر فارسي شد . به همين جهت است كه هم اكنون در جنوب اتحاد شوروي (سابق ) در همه جا آثار و بناهاي متعددي از تمدن ايراني ـ اسلامي به يادگار مانده است . بخش اعظم مطالعات شرقي و اسلامي در اين كشورها را ايران و فرهنگ ايراني تشكيل ميدهد. فارسي ،غني ترين زبان از لحاظ ادبيات اخلاقي و ديني در ميان مردم كشورهاي آسياي مركزي ،افغانستان ، پاكستان، هند و تركية فعلي است . همچنين براي مردم كشورهايي چون پاكستان ، زبان فارسي وسيلة خودسازي است . در اين زمينه دكتر «سبط حسن رضوي » استاد برجستة زبان فارسي در دانشگاه راولپندي اعتقاد دارد كه زبان فارسي وسيلة خودسازي است . وي ميگويد «اجداد ما پس از قرآن ،گلستان و بوستان را ميخواندند و در پرتو آموزشهاي اخلاقي و تربيتي آن خود را اصلاح ميكردند .» «پروفسور محمد جان عالم » معاون و استاد دانشگاه دولتي پسران اسلام آباد ، در بخشي از مقالة خود در روزنامة اردو زبان «مركز» در سال 1980 نوشته است : « وقتي ما از گلستان و بوستان سعدي ،رباعيات خيام ، غزليات حافظ و ادبيات دلپذير مولانا سخن ميگوييم . چگونه ميتوانيم از زبان فارسي محروم شويم . اين زبان هم براي ما و هم براي ايرانيان ارزشمند است . بزرگترين ذخاير علمي مسلمانان آسياي جنوبي به زبان فارسي است .» همچنين زبان فارسي از زمانهاي كهن در مصر مطرح بوده است .در گذشته ،اين زبان يكي از زبانهاي تحصيلي در دانشگاه الازهر پذيرفته شده بود و به عنوان زبان دوم در بخشهاي فلسفه و تاريخ و زبان عربي دانشكدة آثار اسلامي تدريس ميشد . در برخي از كشورها نظير يوگسلاوي ،از طريق اسلام ،واژههاي فارسي مختلفي وارد زبان بوسنيايي شده است . نخبگان اين سرزمين كه به تصوف و شعر گرايش داشتند ، همراه با اين زبان ،فرهنگ ادبي شرقي به ويژه غزل ، رباعي ،مثنوي فارسي را وارد ادبيات بوسني كرند .آثار شاعران بزرگ ايراني نظير فردوسي ، خيام ، سعدي ، عطار و به ويژه جلال الدين رومي به طور اجتناب ناپذيري در برنامة درسي مدارس ،تكايا ، خانقاهها و خانههاي افراد برجسته و خلاصه در هر جا كه به نوعي زبان فارسي و ادبيات عرفاني مطرح بود، گنجانده شد. مسلمانان بوسني قرنها با نوشتن ادبيات خود به زبانهاي تركي و فارسي ، مجموعههاي ويژهاي به نام «ديوان ادبيات » فراهم آوردند . يك ضرب المثال بوسنيايي كه نشاندهندة نفوذ زبان فارسي و فرهنگ اسلامي در اين كشور و ميزان علاقة مردم به آن است ميگويد :«زبان ساكنان بهشت عربي است اما اگر بخواهي به بهشت برسي بايد زبان فارسي بداني » ! اين ضرب المثل به خاطر اين است كه بهترين آثار علوم اسلامي به زبان فارسي چاپ شده است . به طور كلي در بسياري از پژوهشهاي خاورشناسي دانشگاهها در اروپا ،غرب و جهان اسلام ،زبان فارسي به عنوان يك زبان اصلي اسلامي مطرح بوده است . امتياز مسلمانان منطقة آسياي جنوبي كه صدها سال از مراكز درخشان فرهنگ و تمدن اسلامي بوده است . نسبت به بخشهاي غربي جهان اسلام ، استفادة گسترده آنها از زبان فارسي است .حتي در برخي از مقاطع تاريخي اين سرزمين ، زبان فارسي رسميت و رواجي بيشتر از ديگر زبانها داشته است . ساكنان اين نواحي براي استفاده از آثار گذشتگان و بهره برداري در مناسبات فرهنگي و ديني خود با پيشگامان اسلام و معرفت در منطقه ، آموزش فارسي را مقدمة امري واجب ميشمردهاند .از سوي ديگر براي بسياري از ايران شناسان و كساني كه به نحوي با زبان فارسي سروكار دارند ،مطالعة كتابهاي عرفاني فارسي جاذبة بسياري دارد . پروفسور «يان ريشار» مسؤول تحقيقات ايراني در مؤسسة تحقيقات ملي زبانهاي شرقي فرانسه ميگويد : «منِ مسيحي وقتي كتابهاي عارفان ،صوفيان و شيعيان را ميخواندم يا با ادبيات فارسي كه از اين مضامين پُر است ،دَمخور ميشوم ،انگيزههاي معنوي پيدا ميكنم .براي من مثنوي مولوي نه كتابي صرفا ادبي بلكه متني است كه در آن مفاهيم مختلفي وجود دار د. هيچ انساني به ويژه اگر اهل ايمان و معنويات باشد نميتواند در برابر اين ادبيات و اين ارزشها بي اعتنا باشد . وظيفة ماست كه اين ميراث عظيم را با تدريس ، نشر كتاب و نوشتن مقاله ، به جوانان منتقل كنيم . اگر ما بتوانيم كانون عشق به معنويات را در دل خود زنده نگه داريم ؛خواه ناخواه اين ميراث به طور طبيعي به نسل جوان منتقل خواهد شد.» «ميان محمد شاه » رئيس بخش آموزش و پژوهش دانشگاه پيشاور نيز در گردهمايي فارسي زبانهاي منطقة پيشاور در سال 1993 گفته است :«زبان عربي زبان شريعت و زبان فارسي زبان طريقت است . بايد در تقويت و گسترش اين زبان سعي فراوان كرد » در كشورهايي نظير ژاپن كه مردمانش هيچ قرابتي با فارسي ندارد ،فرهنگ و تمدن اسلامي از راه هندو چين با يادگيري علاقهمندانة زبان و ادبيات فارسي و نيز تاريخ اسلام و ايران معرفي شده است . همچنين در بسياري از كشورهاي شبه قارة هند نظير بنگلادش ، در حوزههاي ديني ، تا قرنها زبان فارسي تدريس ميشده است . درگذشته در هندوستان ، حدود سه هزار مدرسة ديني وجود داشت كه علوم ديني را به زبان فارسي فرا ميگرفتند .زبان عربي نيز به واسطة زبان فارسي آموخته ميشد.اين بدان معناست كه زبان رابط براي آموزش عربي ،فارسي بود .بد نيست به چند اظهارنظر در اين مورد اشاره كنيم : «آنچه به ملت پاكستان هويت ميبخشد و آنها را از هندوان ساير ملل ممتاز ميكند ، دو ركن اساسي دين و زبان است كه هر دو را از ايران فارسي زبان دارند . هم اسلام ، هم زبان و هم فرزانگان فرهنگ و ادب اين سرزمين، در مهد تمدن و فرهنگ ايراني و اسلامي پرورش يافتهاند » «مامردم مسلمان شبه قاره هم اسلام و هم زبان فارسي را از ايران آموختيم ».«بزرگان ،دانشمندان و مبلغان اسلامي ،ساليان در سرزمين شبه قاره ، به ترويج دين شريف اسلام پرداختند و راه انتقال آن فقط از طريق زبان فارسي بوده است .» دكتر «سيد بسط حسن رضوي » از استادان زبان فارسي پاكستان نيز ميگويد ،«اگر زبان فارسي را ياد بگيريد ميتوانيد قرآن و حديث را فراگيريد و در واقع به منابع غني اسلامي دسترسي پيدا كنيد.» «گروسه » ( Grousset ) مستشرق فرانسوي دربارة ايران مينويسد ،«اگر به عنوان يك نفر خارجي اجازه اظهار نظر داشته باشم ، بايد بگويم ايران حق بزرگي بر گردن بشر دارد .زيرا به شهادت تاريخ ،ايران با فرهنگ نيرومند و ظرايف اسلامي خود در طي قرون ، وسيلة تفاهم ، توافق و هماهنگي را در ميان ملل ايجاد كرده است، به طوري كه آنها فلسفه ، فكر و آرماني واحد پيدا كردهاند . در اثر انديشهها و اشعار ايران ، نژادهاي مختلف داراي ايمان و عقيدة مشترك شدهاند . شاعران ايران جهاني را متمتع كردهاند . احساساتي كه شاعران ايراني ابراز ميدارند ، دقيقا يك فرانسوي را مانند يك هندي و يك ترك را مانند يك گرجي تحت تأثير قرار ميدهد . بايد گفت عارفان ايران با اينكه كاملا مسلمانند اما همان قدر ، قلب يك مسيحي را به تپش درمي آورند كه دل يك برهمن را و به همين جهت به تمام بشريت تعلق دارند » يك استاد برجستة ايراني نيز معتقد است : «بوستان يا گلستان سعدي ، ديوان حافظ و مثنوي معنوي مولوي را كسي ميتواند بفهمد كه با قرآن و دين اسلام آشنا باشد .» پيروزي انقلاب اسلامي ،تبديل تفاخر هاي نژادي و قوميت گرايانه به همبستگيهايي واقعي ديني و تاريخي و توجه به پيشينهها و مواريث فرهنگي ، بار ديگر راه درك و احساس عميق گذشته را گشوده است . از اين رو اميد است به بركت اين رويكرد ارزنده ، زبان فارسي بيش از پيش ، در جهان امروز شكوفاتر و چهرة واقعي فرهنگ و ادب و مفاخر ديني و اسلامي بازشناسانده شود . زبان به عنوان مهمترين عنصر يك فرهنگ و وسيلة ارتباط ميان ملتها ميتواند پيوندي فرهنگي ميان ايران اسلامي و كشورهاي مسلمان منطقه و حتي دور دست باشد . منبع: WWW.E-RESANE.COM