فصل چهارم روش تدريس: چشم انداز اسلامي - افق های جدید در تعلیم و تربیت اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

افق های جدید در تعلیم و تربیت اسلامی - نسخه متنی

سید علی اشرف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مؤلف در پايان اين فصل به مشكلاتي كه بر سر راه تدوين كتب درسي بر مبناي تعليم و تربيت اسلامي در كشورهاي مسلمان وجود دارد، اشاره مي‏كند و موانع سياسي، فلسفي و مشكل مفهومي را از مهمترين موانع تأليف كتب درسي در جوامع اسلامي مي‏داند.

فصل چهارم روش تدريس: چشم انداز اسلامي

نويسنده كتاب اظهار مي‏دارد كه در كشورهاي اسلامي دو نوع تعليم و تربيت متداول است كه از دو روش تدريس متفاوت استفاده مي‏كنند. در وراي هر يك از اين دو روش تدريس، فلسفه‏اي خاص قرار دارد كه به اين دو روش تدريس، جهت گيريهاي خاص مي‏بخشد. مؤلف پس از معرفي اين دو روش تدريس، به بررسي امكان تلفيق اين دو نظام تعليم و تربيت متفاوت مي‏پردازد و ضمن بر شمردن مشكل تلفيق، طرحي جديد براي روش تدريس، بر مبناي تعليم و تربيت اسلامي معرفي مي‏كند و در اين باره مي‏نويسد:

بطور كلي دو نوع نظام آموزش و پرورش در دنياي اسلام وجود دارد كه از دو روش تدريس متفاوت پيروي مي‏كنند: سنتي و نوين. طبق روش سنتي، دانش آموزان مي‏بايد قرآن و سنت را به عنوان حقايقي بدون چون و چرا بپذيرند و سپس ساير منابع معرفت را جستجو كنند. چهارچوب متافيزيكي‏اي كه اسلام ارائه مي‏دهد، به دانش آموزان كمك مي‏كند كه به مدد منطق، هر نوع نظرگاهي را تبيين و تفسير نمايند. به علاوه هيچ كسي چهارچوب متافيزيكي مذهبي را مورد سئوال قرار نمي‏دهد. اما در روش تدريس نوين كه بر گرفته از روش دانشمندان و يا روشهاي جديد علمي تحقيق است، روش، مبتني بر پرسشگري نقادانه و سراسر شك آميز است. اين روش با عدم پذيرش هر نوع قضيه‏اي آغاز مي‏شود. حتي قبول قرآن و سنت به عنوان منبع موثق معرفت، نياز به توجيه دارد. از ديدگاه اين روش برخي از داستانهاي مربوط به پيامبران از جمله كل داستان آدم اوليه و يوسف و موسي صلوات الله عليهم اجمعين را نمي‏توان حقايقي تاريخي تلقي كرد. بلكه با آنها به صورت اسطوره‏هايي كه درسهاي ارزشمندي به ما مي‏آموزند، برخورد مي‏شود.

فلسفه‏هاي معارض وراي دو روش تدريس

مؤلف در ادامه بحث مذكور، اظهار مي‏دارد كه اختلاف بين اين دو شيوه تدريس، از فلسفه‏هايي كه در وراي اين دو روش تدريس قرار دارد، ناشي مي‏شود. بر اساس فلسفه‏اي كه در پشت روش تدريس اول قرار دارد؛ تعليم و تربيت عبارتست: پرورش شخصيت انساني. منظور اين است كه انسان عقيده به خداوند و وحي را كسب كند و اين اعتقادات را حفظ و تقويت نمايد و بدينوسيله به يك معيار اخلاقي دست يابد و بر اساس اين معيار، با زندگي و وقايع و حوادث، بر خورد نمايد. خرد او توسط معرفتي معنوي كه كسب كرده است، هدايت مي‏شود. او همچنين داراي يك معيار ارزشي است كه جزئي از وجدان او محسوب مي‏شود. بنابراين، از معلمان انتظار مي‏رود كه اين وجدان و خودآگاهي را از طريق روش تدريس، تقويت كنند.

روش بعدي از اين فلسفه ناشي مي‏شود كه مهمترين قدرتي كه انسان دارا مي‏باشد، خرد اوست. از طريق همين خرد است كه او به حقيقت دست مي‏يابد. به همين دليل، خرد نيازمند آن است كه بطور كامل از هر گونه پيش فرضهاي اوليه آزاد باشد. اگر خرد آزاد باشد، مي‏تواند شك كند، داده‏ها را جمع آوري نمايد، نتايج كلي را از داده‏ها استنباط كند و به نتايجي تعميم پذير دست يابد. وظيفه معلم آن است كه به شاگرد كمك كند كه خردش را موشكافانه بكار گيرد.

آيا مي‏توان شكاف بين اين دو روش را پر كرد؟

از آنجا كه دو روش و دو رويكرد مذكور با هم متفاوت و بعضا معاند هستند، فوق‏العاده دشوار است كه بر مبناي تلفيق اين دو روش، به رويكرد مشتركي دست يافت. به عنوان مثال، آيا در يك جامعه اسلامي مي‏توان از تدريس وقايع تاريخي گذشته كه قرآن و حديث آنها را حقايقي مسلم مي‏پندارد، به اين دليل كه شواهدي واقعي براي اثبات آنها وجود ندارد، چشم پوشيد؟ آيا مي‏توانيم زندگي پيامبر اكرم(ص) را در برنامه تاريخ دبيرستان بگنجانيم و از معلم بخواهيم كه آنها را همانند واقعيتهاي تحقيق پذير، آموزش بدهد؟ يك معلم مسلمان مي‏تواند اين كار را بكند، اما در صورتي كه از پيش بگويد من قرآن و حديث را دو منبع موثق مي‏دانم و وقايعي كه بر اساس آنها نقل شده است، حقيقي مي‏پندارم. اين روش در ذهن كودكان مسلمان تشويش ايجاد نمي‏كند اما براي يك كودك هندو، مسيحي يا غير مذهبي چنين نيست. زيرا اگر آنها چنين پيش فرضهايي را قبول نداشته باشند، در ذهن آنها تعارض ايجاد مي‏شود.

/ 10