تحلیل و بررسی سکولاریسم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیل و بررسی سکولاریسم - نسخه متنی

محمدتقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه اين يك مسئله علمي مربوط به واقعيت است؛ يعني جدا بودن دين از شؤون سياسي و اجتماعي، و دنيوي خالص بودن اين شئون، يك واقعيت طبيعي است كه متفكّران صاحبنظر آن را توضيح مي‏دهند و تبيين مي‏كنند، يا با نظر به يك عدّه عوامل، منظور اصلي از همه اين مباحث «بايد و الزاما بايد چنين باشد»، يعني بايد دين از سياست، علم، حقوق، اقتصاد، هنر و اخلاق و حتّي عرفان تفكيك شود؟!

از شگفتيهاي اين جريان است كه آن نويسندگان كه با تكّيه بر دلايل علمي، پيرامون سكولاريسم قلم فرسايي و حماسه سرايي مي‏كنند، كساني هستند كه از يك طرف با روش ماكياولي در علم! در تفكيك «استي‏ها» از «بايستي‏ها» سخنها گفته‏اند و آن همه پاسخهاي قانع‏كننده را مورد بي‏اعتنايي قرار داده‏اند، و از طرف ديگر امروزه همان روش ماكياولي آنها را وادار مي‏كند كه از «چنين است» تخيّلي «نه واقعي» (يعني دين از سياست جداست) كه خيالي بيش نيست «بايد چنين باشد» (بايد دين از سياست جدا باشد) را نتيجه بگيرند!!

مطلب چهارم: اكنون ما مي‏آييم و از گذشته صرف‏نظر مي‏كنيم و مي‏گوييم كه گذشته هر چه باشد، ما امروز مي‏بينيم طرز تفكر و روش سكولاريستي در غرب رواج يافته است، و اين تفكّر و روش به نتايج دنيوي كه مورد علاقه مردم هستند رسيده است. امّا آيا ما هم مي‏توانيم از اين نوع تفكّر و روش پيروي كنيم؟

پاسخ اين سؤال چنين است: وضع كنوني مغرب زمين با نظر به پيشرفت علم و تكنولوژي و تنظيم پديده‏ها و روابط مردم در زندگي اجتماعي، معلول كنارگذاشتن و حذف دين الهي فطري از جامعه نيست، بلكه معلول حذف دين سازاني است كه براي خودكامگيهاي خود، دين الهي را ـ كه عامل سازنده بشري است ـ مطابق هوي و هوسهاي خود تفسير و تطبيق و اجرا مي‏كردند. وقتي كه مردم مغرب زمين به بهانه حذف مزاحمان «حيات معقول» خود، دين را كنار گذاشتند، در حقيقت آن ديني را كه ساخته شده متصدّيان دين بود و ضدّ علم و پيشرفت و آزادي معقول و عدالت و كرامت ذاتي انساني بود را، كنار گذاشتند. و اين جريان درباره دين اسلام به هيچ وجه منطقي نيست. زيرا بديهي است كه مكتب اسلام كه يكي از دو تمدّن اصيل تاريخ بشري را براي انسان و انسانيت به ارمغان آورده است،9 محال بود آن تمدّن را بدون علم، سياست، اقتصاد و حقوق به جهانيان عرضه كند.

ما در مباحث آينده دلايل پوچي توهّم سكولاريسم در جوامع اسلامي را بتفصيل مطرح خواهيم كرد.

مطلب پنجم: با توجّه به اين حقيقت كه عامل يا عوامل شيوع سكولاريسم در مغرب زمين به هيچ وجه با مكتب اسلام سازگار نيست، دامن زدن به ترويج اين طرز تفكّر، هيچ گونه جنبه علمي و واقع‏گرايي ندارد، و از اين رو بايد عوامل اصلي اين فعّاليت را در امور ديگر جستجو كرد.

اكنون به بيان اين حقيقت مي‏پردازيم كه تكيه بر آن عواملي كه باعث بروز و شيوع سكولاريسم در مغرب زمين شده است، در مكتب اسلام و جوامع مسلمين غلط محض است.

/ 16