بیشترلیست موضوعات تحليل و بررسي سكولاريسم (حذف دين از زندگي دنيوي بشر) سكولاريزم و فلسفه سياسي ارسطو نگاهي بر نوسانات كليسا و حكومت كليساي كاتوليك روم وقايع زمينه ساز تفكّرات سكولاريستي بررسي و نقد علل بروز تفكّرات سكولاريستي تعريف دين از ديدگاه اسلام، داراي سه ركن اصلي است: توضیحاتافزودن یادداشت جدید
كه اين يك مسئله علمي مربوط به واقعيت است؛ يعني جدا بودن دين از شؤون سياسي و اجتماعي، و دنيوي خالص بودن اين شئون، يك واقعيت طبيعي است كه متفكّران صاحبنظر آن را توضيح ميدهند و تبيين ميكنند، يا با نظر به يك عدّه عوامل، منظور اصلي از همه اين مباحث «بايد و الزاما بايد چنين باشد»، يعني بايد دين از سياست، علم، حقوق، اقتصاد، هنر و اخلاق و حتّي عرفان تفكيك شود؟!از شگفتيهاي اين جريان است كه آن نويسندگان كه با تكّيه بر دلايل علمي، پيرامون سكولاريسم قلم فرسايي و حماسه سرايي ميكنند، كساني هستند كه از يك طرف با روش ماكياولي در علم! در تفكيك «استيها» از «بايستيها» سخنها گفتهاند و آن همه پاسخهاي قانعكننده را مورد بياعتنايي قرار دادهاند، و از طرف ديگر امروزه همان روش ماكياولي آنها را وادار ميكند كه از «چنين است» تخيّلي «نه واقعي» (يعني دين از سياست جداست) كه خيالي بيش نيست «بايد چنين باشد» (بايد دين از سياست جدا باشد) را نتيجه بگيرند!!مطلب چهارم: اكنون ما ميآييم و از گذشته صرفنظر ميكنيم و ميگوييم كه گذشته هر چه باشد، ما امروز ميبينيم طرز تفكر و روش سكولاريستي در غرب رواج يافته است، و اين تفكّر و روش به نتايج دنيوي كه مورد علاقه مردم هستند رسيده است. امّا آيا ما هم ميتوانيم از اين نوع تفكّر و روش پيروي كنيم؟پاسخ اين سؤال چنين است: وضع كنوني مغرب زمين با نظر به پيشرفت علم و تكنولوژي و تنظيم پديدهها و روابط مردم در زندگي اجتماعي، معلول كنارگذاشتن و حذف دين الهي فطري از جامعه نيست، بلكه معلول حذف دين سازاني است كه براي خودكامگيهاي خود، دين الهي را ـ كه عامل سازنده بشري است ـ مطابق هوي و هوسهاي خود تفسير و تطبيق و اجرا ميكردند. وقتي كه مردم مغرب زمين به بهانه حذف مزاحمان «حيات معقول» خود، دين را كنار گذاشتند، در حقيقت آن ديني را كه ساخته شده متصدّيان دين بود و ضدّ علم و پيشرفت و آزادي معقول و عدالت و كرامت ذاتي انساني بود را، كنار گذاشتند. و اين جريان درباره دين اسلام به هيچ وجه منطقي نيست. زيرا بديهي است كه مكتب اسلام كه يكي از دو تمدّن اصيل تاريخ بشري را براي انسان و انسانيت به ارمغان آورده است،9 محال بود آن تمدّن را بدون علم، سياست، اقتصاد و حقوق به جهانيان عرضه كند.ما در مباحث آينده دلايل پوچي توهّم سكولاريسم در جوامع اسلامي را بتفصيل مطرح خواهيم كرد.مطلب پنجم: با توجّه به اين حقيقت كه عامل يا عوامل شيوع سكولاريسم در مغرب زمين به هيچ وجه با مكتب اسلام سازگار نيست، دامن زدن به ترويج اين طرز تفكّر، هيچ گونه جنبه علمي و واقعگرايي ندارد، و از اين رو بايد عوامل اصلي اين فعّاليت را در امور ديگر جستجو كرد.اكنون به بيان اين حقيقت ميپردازيم كه تكيه بر آن عواملي كه باعث بروز و شيوع سكولاريسم در مغرب زمين شده است، در مكتب اسلام و جوامع مسلمين غلط محض است.