آيا تاريخ با همه عوامل وانگيزه هاي تحريف حجت است؟ - سیری کوتاه در بازشناسی منابع تاریخی اسلام (6) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری کوتاه در بازشناسی منابع تاریخی اسلام (6) - نسخه متنی

سید علی اکبر حسنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا تاريخ با همه عوامل وانگيزه هاي تحريف
حجت است؟

بررسي سيره ابن اسحاق و مؤلّف آن

محمد ابن اسحاق بن يسار متولد 85 - متوفاي 151هـ از بزرگترين و قديمي ترين و اصيل ترين سيره نويسان و مورّخان است كه كتابش به نام «سيره ابن اسحاق» يا قسمتي از آن تحت عنوان كتاب «السِيَر والمغازي»، كه از مغرب آفريقاي شمالي به دست آمده و چاپ شده و در اختيار ماست.

محمد بن اسحاق بن يسار پسر كوثان طبق الانساب سمعاني 5/223 مسيحي بود كه در عين التمر غرب فرات نزديك انبار، زنداني و به قولي در دير بود و سپس اسير شد و مسلمان گرديد وي از موالي قيس بن مخرمة بن مطلب بن عبد مناف بود، و به همين جهت او را مطلبي و گاهي مخرمي نيز گفته اند1.

يسار سه پسر داشت به نام: (اسحاق، موسي و عبدالرحمن). اسحاق با دختر موالي ازدواج كرد و داراي سه پسر شد كه يكي محمد بن اسحاق است. كه در حدود 85 هجري در مدينه متولد شد.

او در مدينه برخي از صحابه را در درك كرده است ولي بيشتر استماع حديث و اخبار او از تابعين بوده است. او سپس به مصر براي كسب علم هجرت كرد.

در سال 119هـ 378م او در اسكندريه بود. آنگاه به مدينه بازگشت.

منازعه او در مدينه با دو عالم مشهور مدينه آن روز به نام هشام بن عروة بن زبير 146هـ و مالك بن انس متوفاي 179هـ مشهور است، هشام بن عروه او را متهم به كذب كرد. مالك بن انس او را دجّالي از دجالها خواند و او را از مدينه اخراج كرد. او نيز از حديث هاي مالك اعراض مي كرد و مردم را از آنها برحذر مي ساخت و مي گفت: «اعرضوا عليّ حديث مالك فأنا بيطاره»2.

و نيز مي گويند مالك او را متهم به زندقه و قدريه مي كرد. و نيز مي توان گفت علت اين اتهام شايد ناشي از اشتهار او به تشيع بوده است3.

در بررسي طبقات سيره نويسي و محققان بايد گفت كه او از محدثان و مورخان و سيره نويسان مدني است واز حوزه هاي علميه مدينه و از محدثان نسل اول كسب حديث و خبر و روايت كرده است4.

مثل ابان بن عثمان بن عفان 25 - 105 هجري. برخي او را با ابان بن عثمان بجلي صاحب كتاب المبدأ والمبحث و المغازي و الوفاة كه از اصحاب امام صادق عليه السلام اشتباه گرفته اند. او از مورخان شيعي است نه ابان پسر عثمان بن عفان.

او مغازي عروة بن زبير را از شاگردانش استماع كرده واز قاسم بن محمد بن ابي بكر حديث شنيده است.

و از محدّثان نسل دوم مدينه مثل ابن شهاب زهري (124 تا 125هـ) و عاصم بن عمر بن قتادة انصاري متوفاي 119 تا 120هـ، عبدالله بن ابي بكر بن محمد مدني متوفاي 135 يا 130هـ و محمد بن سائب كلبي بهره گرفته است5.

و آنگاه كه به كوفه آمد و از محدثان زيادي حديث شنيده واز او حديث نقل كرده اند. و آنگاه به بغداد آمد و محدثان بغدادي از از او نقل حديث نمودند.

خصوصيات اين سيره

مهم آن كه ابن اسحاق قبل از آمدن به مدينه تمام سيره اش را يا قسمتي از آن را نوشته بود و آنگاه كه به كوفه آمد راويان زيادي از كوفيان از او حديث نقل نمودند و بعد از بناء بغداد توسط منصور در ركاب منصور دوانيقي به بغداد آمد و گروه زيادي از اهالي بغداد از او نقل حديث كردند.

اينجاست كه ما شاهد شكل گيري سه گونه نقل سيره از سه نفر از مشهورترين اين ناقلان هستيم كه به سيره او دسترسي داشتند.

زياد بن عبدالله البكائي (183ت هـ - 799م هـ) و محمد بن سلمه حرّاني(ت191هـ - م807) و يونس بن بُكير(م1099 - ت814)و بدينصورت سه سيره از او شكل مي گيرد6.

منصور از او خواست كه ملازم فرزندش مهدي عباسي (وليعهد او) باشد و ملازمت طولاني و سفرهاي زيادي با او داشت و با او به خراسان آمد و در ري و... احاديث و رواياتي املاء و نقل كرده است. به امر منصور براي مهدي سيره را نوشت. و منصور با مشاهده آن از مؤلف خواست كه در آن تعديل كند. و نقش عباس بن عبدالمطلب را در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و خدماتش به اسلام ترسيم نمايد كه خواه ناخواه برخوردهاي خصمانه او با پيامبر صلي الله عليه و آله پيش از اسلام آوردن عباس نيز منعكس مي شود. اينجاست كه بعد اول سيره را يونس بن بُكير و بعد دوم به روايت زياد بن عبدالله بكائي ترسيم گرديده است. و دو سيره به روايات آنان آمده است كه كمي اختلاف دارد.

و در روايات محمد بن سلمه حرّاني شكل سوم سيره ديده مي شود.

در برخي از روايات يونس بن بكير تمايل شيعي ديده مي شود در روايت سلمان فارسي كه مي گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

«ان عليا خيرالوصيين كما ان سبطيه خيرالاسباط».

در نسخه روايت محمد بن سلمه حراني در تفسير سوره انفال آيه 69 درباره اسراء بدر به گونه ايست كه تمايل مؤلف را به بني عباس نشان مي دهد كه در نسخه اول نيست7 واز نسخه اول به روايت بكائي اطلاعي در دسترس نيست جز آنچه ابن هشام آورده و مدعي تهذيب و اختصار آن است. و به قول سهيل زكار حتي يك نسخه كامل از اين سه نسخه از سه راوي در دسترس نيست كه بررسي و مطالعه شود8.

/ 4