تقوا (2) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد
حجت الاسلام
سيد
محمد انجوي نژاد
موضوع
:
تقوا-قسمت
دوم
انشاء
الله خداي تبارك و تعالي در اين شب
بسيار بسيار گرانقدر ما رو مشمول
عنايات
بي بي دو عالم
بفرمايند و انشاء الله در دنيا و آخرت
دست ما را از دامان ايشان
كوتاه نكند و توفيق حشر در دنيا و
آخرت با حضرتش و بقيه بزرگواران به همه
ما كرامت
كند
.
قبل از هرچيز توفيق داريم امشب
كه
بركاتي از اين مجلس و از نفس قدسيه حضرت
زهرا (س
)
انشاء الله نصيبمون
بشه
.
خلاصه بحث گذشته
:
بحث در كلمة مباركه تقوا بود و
جلسه قبل ريشه كلمه رو عرض كردم خدمتتون
اهميت تقوا
و در آثار و منافع
تقوي بوديم كه اثرِ و منفعت اول ابهت و
احترام ، آرامش ، نور
هدايت ،
مرگ آسوده ورسيدن به مراحل علم اليقين
كه اين رو فكر نكنم گفته باشم . اين
چند تا رو از منافع تقوي خدمتتون
عرض كرديم . حالا ادامه بحث روكه ادامه
منافع
تقواست خدمتتون عرض
ميكنم
.
خوب ما در اعمالمون
دو نوع عمل داريم .1_ عمل تعبدي ، 2_ عمل
تعقلي
، اعمال تعبدي اعمالي
هست كه ما دليل انجام اون رو فعلاً نمي
دونيم و بحثش جداست
.
تو بحث
عقل بايد روش كار كرد اما به لحاظ
اعتمادي كه به خداوند داريم و به
لحاظ
عقلي كه براي ما اثبات
كرده است حرفهاي خداوند و معصومين حق ا
ست به اين عمل ما تن
مي ديم ،
اما اون هايي كه فلسفه اش روشن شده برا
ما اونا وضعيتش فرق داره با اونا
مثلاً من و شما مي دونيم كه چرا
بايد از مشروبات الكلي خودداري كنيم ،
اين فلسفه اش
براي ما روشن
شده ، اما بعضي چيزا فلسفه اش هنوز روشن
نشده ، خيلي از مسائلي كه در
جهان الان براي ما فلسفه اش روشن
نيست برا اوليا و متقين فلسفه اش روشنِ
مثلاً بنده
و شما اگر نماز شب
بخونيم و نماز اول وقت به جماعت بخونيم
به اين دليل داريم
مي
خونيم كه گفتن خوبه ، نه به اين دليل كه
مي دونيم خوبه ، خوب دقت كنيد شما
نماز
شب مي خونيد برا اينكه
گفتن نماز شب خوبه روح ايمانِ ، يه سري
مسائل از معصوم نقل
كردند شما
همه گوش داديد ، ديديد بله راست مي گن
قبول كرديد ، چون حرف معصومِ ،
نماز شب مي خونيد ؟ اما ممكن است و
اين گونه هم هست كه متقين وقتي نماز شب
مي خونند
،مي دونن چرا بايد
بخونن ، دقيقاً اثراتش رو حس مي كنن به
اين مرحله مي گن علم
اليقين ،
در منافع تقوي يكي از منفعت هاش اينه كه
انسان به مرحله علم اليقين مي رسه
يعني انسان
مي فهمه ،
پرده از جلوي چشم هاي انسان كنار مي ره ،
برخي از حقايقي رو كه در عبادات
مستوره انسان كشف مي كنه ، اين
منقعت مقام تقواست لذا گناه
نمي كنه !! چرا ؟ چون به مرحله
تقوي
رسيده و گناه رو زهر مي بينه ، مي بينه
آقا اگه
گناه انجام بده فاسد
مي شه ، فرمودند كه امام معصوم (ع) كه
چطور شما شيعيان ما و
مردم از
زهر پرهيز مي كنن ، ما گناه رو زهر مي
بينيم چون در مقام تقوا قرار داريم
«
كَلّا لَوْ تَعْلَمونَ عِلْمَ
الْيَقينْ لَتَرَوُنَّ الجَحيمِ » اگر
شما علم يقين
داشته باشيد
آتيش رو در همه اعمالٍ فاسد مي بينيد .
مي بيند الان مثلاً فلان گناه
برا يه انساني كه متقي نيست لذت
داره ، اما انسان متقي گناه رو
مي بينه كه اين گناه اون زمان
آتيشه ،آتيش شر هم براي خودش مي بينه
هم
برا ي مردم مي بينه . لذا
بعضي پرده ها برداشته مي شه و چشم ها خوب
مي بينه ، يه
بار براتون گفتم
، امام صادق (ع) فرمودند : كه از بنده هاي
مؤمن من به نسبت درجه
ايمانشون پرهيز كنيد ، بترسيد چون
نسبت به درجه أي كه دارن يه مقدار
چشمشون بازه ،
هرچه درجه
بالاتر ، چشم بازتر ، مرحوم حضرت آيت
الله آميزآقا جواد تهراني رحمت
الله
عليه كه چند سال پيش فوت
كردند در مشهد
(
اغلبتون
كه با كاروان مي آييد، بهشت رضا اون
قبره كه معمولاً تعريف هايي مي
كنيم
، قبر ايشون هست ) در
زمان رژيم گذشته ، وزيرفرهنگ اومده بود
ديدن ايشون ، گفته بود
من
اومدم مشهد بايد به عنوان يكي از قطب
هاي اخلاق و عرفان اين شهر ديدن
آميزجواد
آقا هم برم ، به محض
اين كه داخل شده بود وزير فرهنگ ، آميز
جواد آقا پا شده بود
پيرمرد
از پنجره در رفته بود ، همه تعجب آقا اين
چه كاري بود كرديد!!؟بعد گفته بود
من نشسته بودم ديدم يه خرس وارد
اتاق شد ! يعني چشم دقيقاً داره مي بينه
، لذا مي
گن بعضاً خدمت
اولياء الله كه مي خوايد بريد يه
ستارالعيوبي از ته دل بگيد ، ضرر
نداره
.
خوب انسان
متقي پرده ها از جلو چشمش برداشته شده ،
وقتي پرده برداشته مي شه ، اولاً
حقيقت ايمان رو درك مي كنه ثانياً
« لَتَرَوُنَّ الجَحيمِ » آتش رو در
اعمال خلاف و
فاسد به عينه مي
بينه ، يعني دقيقاً مي بينه كه با اين
گناه چه آتشي به زندگي دنيا
و
آخرتش افتاد ، لذا انجام نمي
.
بعد مي فرمايند : خيلي از حقيقت
هاي ديگه رو هم مي بينه ، چشمش به چيزايي
باز مي شه
كه اون چيزها بقيه
مردم نمي بينن ، فرمود خداوند تبارك
وتعالي
:
"
بنده من چشمت
رو از محارم نگه دار تا اون چيزهايي كه
بقيه نمي بينن تو ببيني
"
اين قدرت انسان است . نمي خوام بحث
روخيلي بازش كنم ، كه مثلاً شما ديگه
خيالاتي
بشيد اما بحث سرِ
اينه كه اصلاً اين قدرت در انسان بالقوه
هست حالا مسلمون هم نباشه
،
مرتاض باشه ، منتهي اون راه خيلي سخته
راه دين و راه شيعع و راه تقوي خيلي
ساده
تر از اين حرفاست .اين
قدرت در انسان هست اما تا جايي كه ولايت
خداوند پرده
نينداخته باشه
يه وقت هست كه خدا پرده
مي
ندازه حتي پيغمبرش هم نمي بينه ، خوب
اين از اين قضيه پس منفعت بعدي تقوي
رسيدن
به علم اليقين است
.
منفعت بعدي مي فرمايند :
در آيه شريفه قرآن « و َعْلَمُوا اَنَّ
اللهَ مَعَ
المُتَّقين
»
اين يك صفت بسيار خوب
برا متقينه ، خدا مي گه آقا من با تمام
خدائي ام هرچه هنر
دارم به
خرج مي دم ، با متقين همراه هستم ،
همراه
!
اين همراهي خدا با
ما خيلي مهمه انسان در زندگيش تكيه گاه
مي خواد شما يه سفر كه مي
خواي
بري دنبال يه نفر مي گردي تو اين سفر
كمكت كنه ، ما در دنيا لازم داريم
يك
همراه داشته باشيم و چه
همراهي بهتر از خدا ، چه همراهي بالاتر
از خدا ، اين همراهي
در جاهاي
مختلف به درد ما مي خوره و مي فرمايند:
" اَنَّ اللهَ يُحِبُّ
الْمُتَّقِين " هم همراهش هستم
و هم دوستش دارم ، يه همراهي كه به انسان
علاقه
داشته باشه . خب اين هم
منفعت بعدي تقوي
.
بعد دوري
از بلاياي دنيايي ، انسان متقي بلاياي
دنيايي هم بهش نازل نخواهد شد ،
بلا
دنيايي حتي
اگر جمله جهان گيرد آب به خدا گر
سرموئي قدمت تر گردد
همه
جهان رو كه آب بگيره سر موئي تري ، اگه
خدا نخواد به انسان متقي
نمي رسه . من يه مثال براتون
بزنم
از يك انسان متقي كه تو حوزه علميه هم
نيست ، كجا
؟ آقا قمه ، نه
مشهدِ ، نه جمكرانِ ، نه كجاست ؟
آقا
لوس آنجلس !!!!! آخونده
؟ نه ! امام جمعه لوسانجلسه ؟ نه ! پس
چكاره است ؟
!
دندانپزشكِ ،
پروفسورِ ، يه پروفسور دندان پزشك هست
من الان اسمش از تو ذهنم رفت
بيرون اهل مشهده ، ايشون در سال يك
ماه برنامه داره از لوسانجلس مي ياد
مشهد ، خادم
حرم امام رضاست
تو كفشداري . اون جا يه مركز داره ، مركز
درماني و مشاوره ، كارش هم
فعلاً كار تئوريه يعني اصلاً
اِنقدر از نظر سطح علمي بالاهِ اين شخص
كه ديگه كار
عملي و اين ها
نداره ، فقط بحث تدريس و سمينارهاي
مختلف راجع به دندان پزشكي در
خونه اين انجام
مي
گيره ، خونه أي كه داره ( بنده خدايي از
بچه هاي جبهه كه خودش اونجا رفته
بود
برا من تعريف كرد ) كه
مثلاً يه سالن خيلي بزرگ داره ، سالن
كنفرانس اين طبقه زيرينِ
،
بالا هم خونه خودشه ، اتاق هاي مختلف هم
داره ، مي گفت اين ساعت رو ميزون كرده
،
ساعت اذان گو ، آماده است
اين ساعت به تمام ا تاق هاي خونه هم سيم
كشي كرده ، باند
وصل كرده به
محضي كه قرآن و اذان
مي شه
اين خود به خود پخش مي شه ، هرجايي اين
سمينار باشه همه مي دونن اين موقع
قرآن گفتن بايد پاشه بره برا نمازش
، مي گه يه نماز خونه هم تو خونش زده يه
اتاقيه
خودش مي ايسته جلو زنش
، دخترش ، پسرش ، اقتداء مي كنند ، نماز
جماعت مي خونن ،
پروفسر دندان
پزشكي هم هست در جهان هم همه علمش رو
قبول دارن ، به عنوان يك شيعه
متعصب هم قبولش دارن ، مي گه يك ماه
در سال هم همه كارا تعطيل پا مي شه برمي
گرده
مشهد هم صله رحم مي كنه
هم يك ماه تمام روزي 8 ساعت تو كفشداري
امام رضا (ع) مي
ايسته كفشا رو
مي گيره ، من خودم رفتم ديدم همه
كفشدارا با دستكش هستن اين دستكش
هم
نمي پوشه ، مي گه خاك كفِ
كفش زائر امام رضا (ع) برا من
تبركه ، انسان متقي هرجايي مي
خواد باشه ، چون باخداست هميشه با
خداست
اما ما دو روز دور و
برمون يه كم گناه مي ياد مي گه آقا خراب
شد ، رفيق ناباب ،
محيط بد
خونواده ، فلان ، روز قيامت اينا رو مي
يارن نشون مي دن ،مي گن از اين كم
داشتي ، مغزش مثل تو پاش مثل تو ،
همش مثل خودته نمي تونيم روز قيامت جواب
بديم ،
يه برهه أي كه ماها در
قيامت خيلي گير مي كنيم برهة مثاله ،
مثال مي ياره خداوند
برا همه
اون هايي كه بهونه مي يارن برا گناهاشون
، مثال مي ياره ، اون كه مي گه من
گشنه بودم ، نتونستم ، مثلا گشنه
مي ياره ، اوني كه مي گه شهوت بهم غلبه
كرد . مثل
اون رو مي ياره ، هر
كسي روخدا براش مثال مي ياره . لذا حجت
تمام مي شه
.
و بعد مي
فرمايند كه تقوي به عبادت بركت مي دهد ،
من و شما ممكنه نماز شب بخونيم ،
اين نماز شب اگه يه انسان متقي
بخونه بسيار درجات بالايي بهش
مي دن ، اما يه انسان عادي مثل
من
و شما ، گنه كار عادي ، اون درجه أي كه
لازمه
بهش نمي رسه ، مي
فرمايند : تقوا به عبادات بركت مي ده ، 5
تومن صدقه مي دي برات 5
ميليون
تومن منظور مي شه ، ولي اوني كه متقي
نيست و
5
ميليون تومن صدقه
مي ده براش 5 تومن منظور مي شه
.
انسان متقي عباداتش بركت پيدا
مي
كنه ، يه قطره اشك مي ريزي درياي رحمت
خداوند به
جوشش در مي ياد .
اشك متقي با اشك گنه كار خيلي فرق داره ،
خيلي فرق داره ، گنه كار
داره
اشك مي ريزه برسه به خط صفر بياد اول كار
و گناهاش پاك بشه ، متقي تو اعلي و
عليين داره اشك مي ريزه ، لذا اين
چله أي كه بهتون گفتم كه انشاء الله
گرفتيد اين
چله بعد از چهل
روز شما يه قطره اشكي كه بعد از اين چهل
روز بريزيد تومني يه قرون ،
با قطره اشكِ قبل از چهل روزتون
فرق داره
.
اشك انسان بعد
از توبه با اشك قبل از توبه خيلي فرق
داره ، عمل عبادي انسان متقي كه
گناه نكرده ، مجلس اومدنش ، گريه
كردنش ، سينه زدنش ، منبر گوش دادنش ،
اين ها با
اون كسي كه گناه
كرده خيلي فرق داره ، ولو اينكه خداوند
گنه كار رو ببخشه ، اما
بركتي
كه اون عبادت مي گيره كي ما خواهيم
فهيمد ؟؟
!!
"
يوم
الحسره " اون روزي كه حسرت مي خوريم ،
همه حسرت مي خورن ،
"
اِنَّ الانسانَ لَفي خُسرْ " ،
همه حسرت مي خورن أي كاش بهتر شده
بودم
.
تو بهشت حسرت مي
خورن مي گن چه لحظاتي رو از دست دادم أي
كاش بهتر شده بودم ، أي
كاش
بيشتر كار كرده بودم . بعد مي فرمايند
انسان متقي خيالش راحته از چه
نظرخيالش
راحته كه بالاخره
كارها بر وفق مراد ميشه ، دنيا و آخرت
بالاخره بكام متقي مي شه
.
دوره گردون گر دو روزي بر مراد
ما
نرفت عاقبت يكسان نماند كار دوران غم
مخور
اين آيه شريفه قرآنه
" وَ العاقِبَه للمُتَّقين " لذا
متقي خيالش راحته ، اون وقت
ديگه اضطراب نداره چي مي شه ، چي
نمي شه ، مي گه من مقام خودم رودارم ،
گناه نمي
كنم ، آخرش هم همه چي
خوب مي شه ، همه چي درست مي شه ، انسان
متقي برا همين هم هست
كه في
مقامٍ امين هست وآرامش داره ،برا اينه
كه به عاقبت خودش مطمئنه ، مطمئنه
به
عاقبتش ، ما صبحي آقاي
واعظي از لار ا ومد كه بره مشهد ما صبح
تا ظهر صحبت مي كرديم
خدمتشون
يه جمله اي ايشون فرمودند كه خيلي بهم
چسبيد ، فرمودند : من يه نكته أي كه
در زندگيم هست اينه كه من نسبت به
حضرت زهرا (س) اطمينان دارم كه آخر عاقبت
دست من
رو
مي
گيره ، الان هيچي نيستم ولي عاقبت ما يه
چيزي مي شيم تو اين درگاه ،
اين اطمينان به عاقبت ، خيلي
كمك
مي كنه به انسان كه توي تقوي حفظ مي كنه
، خدا
شاهده حتي انسان بي
اختيار مي شه ، در مقام عاشق تو بحث صفات
عاشقان براتون گفتم ،
عاشق
يكي از صفاتش ترك اختياره
رشته أي برگردنم افكنده دوست مي
كشد هرجا كه خاطر خواه اوست
چرا ؟ چون مطمئنه جايي كه خاطر
خواه دوسته يه جاي خوبيه عاقبت يه جاي
خوبي منو زمين
مي ذاره
.
بعد مي فرمايند :كه آخرين (
آخرين كه نه ما داريم مي گيم منفعت آخري
) منفعتي كه
برا تقوي ذكر كردن
اين است كه انسان متقي درد را حس نمي كند
اين ديگه قبلاً هم
براتون
قشنگ بازش كردم تو بحث عاشقان الهي ،
درد را حس نمي كند . مي فهميد يعني
چي
؟ يه وقت هست مي گن درد را
حس مي كند اماصبور است ولي يه وقت هست مي
گه كدوم درد ،
اصلاً درد حس
نمي كنه
.
انسان متقي به
بلا دچار نمي شود ، اين آخر كارشِ ، گفتم
تمام مباحث اخلاقي ما به
جايي
مي رسه كه انسان خوش مي شه ، كيف مي كنه
،
لذت مي بره از دنيا
!!!!!!
نشانه هاي متقين
:
خوب حالا ببينيم كه چه نشانه
هايي
دارن متقين ؟ مي خوايم خودمون رو چك
كنيم
!!
خوب من يه وقت يه
بحثي براتون داشتم راجع به "خطبه
همام " كه صفات متقين رو در اون
خطبه گفتيم ، ديگه من به اون بحث
اشاره نمي كنم اونايي كه تو ذهنشون بود
كه بوده
اونايي كه نبوده مشكل
خودتونه قرار نيست من هر جلسه كه مي
خوام
صحبت كنم يه دور
كامل اين
دوساله رو طي كنم كه گفتيم ، آقا بريد
نواراي امانتي رو بگيريد يه عده
رفتن ، يه عده نرفتن به قول ما به
درك ما كه نبايد همه رو بفرسيم برن بهشت
خودمون
بريم جهنم كه ! هر كي
دوست داشته رفته آقا كار كرده
ورسيده
.
اولين نشانه هاي
متقين ، پارسايي متقين هست
،
پارساست ، پارسا ديگه خودتون مي دونيد
يعني چي ؟ يعني در ظاهر هم از اين
گناهي
ديده نمي شود ، باطنش
كه متقي هست در ظاهرش هم چيزي معلوم نمي
شه كه اين اهل گناه
باشه ،
ظاهرنشون مي ده كه اين اهل تهجدِ ، اين
آدم خوبيه ، چهره به دل مي شينه ،
آدم احساس مي كنه كه در صورتش
نورانيت داره ، البته اين احساسه زياد
همه بهش
اطمينان نكنيدا ،
نوراني ديدن مردم يه چشمي مي خواد كه
اين چشم هم يه مقداري كار
كرده باشه ديگه وگرنه كلينتون از
همه نوراني تره ! والله ! گريمش مي كنن
،مياد پشت
تلويزيون برق مي
زنه مي گه پس اين از صبح تا شب داره نماز
شب مي خونه ؟؟
!!!
منتها
عرفا ، اولياء اين رو نوراني نمي بينن ،
اينو لجن مي بينن ، ممكنه يه بلال
حبشي باشه سياه ، اما نورانيت درش
ديده ميشه ، اين به دل نشستن مهمه ، بعضي
ها به
دل نمي شينن ، ديدن اين
هنر پيشه هايي كه خيلي خوشكل ماماني
هستن توي تلويزيون اينا
رو هم
يه بار از نزديك نگاه كنيد ، من زياد
ديدم نه كه ما مشهد بوديم ، اينا
حرم
زياد مي اومدن ، اصلاً
قيافه هاي اينا ديدنش كفاره داره ، بعضي
هاشون ها ،من توهين
هم نمي
خوام بكنما استغفرالله . مي خوام بگم ،
بعضي ها قيافه هاشون كفاره داره ،
يعني تو تلويزيون خيلي خوشكل ،
ماماني ، تميز با گريم تمام چاله چوله
هاي صورت رو
با گريم پر كرده ،
اما بعد كه مي آيي مي بيني ماشاءالله
اين
صورت انگار دو دور
بولدوزر از
روش رد شده ، بس كه چاله داره ، اينا
همين طوريه . يلمثلاً آدم چشم رو
مي بينه وحشت مي كنه . حالا غيبت
نخوام بكنيم ، غيبت ژاپني ها كه ديگه مي
شه كرد
.
اين ژاپني ها رو تو
باغ ارم ديديد . فكر كنم اينا ديگه آخراي
كار خلقت بودن ، خدا
خسته شده
، تب ، تب ، تب زده سر هم !! والله !! خدايا
اين چشا چرا
اينجوريه خوب
!؟!! مي خوام بگم كه همينا تو سريال هاي
كه از تلوزيون مي ذاره مي
ذاره خيلي هم قشنگ ونوراني هستند .
اين نورانيت رواز تو تلويزيون تشخيص
نديد . اين
نورانيت بايد به دل
انسان بشينه
.
خدا حفظ كنه
يكي از علما رو در مشهد كه ايشون واقعاً
به تركيب صورت كه نگاه مي كني
دماغ حضرت عباسي زشتيه جداگانه ،
چشم ، چشم گود تو رفته ، گونه ها استخوني
، كلاً
تركيب ، تركيب واقعاً
زشتيه اما اين مرد انقدر اين چهره اش به
دل مي شينه ، آدم دلش
مي خواد
نگاش كنه ، با خودش آدم فكر مي كنه مثلاً
با اين دماغ با اين چشم با اين لب
ودهن مي شه يه چهره زيبا ساخت ،
اصلاً نمي شه اما وقتي كنار همديگه
تركيب مي شه با
يك روح و سيرت
زيبا تركيب مي شه ، آدم كيف مي كنه نگاش
كنه . اما يكي ديگه مي بيني
خيلي مرتب مثلاً جديداً مد شده
دماغ ها رو عمل مي كنن ، ديديد اينجا رو
مي برن يك
كم مي دن بالا ،
الان شيراز كه نمي دونم چه خبره اما تو
تهرون كه مي گن مده ، مثلاًتو
قسمت نسوان مي گن همه دماغاشونُ
بستن ، اينا همه عمل مي كنن يه تيكه اين
جلو زيادي
رو برمي دارن يه
چيزي مي شه تو مايه هاي دماغ خوك مثلاً !
والله !! به خدا قيافه رو
چرا
دست مي زني بابا ؟! دماغت روچيكار داري
؟
!
خوب پس از ظاهر انسان
متقي يه چيزايي معلوم مي شه ! انسان متقي
از تكلف به دوره ،
تكلف مي
دونيد چيه ؟ يعني 1_سخت گرفتنِ به خود 2_
سخت گرفتنِ به مردم .مثلاً به طرف
مي گي آقا بيا بريم فلان جا .طرف هم
ميگه ميام چشم امابا اين پيكان كه
صندليش هم
خرابه ؟!! كمرمون كه
درد مي گيره ، مي گه آقا نميشه يه ماشين
مرتب تري اين ميشه سخت
گرفتنِ
به مردم
.
و بعد سخت گرفتن
به خودش ، خدا حفظش كنه اين كسي رو كه مي
خوام براتون بگم الان
دكتر
روانشناسيِ (واي به حال فرهنگ روان اين
مملكت ) يكي از رفيقاي جبهه ما خيلي
پسر خوبي بود اما خيلي به خودش سخت
مي گرفت اين برا دستشويي رفتن هزار تا
مستحبات
داشت تو جبهه ، تو
اون هير و بير ، با اون دستشويي هاي عجيب
غريب ؛ گوني مي كشيدن
يه چاله
اي مي كندن بشين كارو تموم كن ديگه !!! يه
تكه گوني
دورت بود كه نشستن
تو
اين خودش يه هنري مي خواست
.آفتابه هم نبود ، قوطي كنسرو ، اِه مي
خندن !!! پس چي ؟
فيلمها رو
نگاه كردين شما فكر مي كنيد ، جبهه همين
طوري بوده ؟! قوطي كنسرو تموم مي
شد با بيل دو تا چاله مي كندن يه
نايلون مي كشيدن روش ، دو بر هم چهار تا
آجر مي
ذاشتن بالا سر اين
نايلون يه دونه گوني مي كشيدن دو تا از
اين كيسه شنا مي ذاشتن يه
سوراخ مي كندن ، وصل مي كردن به
چاله هه ، بفرمائيد
!!!!!
اين
مي گفت نه نه نه ، مي گفت من با آفتابه هم
كارم نمي شه ، فقط شيلنگ ، واقعاً
من
مي ديدم درد مي كشيد دو
شبانه روز داشت مي تركيد برا كه بره
عقبه يه جايي گير بياره
سر
فرصت بشينه ، بعدم وقتي مي رفت تو مثلاً
20 تا دستشويي بود همه مي ديدن پشت
هر
در دو نفر وايسادن ، پشت
اين 20 تا چون آقا مي خواد نيم ساعت تو
بشينيه ، اين سخت
گرفتنِ به
خودِ . تو زندگي هم همين طوره اين بنده
خدا همين الانِش هم من زنگ مي زنم
باهاش شوخي مي كنم حالا دكتر
روانشناسي تو تهرونِ يه مقامي شده الان
برا ي خودش ،
بعد اين بنده خدا
،حالا كه به اين جا رسيد خاطرش رو
بهتون بگم ؛ يه بار آرپيجي
خورد تو سرش آرپيجي خورد تو سرش
منتهي كمونه كرد آرپيجيه يعني گرفته
بود تو سر ، جر
داده بود از
وسط سر بعد من كربلاي 5 بود قشنگ اين فقط
برش داده باشن ، كاملاً جمجمه
رو برش داده بود ، مغز سر كاملاً
مشخص بود بعد الان من بعضاً باهشا شوخي
مي كنم
ميگم داداش من ديدم
چيزي نبود اين تو باز شده بود ديدم تو هر
كاري بكني حق داري يه
مشت چيز
سياه ديدم اما سفيد و مغز و اينا نديدم
خوب حالتون جا اومد حالا يه صلوات
بفرستيد ، پس تكلف ندارد از تكلف
به دوره مي ره ، خونشون آقا ببخشيد نونُ
ماستُ
خرما
…………….. بشين بخوريم ،
تموم شد رفت ، انسان متقي اهل تعارف
نيست آقا تو رو
قرآن تو رو
حضرت زهرا (س) بفرما ئيد تو به خدا بد مي
شه ، به خدا ناراحت مي شم ، ته
دلش هم مي گه آقا نيا تو خوب بابا
چرا دروغ مي گي ؟ تعارف چرا مي كني ؟ آقا
ديگه
حالا گفتيم ، تكلف نداره
، نه برا خودش نه برا مردم ، نه برا مردم
سخت مي گيره نه
برا خودش و بعد
خصوصيت بعدي انسان متقي مي فرمايند اهل
كرامت است كريمِ انسان متقي
،
بزرگوارِ نسبت به لغزش هاي خلائق مي
گذره فَعْفو وَصْفَهوا سريع مي گذره
ميگه آقا
اينجوري گفته ، اون
جوري گفته ، بله آقا تموم شد گذشت البته
به شرطي كه تهمت نباشه
مخصوصاً تو اين وادي ما چون تهمت
وقتي مثلاً به امثال ما تهمت مي زنيد
منو خراب نمي
كنيد دين رو
داريد خراب مي كنيد ، اين ديگه من هم
بگذرم خدا نمي گذره ، ولي حالا
غيبت كرديد خوب حالا يه چيز داشتيد
مي خواستيد نداشته باشيد ، داشتيم غيبت
كرديم
استادمون مي فرمود كه
غيبتُ ببخشيد ، تهمتُ نبخشيد بگيد بايد
بري جبران كني ، تازه
اگه
حالا انسان هم ببخشه خدا معلوم نيست
ببخشه ، مخصوصاً اگه يه شخصيت حقوقي
باشه
كه وقتي شما بهش تهمت مي
زني دين و اسلام و منبرُ اخلاق و همه زير
سؤال بره ، خوب
ولي اهل
كرامته
به رو خودش نمي ياره ، هيچي نمي گه آقا
يه
وقتي هست مي گه آقا ما
غيبتِت
رو كرديم ،چي گفتي ؟ غيبت كرديم حالا
ببخشيد ، نه چي گفتي ؟ آقا سخت
نگيريد
ديگه بنده خدا
پشيمونه يه كسي مي ياد زنگ مي زنه مي گه
آقا راضي باشيد ما غيبتتون
مي
كنيم يعني در حال غيبتم هستيم و خواهيم
كرد اينجوري نه ديگه داداش ، من
اينجا
دلقك نيستم كه صبح تا
شب غيبت منو بكنن كه آقا راضي باشيد ،
خلاصه غيبت تونُ مي
كنيم نه
چي چي غيبت مي كني غيبت كردي بگو غلط
كردم معذرت مي خوام ،توبه كن چشم
قبول شد اما حالا ديگه تا آخر عمر
راضي باشيد ما هرچي خواستيم پائين
بالاتونُ آباد
كنيم اينجوري
نمي شه كرامت در حد خودش ، فرمودند با
متكبرين ، متكبر باش يه كسي هست
غيبت مي كنه پر رو هم هست ، مي گه
آقا ما غيبت تو رو هم زياد مي كنيم ، غلط
مي كني
، غيبت زياد مي كني ،
اِ مگه من اينجا اومدم شما غيبتمُ بكنيد
، با متكبرين پررو
باش اما يه
كسي اومده شكسته خودش مي گه آقا شرمنده
ببخشيد من دهنم در رفت غيبتتونُ
كرديم ، پشيمونم ، ياعلي خداحافظ
شما اين مي شه كرامت ، معناي كرامت رو با
معناي
شكسته نفسيُ اين ها را
با معناي خضوع و اين ها ، اين ها كه صفات
عاليه با معناي ذلت
اشتباه
نگيريد ، بعضي وقت ها انسان تو موضع ذلت
مي افته ديگه و بعد مي فرمايند
انسان متقي تسليم است ، توكل دارد
چون من قبلاً براتون تك تك منبراشو رفتم
ازش
بگذرم و اهل احسان است به
ديگران . انسان متقي انسان محسني هم هست
، اهل احسانه
اصلاً تنش درد
مي كنه برا كمك كردن به مردم ، خدا
بيامرزه پدربزرگي ما داشتيم كه من
نديدمشون كه تعريف مي كردن از
خصوصياتشون ، ايشون هم عالم روحاني
بودن ، مثل من كه
الان عالم
روحاني هستم ، والله به خدا قسم يه حرف
زيبايي يه وقتي زد يكي از برادرا
، البته من بارها و بارها خودم به
خودم گفتم چقدر وضع اين خدا خرابه كه ما
شديم
عالم روحاني ، والله !!
به خدا قسم ، اونا كي بودن ما كي بوديم ،
چه فرزندان ناخلفي
هستيم ما
برا اونا ، تعريف مي كرد مرحوم مادر
بزرگم كه اونم از دنيا رفته ،
تعريف
مي كرد اين بنده خدا
خيلي وقت پيش از دنيا رفته يعني پدر منم
خيلي خودش يادش نيست
،مي
گفتش كه در اون مكاني كه بودن ، ظهري
نبود كه اين دم در وانسه تو گرما تا
يه
كسي بالاخره مهمون پيدا
كنه بياره تو !! مي گفت من بدون مهمون إذا
از گلوم پائين
نمي ره حالا ما
موقع ناهار زنگ مي زنن ، هيس ، آقا «
هيچي نگو » مرد مرد تموم شد
جون داد ديگه ، بابا مهمونه ديگه
يا مثلاً موقعِشام مي شه همين طور چشم
مي ندازه
اينا كي پاشن برن ،
اين تازه مال مهموني هامونِ بقيه جاهام
همين طوري ، ماشينه مي
بيني
بنزين مثلاً تموم كرده كنار خيابون
وايساده تو آفتاب داره بال بال مي زنه
آقا
روشو مي كنه اون ور لاي
لاي لاي …… آدمي به قول آقاي
قرائتي مي فرمود كمك كردن به
آدم اين روزها رايگانش خيلي بابه
طرف حالا در ماشينش خرابه ، خرابه بسته
هم نمي شه
كامل 200 نفر هر كي رد
مي شه آقا آقا در بازه قربون دست شما آقا
آقا در بازه ، بابا
ول كن در
خرابه حالا همي بنزين تموم كنه وايسه
كنار همه لالاي لاي لاي ، برعكس
كارامون . اصلاً تو فكر اين نيستيم
كه ما خودمون يه وقتي نياز داريم تو
نيكي مي كني
در دجله انداز كه
ايزد در بيابانت دهد باز
فكر نمي كني ما خودمون يه وقت يه
بيابوني مي شه و گير مي كنيم هميشه فكر
مي كنيم ما
تو د جله ايم خوب و
بعد انسان متقي اهل تهجد است ، اصلاً
خود به خود اهل تهجدِ خود
به
خود ،انسان متقي نيمه هاي شب دلش مي
گيره نه اينكه مثل منُ شما ساعت بزاره
پاشهُ
با بدبختي و بيچارگي
خود به خود انسان متقي يك شب كه با خدا
حرف نزنه د لش مي گيره
، اهل
تهجدِ ، مي گن ، آقا فلاني اهل شيرازه 4
روز كه دور مي شه دلش مي گيره ، برا
كوچه هاي شيراز ، انسان متقي دلش
برا ارتباط با خداوند تنگ مي شه ، اينا
مقامِ ها
ما اينطوري نيستيم ،
تو يه درجاتي حالا ما يه عشقايي
الحمدلله رب العالمين ، خدا
عنايت كرده اما به هر حال اون جوري
كه بايد و شايد نيستيم ، متأسفانه مني
كه اين
چند شبه حضرت زهرا
عنايت كنه فقط مي فرمايند انسان متقي د
نيا و مقام برايش زجر
دارد ،
فرمود اول انقلاب شهيد بهشتي بهش وقتي
امام فرموده بودن رئيس ديوان عالي
كشور گفته بود آقا اگه مي شه منو
راحتم ك نيد ، راحتم كنيد ، يعني من الان
دست و
پامُ داريد مي بنديد
شما
دنيا و مقام برام زجر داره اين فرهنگ
اونايي كه سنشون نمي
رسه
بدونن اين فرهنگ در اوائل انقلاب حاكم
بود بر مسؤولين كه مقام دنيا براشون
زجر
داشت و الان هم حاكمه ؟!
بعضي چيزا رو من سمعي ميگم اينا نوار مي
شه ، بصري ياررو
ديگه بشنويد
ديگه آره معلومه ، معلومه الان حاكمه
هستن ولي قَلَّتْ دَيانو » زجر
داره براش دنيا و مقام براش زجر
داره ، بهش مي گن آقا فلان خونه هزار
متري مال تو
انگار مي خواد
جون بده خداحفظ كنه فرمانده لشكر ما ،
فرمانده لشكر ما بود اين بنده
خدا يه خونه براش گرفته بودن ، يه
خونه دو طبقه خيلي مرتب همه كاراش كرده
بودن ،
خونه رو بنامش زده
بودن همه كارا كرده بودن سوئيچ آورده
بودن آقا كليدش كه آقا
انگار
تو نمي خواي بياي سپاه خونهُ زمينُ
بگيري اين خونه نه مال سپاهِ ، نه
مال
هيچي ، رفيقات ، دوستات
پول گذاشتن ترو همديگه بيا برو بشين تو
اين خونه ، مرد خدا
شاهده مي
گفت كي گفته اينو بنام من كنيد نمي خوام
آقا هنوزم كه هنوزه هيچي نداره ،
اين زجر داره براش ، اصلاًناراحت
مي شه بهش بگن آقا اين قمستِ دنيا مال
توِ، اصلاً
ناراحت مي شه
دلخور مي شه همچنين ، مقام و بعد مي
فرمايند كه در خصوصيت بعدي متقين
مي فرمايند هادي خلائق است انسان
متقي نمي تونه آروم بشينه ، نمي تونه
مردمُ تو
گناه ببينه ، نمي
تونه منكر رو ببينه و برخورد نكنه ، نه
برخورد چماقي يا برخورد
همون
چيزايي كه گفتم تو بحث امر به معروف
نسبت به گمراه بودن خلائق زجر مي كشه
در
اداره نسبت به جامعه فعلي
الان درد هم وجودش گرفته درد وجودشُ
گرفته ، كه بابا اين
چه وضعيه
؟ چرا اينجوريه ؟ چرا جون فلان جا مي رن
؟ چرا فلان كارو مي كنن ؟ يه شبي
من يادمِ استاد بزرگوارمون ساعت
سه نصف شب ماه رمضون تو حرم امام رضا (ع)
تو
دارالودايع نشسته بوديم
گفت آقا امشب بشينيم تا صبح گريه كنيم
برا بچه ها بلوار ا
حمد آباد
يه بلواري تو مشهد مثل يه بلوار تو مايه
هاي مشير فاطمي شما ، گفت بشينيم
برا اونا گريه كنيم و واقعاًاشك
مي ريخت اين بزرگوار گفت امشب برا اينا
گريه كنيم
به قول همون عبارتي
كه هميشه مي گفت امشب برا مو بلندا امشب
برا پيرن قرمزا ، امشب
برا
شلوار فلانا ، امشب برا فلانا ، برا
اينا گريه كنيم ، زجر مي كشه مثل اينكه
يه
دكتري شما بريد تو يه شهري
وارد
بشه ، ببينه همه ا فتادن
مريض اين خوشحال مي شه يا
نه
ناراحت مي شه از مريض بودنِ مردم . زجر
مي كشه انسان متقي ولي لذا مي ره
دنبال
هدايت كار مي كنه قدرت
داشته باشه ، صد ميليون نفر و نداشته
باشه ده هزار نفرُ
نداشته
باشه صد نفرُ نداشته باشه دو نفر ،
نداشته باشه يك نفر تو خونه جلو
برادرشُ
مي گيره جلو خواهرشُ
مي گيره جلو پسرشُ مي گيره ، از راهش از
مسيرش ياد مي گيره چه
جوري با
اين برخورد كنه . بيكار نمي شينه ، متقي
نمي گه من كلامُ نگه دارم باد نبره
، اين متقي نيست كه اين راهبه ،
راهب مسيح فلسفه رهبانيت همينه كلاتو
بگير باد نبره
اين حرفا كدومه
، و بعد مي فرمايند اين جمله رو خوب دقت
كنيد من يه وقتي گفتم الان
اين كارم خواهيم كرد انشاء الله
بزار حالا يه مقدار دست وپامون باز شه
شما صد تومني
ياتونُ بديد ،
نمي ديد كه يه تراكتي مي خوايد بزنيد تو
شهر حداقل تو شيراز يه
روايتي
از امام صادق (ع) پخش كنيم آي كار فرهنگي
كنا ، آي منبريا ، خودمُ دارم مي
گم ، آي اونايي كه الگو هستيد تو
جامعه ، اونايي كه داريد داد مي زنيد از
كمبود
فرهنگ ، مردم از فرهنگي
اين جونا از كمبود فلان ، حنجره هامون
داره پاره مي شه امام
صادق (ع)
فرمودند : « كُونوا دَعاَتاً الناسْ
بِغَيْرِ اَلْسِنَتِكُم » مردم 20
سال
از بس كه حرف شنيدن خسته
شدن با عملتون نشون بديد چيكاره ايد با
عملتون از
تجملاتتون بيايد
پائين يه كم ، تو جوون ها بچرخيد يه كم ،
تو بدبخت ها بچرخيد ، با
عملتون نشون بديد فرمود امام صادق
(ع) براي مردم كُونوُا دَعاتاَ الناس
دعوت كنيد
مردمُ بِغَيْرِ
اَلْسِنَتِكُم بدون زبون با عمل اينُ
انشاء الله چاپ مي كنيم تو
همين فاطميه دوم پخش مي كنيم ،
حداقل چهار تا پوستر بزنيم بگيم آقا
همچي روايتي
داريم ما نگن آقا
چرا جون ها گوش نمي د ن ، گوش مي دن عمل
نمي بينن ، حالش داره از
هرچي
شعاره به هم مي خوره داد و فريادت به
آسمون بلند مي شه پياده مي شي سوار
بنزت
مي شي خوب بيا هيچي به
هيچي عمل نمي بينن ديگه از بنده و از
بقيه هر كسي به درجه
خودش از
همه بي عمل تر من خدا شاهده اگر عمل
داشته باشيم هر كلاممون بايد
تأثير
بزاره در قدم مردم 5
هزار ركعت 5 هزارتا كتاب برا نماز شب
انسان بخونه بياد اينجا
ده
سال منبر بره خودش نماز شب خون نباشه
هرچي بگه كسي گوش نمي كنه « كونوا
دعاتا
الناس بغير السنتكم »
در صفات متقين اينه كه اينا بيشتر از
اين كه داد بزنن بيشتر
دارن
عمل مي كنن ، نگاش مي كنه كيف مي كنه خدا
شاهده بعضي وقتها من مي رم نگاه مي
كنم به يكي از اين متقين 6 ماه من
ديگه راه افتادم 6 ماه فقط نگاش مي كنم
هيچي هم
نمي گه بعضي وقت ها هم
4 ساعت پاي بحث اخلاقي مي شيني هيچ فايده
برا انسان نداره ،
هيچي همين
طوري استاد بزرگروارمون مي فرمود ،
گفتن فلاني خيلي ملاست ، واقعاً هم
ملا بود حرفاش تو گوش من رسيد ديدم
واقعاً حرف روش كار شده گفت رفتم نشستم
خداشاهده
هرچي حرف مي زد حق
بود و هرچي تأثير رو من گذاشت تأثير
باطل بود خيلي عجيبه اين
جمله
حالا اسم نمي يارم خيلي عجيبه اين جمله
هرچه حرف مي زد حق بود هرچه برا من
حاصل داشت كدورت و سياهي قلب بود ،
داشت روايت مي گفت من داشتم سياه مي شدم
، مي
گفت حالم به هم خورد ،
پاشدم از مجلس اومدم بيرون ، مردشورتُ
ببرن با اين منبرت ،
حرف امام
صادق (ع) داره مي زنه ها چون عمل پاش نيست
آدم كدر مي شه ، مي گفت حالم به
هم خورد پاشدم اومدم هيچي هم به
هيچ كس نگفتم ، خوب من حيفم مي ياد كه
آخر بحث يه
اشاره أي هم به
خطبه متقين نكنم ، به هر حال خطبه و كلام
اميرالمؤمنين (ع) يه
نورانيتي
داره وقتي گفته مي شه نورانيتِ يه بار
من يه منبر كامل خطبه متقين رو
گفتم
اما حالا بذاريد چند خط
آخرم صفات متقين رو اميرالمؤمنين (ع)
اون حرفايي كه به همام
زد و
همام فَسَّعِقَه افتاد بيهوش شد و مرد
متقين اين هستند واي به حال ما واي
به
حال ما ، من سرچهار تا فراز
قشنگشُ انتخاب كردم « نزلت انفسهم في
البلاء كل الطيف
الرخا » وقتي
كه تو بلا و ناراحتي هستند با وقتي كه تو
رفاه و آسايش هستند نسبت به
خداوند و نسبت به خودشون دنيا و
آخرتشون هيچ فرقي نمي كنه ، نه از
عبادتاش كم مي شه
نه با
ناشكريش اضافه مي شه ، هيچ فرقي نمي كنه
، بلا رفا و آرامش براشون هيچ فرقي
نداره ، چقدر زيباست اين جملات عزم
الخالق في انفسهم مس…… ما دونهم
في اعينهم » فقط
و فقط در دنيا
خدا در چشمشون بزرگه ……… همه
جهان براشون پشيزي براشون نمي ارزه ،
يه
وقتي اگه تلاقي بشه ، بين
خدا و همه جهان ، همه جهان رو دور مي
ريزن
عالم همه هيچُ
كار عالم همه هيچ أي هيچ براي هيچ در هيچ
مپيچ
به به « وَاما
اليل فصامون اقدامهم » شبها كه مي شه هم
تو بسترا خوابيدن اينا تازه
قامت هاشون راست مي شه ،گردن ها
كج ، دستان به التماس به آسمان مثل نماز
شب فاطمه
(
س) آخرين نمازش امشب
مادر ما مي خونه حاجات هم خفيفه آخ آخ آخ
مي گه هيچ خواهشي
ندارن نمي
دونم چرا دارم تطبيق دارم پيدا مي كنم
به زندگي حضرت زهرا (س) علي (ع
)
امشب بهش مي گه خانوم بَر لبت 9 سال
يك خواهش نبود هيچ وقت از اميرالمؤمنين
(ع
)
چيزي نخواست مگه كسي مگه
يه وقتي علي (ع) خيلي اصرار كرد گفت
خانوم من امام هستم مي
دونم
به زودي از دستت مي دم دوست دارم يه چيزي
از علي بخواي علي مرد بس كه تو ساكت
بودي ، معشوقه من يه حرفي بزن ، گفت
آقا جان حالا كه مي خواي زحمت بكشي بعد 9
سال
حالا مي خواد خواهش كنه
گفته اگه يه اناري باشه ميل دارم به
انار . حاجاتهم خفيفه
يه انار
مي خواد مادر من اميرالمؤمنين (ع)
خوشحال شد ، اِه فاطمه از من چيزي
خواسته
آقا دويدن رفتن انار
رو تهيه كردن دارن مي يان سمت خونه
فاطمه (س) خوشحال الان به
خانومم انارُ تعارف مي كنم ،
خوشحال مي شه تو مسير ديد صداي گريه مي
ياد علي (ع
)
صداي گريه يتيم مي
دونيد اميرالمؤمنين (ع) نسبت به يتيم
خيلي حساس بود يه وقتي ديدن
آقا داره رد مي شه صداي گريه مي ياد
آقا بدنش شروع كرد به لرزيدن گفت اِ چي
شده ؟
گفتن اين يتيمه داره
گريه مي كنه دويدن آقا يتيمُ بغل كردن
،نوازش كردن ، بعد
فرمودن
كه چي شده بابا جون ؟ گفت : آقا بابام از
دنيا رفته ، گفت من باباتم ، از
حالا به بعد همه مردم كوفه دارن
اين يتيم نوازي علي (ع) رو مي بينن اما
بابا كوفيا
بدن علي جان نبودي
يتيم حسينتُ چيكار كردن ، اومد ديد يتيم
داره گريه مي كنه گفتش
كه چي
شده گفت آقا گشنمه گفت من يه انار دارم
مي خوري انارو داد به يتيم شرمنده
سرافكنده با قدم هاي لرزان بعد 9
سال خانومم يه انار از من خواست