بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و آية اللّه جوادى آملى, به صورت روشن تر موضوع را مطرح مى كند و مى گويد: از اين اصل (اصل111) استفاده مى شود كه: 1ـ شرايط رهبر, بقاءً هم براى تداوم رهبرى لازم است. 2ـ خبرگان علاوه بر اينكه در مرحله تشخيص اوّلى مرجع است, در بقاء و تداوم هم مرجع است. 3ـ با كشف خلاف يا زوال برخى شرايط, رهبر بركنار مى شود. ايشان از نكته دوم استفاده مى كند: مجلس خبرگان در مقام بقا نيز وظيفه دارد (بررسى و پژوهش كامل) نمايد كه آن شرايط و اوصاف هم چنان موجود است.35آية اللّه جوادى از مجلس خبرگان به عنوان (ارگان نظارت بر رهبرى) ياد مى كند و معتقد است كه رهبر بايد در برابر آن پاسخگو باشد: (خبرگان كه ارگان برگزيده مردم براى تعيين رهبر (ونظارت بر شؤون رهبرى) او مى باشند, مطالب لازم را از رهبر (توضيح مى خواهند), اگر والى جامعه اسلامى جواب قانع كننده اى ارائه داد در منصب رهبرى باقى مى ماند.)36 وى (ارزيابى كارهاى رهبر) را از وظايف خبرگان دانسته و (توضيح خواستن) را ابزار انجام اين وظيفه تلقى كرده است:(مجلس خبرگان كارهاى رهبر را برابر وظايف و اختياراتى كه قانون اساسى به او داده, (ارزيابى) مى كند. اگر ديدند كارهايش موافق با آن است و يا اگر ظاهراً مخالف آن بود ولى پس از (توضيح خواستن) روشن شد كه در حقيقت تخلّفى نداشته است رهبرى او هم چنان محفوظ است و در صورتى كه ديدند رهبر كارهايى انجام مى دهد كه واقعاً برخلاف قوانين است يا توان اجراى قوانين را ندارد, انعزال او را به مردم اطلاع مى دهند.)37در مقابل ديدگاه فوق, نظريه كسانى قرار دارد كه نظارت نهادينه توسط مجلس خبرگان را نمى پذيرد و اينگونه استدلال مى كند:
الف) بوجود آمدن رهبرى مخفى:
حجة الاسلام والمسلمين موسوى خوئينى ها, در شوراى بازنگرى قانون اساسى, چنين گفت: اينكه ما بياييم در نظام, در رأس اين مخروط يك فردى را برگزينيم و منصوبش كنيم و بگوييم همه زير نظر او هستند و بعد يك رهبرى مخفى هم درست بكنيم كه جمعى را ناظر بركار او, مراقب او, كه يك نوع حقى پيدا كنند هر روز و شب بپرسند كه چرا اين كار را كردى؟ بيا توضيح بده, آن كار را چرا مى خواهى انجام بدهى؟ اين در واقع يك (رهبرى مخفى) درست كردن است كه آن رهبر علنى رسمى مورد رأى خبرگان, اسمش را رهبر بگذاريم, اما در پشت صحنه يك تعداد كسانى كه خود آنها واجد شرايط رهبرى اند ناظر بر كسى هستند كه براى رهبرى انتخاب كرده ايم, خوب, اين يعنى قدرت اصلى دست آنها.)38
ب) تضعيف رهبرى:
حجة الاسلام عبداللّه نورى در همان شورا گفت: اينكه نهادى درست كنيم براى اينكه پابه پاى او (رهبر) جلو برود, دقيقاً (تضعيف مقام رهبرى) است.39 هم چنين حجة الاسلام والمسلمين آقاى موسوى خوئينى ها از نهادينه بودن نظارت توسط خبرگان, به عنوان (پايين آوردن شأن رهبرى) ياد كرد40 و سپس اضافه نمود:(شما در هيچ يك از مسؤولين ديگر, در رئيس قوه قضائيه, و در رئيس جمهور, اينطور با عبارت صريح نيامده ايد بيان كنيد كه يك گروه ناظر برايش گذاشته ايد, در حالى كه ديگران غير از رهبر بيشتر در معرض لغزش ممكن است قرار بگيرند تا كسى كه به عنوان رهبر تعيين شده است.)41