جعل و تعريف در روايات اسباب نزول
حسن رباني - سيد موسي صدربخش اول
از مسـائل جدى و اساسى مبحث اسباب نزول,مقوله جعل و تحريف در روايات و احاديث اسـباب نـزول اسـت.گر چه تشخيص احاديث و روايات مستند و صحير از مرسل و سقيم, بـحـثـى گـسترده, دراز دامن و پر اهميت را در طول تاريخ حديث داشته و دارد,اما اهـميت اين مقوله در روايات مربوط به تفسير قرآن, بويژه احاديث مرتبط به اسباب نـزول بـيشتر است, زيرا اين گونه احاديث, تنها از حكم عملى و يا اخلاقى محض سخن نمى گويند, بلكه نوع نگاه به كتاب الهى را تبيين و ترسيم مى كنند و در نتيجه اين گونه روايات, مى تواند ما را به درك كلام حق, نزديك و يا از آن دور سازد. بـر اساس ضـرورت فـوق, اسـاسى مى نمايد كه به بحث جعل و تحريف, در مورد روايات اسـبـاب نـزول, بـا تـامـل و تعمق بيشتر نگريسته شود و اين امر مهم, از زواياى گـوناگون مورد تامل و بررسى قرار گيرد, از آن جمله اين كه: آيا جعل و تحريف در روايـات اسـباب نزول صورت گرفته است يا نه؟ و اگر صورت گرفته است در چه زمان و زمـيـنـه ها و با كدام عوامل و انگيزه ها بوده است؟ آثار و پيامدهاى آن در مسائل اعـتـقـادى و اجتماعى و فرهنگى چيست؟ و با كدام معيارها و موازين مى توان جعل و تحريف را تشخيص داد؟و سرانجام نمونه هاى آن كدام است؟اينها مسائل شايان تامل و تحقيق در قلمرو اسباب نزول است و انتظار مى رود كه در پـرتـو بـررسـى ايـن مسائل, جايگاه صحير اسباب نزول و نقش آن در تفسير و فقه و ساير علوم اسلامى مشخص گردد و از افراد و تفريط در استفاده از آن پرهيز شود.