نقد و بررسي نظريه قرآن و تأثر و وابستگي به فرهنگ زمانه - نقد و بررسی نظریه قرآن و تأثر و وابستگی به فرهنگ زمانه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد و بررسی نظریه قرآن و تأثر و وابستگی به فرهنگ زمانه - نسخه متنی

سید محمدعلی ایازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد و بررسي نظريه قرآن و تأثر و وابستگي به فرهنگ زمانه

سيد محمد علي ايازي

آنچه در پي مي‏آيد نقد و بررسي سومين نظريه‏اي است كه در ارائه پاسخ به مشكلات و دفع شبهات قرآن1 مطرح گرديده است.

دو نظريه «زبان قوم بودن قرآن» و «بازتاب فرهنگ زمانه» در دو شماره پيشين مجله مورد تحليل و بررسي قرار گرفت و اكنون اين نظريه سوم و نقد آن.

گفتيم در پاسخ به شبهات يا تحليل انعكاس برخي از مسائل زباني و فرهنگي در قرآن، سه نظريه ابراز شد. نظريه سوم، نظريه تأثير از فرهنگ زمانه و برخاستن از متن فرهنگ و شرايط و حال و هواي عصر خاص است.

صاحبان اين ديدگاه به دليل تصوري ويژه از وحي و همچنين تحليلي ظاهرگرايانه و مادي انگارانه از شرايط اقتصادي و اجتماعي عهد نزول قرآن، تعاليم وحي را انعكاسي از اين شرايط مي‏دانند يا در اثر اعتماد بر مكاتبي چون اصالت اجتماع و اصالت اقتصاد، آثار علمي، هنري و ديني را كلاً متأثر از فرهنگ مادي و معنوي زمانه خود مي‏پندارند، و براي وحي و دستورات غيبي ماوراي جنبه هاي زميني محسوس و ملموس واقعيتي مستقل قائل نيستند.

به همين دليل گاه از آن به تراوشهاي باطني، آگاهيهاي ويژه، عقل و بينش و حالات رواني فوق العاده، تعبير مي‏كنند و گاه از وحي تعبير به ظهور شخصيت باطني انسانهاي بلند مرتبه مي‏كنند و آگاهي يابي پيامبران را در برهه‏اي از زمان نسبت به پيامي كه زمينه ساز رشد و تعالي جامعه بشري است در اين مقوله ها تفسير مي‏نمايند.

البته در اينجا بايد اعتراف كرد كه اين دسته بر يك منوال سخن نگفته اند و انگيزه و درك آنان از دين و معالم غيبي يكسان نبوده و نيست، اما مسأله مهم برگشت مجموع سخن اين گروه به بنيادهاي عقيدتي است. مثلاً يكي از اين نويسندگان در طرح نظريه و توجيه آن شبهات مي‏نويسد:

«نزول عربي قرآن تنها جنبه لايه‏اي، سطحي و زباني ندارد، بلكه پيامبر به علل تاريخي، اجتماعي، وراثتي مبعوث و رسالتمند مي‏شود و از سرچشمه متعالي هستي الهام مي‏گيرد و وحي و اشارات دريافت مي‏كند، و بالطبع اين آگاهيها تناسبي تام با معلومات جهان شناختي قوم او و ادبيات و فصاحت و بلاغت، مناسبات شباني و تجاري، نقش اقتصادي و اجتماعي هر يك از زن و مرد، عرف خاص زندگي و بسياري از قوانين و عادات و روشهاي رايج در ميان آنها دارد».2

نكته مهم اين سخن تأكيد بر تناسب وحي و آگاهيها با معلومات جهان شناختي قوم و ادبيات و مناسبات اقتصادي و اجتماعي است كه در سخن اين قائل آمده است.

به همين دليل در سخن ديگر از همين نويسنده آمده است:

«زبان عربي عنواني است بر كل اين مجموعه درهم تنيده. نازله عربي متناسب با آن مجموعه عربي بر ذهن و زبان محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم جاري مي‏شد و لذا وحي قرآني بيگانه با فرهنگ عربي نبود، آن را نقض نمي‏كرد، بلكه مي‏خواست آن را با ايجاد تغييرات لازم اصلاح كند»3

بنابراين، توجيه و تحليل اين ديدگاه از شبهات و اشكالات نخستين، در حقيقت بردن و نشان دادن جايگاه نزول قرآن به مسائل طبيعي است، لذا صبغه و لون گرفتن وحي را به شرايط اجتماعي و فرهنگي و تاريخي عصر و زمانه مربوط مي‏داند. به همين جهت اين نظريه در حل اشكال نمي‏گويد: «وحي حقيقت جاوداني است كه به طور گريزناپذير با زبان و قالب فهم عربي سخن گفته است، يا فرهنگ عربي به طور عالمانه در آن راه يافته است ـ چنانكه در دو نظريه پيشين گفته مي‏شد ـ » بلكه مي‏گويد:

«چون نزول وحي بر پيامبر علل و اسبابي در همين عالم و در تاريخ و جامعه و فرهنگ دارد، با توجه به فرايند استعداد و جستجوي ذهني و تقلاي روحي پيامبر پديد آمده است، و قهرا آگاهي و بصيرت وي از شرايط اجتماعي و تاريخي و جغرافيايي متأثر شده است».

اين تأمل در تفسير وحي اعتقاد ندارد كه درك نبي صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم از حقايق ماوراي عالم حس و مادي، نامحدود و تابع شرايط ويژه است و خداوند حقايق عالم را طبق آنچه هست به پيامبر خود نشان داده است. «ربّ ارني الاشياء كما هي».4 و مي‏گويد:

«پيامبر وحي و نزول قرآن را در ظرف و صبغه عربي محيط بر قرن هفتم ميلادي در جزيرة‏العرب دريافت كرده و قهرا عقايد و احكامش مطابق با آن محيط بوده است. دليل بر مسأله توصيف مبدأ هستي، مبادي غيبي و معاد و آخرت و احكامي مانند مناسك حج، حقوق مدني، حقوق جزايي بوده است. بر اساس جامعه قبيله‏اي و هنجارهاي ساده اقتصادي، مناسبتهاي دامداري و كشاورزي و تجاري آن روز در همان قالبها بوده است».5

اين ديدگاه باز به دليل برداشتي خاص از وحي، ميان معرفت شهودي وحي و بيان حسي و لفظي آن فاصله‏اي قائل نيست و لذا معتقد است پيامبر وحي را در همان قالب و ظرف زماني دريافت مي‏كند كه شرايط بيروني اقتضا مي‏كرده است.

/ 13