در سايه همسايه
غلامرضا گليزواره در جهت بهبود روابط افراد خانواده و تقويت مسايل عاطفي اعضاي آن اين نكته را بايد در نظر داشت كه گروههاي همسايه در تكوين شخصيت خانوادهها و خصوصا فرزندان آنان دخالت دارند و اين تأثيرپذيري بستگي به ويژگيهاي اخلاقي و روانشناختي مجاورين دارد و اگر شكل صميمانهاي از ارتباط را با همسايهها پديد آوريم شرايط زيستي و خصال و خلق و خوي همسايگان قادرند نارساييهاي عاطفي را ترميم نموده و استحكام مناسبات رفتاري و مستمر با همسايگان گروهي را به وجود آورد كه هر يك از آنان موظف به صيانت يكديگرند و در تقويت هم ميكوشند و محيطي كه كودكان در آن رشد مييابند از امنيت رواني بيشتر برخوردار بوده و به ابراز محبت و احساسات مثبت و مودت شايسته آغشته ميگردد. البته پيوند با همسايگان بايد از مرزهاي مصلحتجويي و منفعتطلبي فراتر رود و پرتوي از معنويت در آن تجلي كند.عاطفه و اجتماعدعوت به ارتباط اجتماعي و انس با افراد با صراحت و به صورت مستقل جز از ناحيه پيامبران(ع) و در قالب مفاهيم ارزشي و تعليمات آسماني از منبع ديگري آغاز نشده و بدون شك آيين حياتبخش اسلام تنها ديني است كه به طور صريح پايه دعوت خود را بر اجتماع نهاده و در هيچ يك از شؤون خود اين موضوع را از ياد نبرده است.(1)قرآن كريم اصل اجتماعي بودن را در نظر داشته و در آيات متعددي با صراحت و تأكيد انسانها را به اتحاد، انسجام و تشكل دعوت كرده و آنان را از انزواطلبي و پراكندگي و اختلاف برحذر داشته است.(2)نياز به اجتماعي بودن و حضور در جمع از بدو تولد در كودك وجود دارد اما او در نخستين مراحل حيات زيستي قادر نيست با اطرافيان ارتباط برقرار نمايد و وقتي فرد براي رسيدن به هدفي معين نياز به وجود ديگران داشته باشد گفته ميشود رفتارش حاوي محرك اجتماعي است. علاقهمند بودن به زندگي با افراد همنوع را ميتوان محرك معاشرتطلبي ناميد. اگر انسان بخواهد در انزوا زندگي كند وضع غير عادي خواهد داشت. اگرچه نياز به معاشرت از همان دوران كودكي در نهاد فرد پديد ميآيد ولي قبل از آنكه ذاتي باشد اكتسابي است و تحت تأثير رابطه با ديگران و سنتهاي فرهنگي محيطي كه در آن زندگي ميكند متفاوت خواهد بود و شكل زندگي اجتماعي در تنظيم، اصلاح و جهتگيري رفتار افراد مؤثر است.(3)كُنشها و واكنشها
يكي از شاخههاي دانش روانشناسي به «روانشناسي اجتماعي»(4) موسوم است كه ميكوشد چگونگي تأثير حضور واقعي يا ضمني ديگران را بر افكار، احساسات و رفتار فرد و نيز وابستگي متقابل رفتار بين افراد را بررسي كند. افراد همسايه همان گونه كه در مجاور يكديگر زندگي ميكنند به طور ضمني و غير مستقيم بر حالات عاطفي و اخلاقي يكديگر تأثير ميبخشند و هر فرد در مقابل كنش همسايگان واكنش نشان ميدهد كه اين رفتار به طور متقابل ميتواند خصوصيات اخلاقي و اجتماعي اهل محلي را ترسيم كند و بروز دهد. همچنين اعمال ذهني و هنجارهاي انتقال يافته در بين همسايگان ضمن تبادل، كودكان را تحت تأثير قرار ميدهد كه گاهي اين روابط انفعالي است و در مواردي بر حسب تعهد و وجدان اجتماعي صورت ميگيرد. همسايگان در پيدايش برخي نابسامانيهاي اجتماعي و حتي مشكلات رفتاري دخالت دارند و فرزندان از طريق تلقينپذيري، تلقيد و نظاره آن خصوصيات آنان را به خود انتقال ميدهند و در واقع معمار شخصيت كودكان يك خانواده، مناسبات رفتاري همسايگان نيز خواهد بود. در بررسي ديدگاههاي همسايگان نميتوان در اغلب موارد حق را منحصر به اكثريت دانست و نبايد اين خوف و بيم را به دل راه داد كه در نظرات و داوريهاي خويش تنهاييم يا قليلي از آن حمايت ميكنند. روانشناسان بر اين واقعيت اذعان دارند كه هر گروه به طور بالقوه بيوجدان و شرّ باقي ميماند مگر آنكه فرد فرد اعضاي گروه مسؤوليت اخلاقي خود را در كل آن مجموعه احساس كنند.(6) پژوهشهاي روانشناختي مؤيد اين واقعيت است كه وقتي محيط پيرامون وضع ناگوار و پستي داشته باشد نتايج آزمون هوشي وخيم ميگردد(7) و مهمتر از اين، آنكه رشد هيجاني و عاطفي افراد به ميزان ارتباط او با افراد بستگي خواهد داشت و اين نكته، اهميت انتخاب و گزينش همسايه و ضرورت ارتباط صميمي با همسايگان شايسته را مسلم مينمايد. چارلز هورتن كولي (C.H.COOLEY) عقيده دارد همسايگان جزو گروههايي هستند كه به منزله پرورشگاه طبيعت انساني به شمار ميروند كه در آنها احساسات پايهاي، ضروري، وفاداري و توجه به ديگران آموخته ميشود و همسايگان با روابط متقابل چهره به چهره، مناسبات عاطفي و همانندي و همكاري نزديك در تربيت اجتماعي و رشد عاطفي يكديگر ميكوشند.(8)در واقع همسايگان به حالتي ناخودآگاه رفتار يكديگر را همانندسازي ميكنند و روحيه فردي به شدت از افكار جمعي تأثير ميپذيرد. از اين لحاظ در محلاتي كه همسايگان دچار كشمكشهاي رفتاري و نزاع ميباشند، آرامش رواني افراد به مخاطره افكنده شده و از اختلالات عصبي، فشارهاي روحي و نابسامانيهاي عاطفي رنج ميبرند و چنين آشفتگي رواني و عدم نشاط روحي ميتواند حتي سلامتي جسماني و زيستي افراد ساكن در آن محله را دچار تهديد نمايد.گروهي از پژوهشگران با استفاده از مصاحبه اقدام به تحقيق بر روي هفت هزار نفر كه داراي سبكهاي زندگي متفاوت بودند كردند و تمركز خاصي بر روي نيرومندي شبكه حمايت اجتماعي آنان نمودند. در يك سو افراد نگونبختي وجود داشتند كه از حمايت دوستان و همسايگان خيلي كم برخوردار بودند و در سويي ديگر انسانهايي ديده ميشدند كه با شبكه اجتماعي پرقدرتي شامل پيوندهاي نزديك و صميمي خانوادگي دوستان و همسايگان سرشار از عطوفت در ارتباط بودند. نُه سال پس از اين سنجش، پژوهشگران به سراغ آنان رفتند تا ببينند اين دو گروه از لحاظ سلامتي فيزيكي و روحي در چه حالي هستند. پيوند با همسايگان بايد از مرزهاي مصلحتجويي و منفعتطلبي فراتر رود و پرتوي از معنويت در آن تجلي كند.نتايج به دست آمده بسيار اعجابآور بود. تنها 10% مردان ميانسالي كه بالاترين پيوندهاي اجتماعي را داشتند ظرف اين مدت فوت كرده بودند اما اين ميزان براي مرداني كه ارتباط اجتماعي و عاطفي ضعيفي داشتند 31% بود. در مورد زنان نيز ارقام مذكور با اندكي نوسان قابل مشاهده بود. اين بررسي نشان ميدهد كه افسردگي ناشي از احساس تنهايي و انزواي اجتماعي و قطع رابطه با خويشاوندان و همسايگان ميتواند عواقب مرگبار داشته باشد و ميزان اميد به زندگي را به نحو محسوس و قابل ملاحظهاي تقليل دهد.(9) به همين دليل در منابع روايي تشيع تأكيد شده براي افزايش عمر و شادابي و سلامتي، با خويشاوندان و دوستان و همسايگان ارتباط تنگاتنگ و مستحكمي داشته باشيم.منوهين (Menuhin) هنرمند اروپايي اعتراف ميكند تمام گروههاي قومي بايد براي بهتر درك نمودن همسايگان بكوشند؛ زيرا جنگ اغلب بين سرزمينهاي همسايه رخ ميدهد. اكنون زمان آن است كه جهان دريابد كه بايد با همسايهها دوست بود نه دشمن.(10) جامعهشناسان بر اين باورند از تجمع افراد، شعور اجتماعي پديد ميآيد و «اميل دوركيم» در كتاب «تقسيم كار اجتماعي» ميگويد: همسايگان در پيدايش برخي نابسامانيهاي اجتماعي و حتي مشكلات رفتاري دخالت دارند و فرزندان از طريق تلقينپذيري، تلقيد و نظاره آن خصوصيات آنان را به خود انتقال ميدهند و در واقع معمار شخصيت كودكان يك خانواده، مناسبات رفتاري همسايگان نيز خواهد بود.بزرگترين بخش حالات شعوري ما ناشي از طبيعت رواني به طور كلي نبوده بلكه نتيجه چگونگي پيوندي است كه آدميان با يكديگر برقرار مينمايند و دانشمند ديگري گفته است آگاهي از خود، از بينش و دانش ديگران منفك نخواهد. «ژان پياژه» روانشناس مشهور روح فردي و جمعي را به هم پيوند داده و تأثير رفتارهاي افراد ساكن در مجاورت خانوادهها را در ويژگيهاي رفتاري كودكان امر مسلمي دانسته است.(11)توشه تحكيم اخوّت
آيين حياتبخش اسلام كه از منبع فياض وحي توسط رسول اكرم(ص) براي هدايت جامعه وضع شده و بر فطرتها و بنيانهاي خردمندانه استوار بوده و نسبت به ابعاد گوناگون فكري و عاطفي و اجتماعي افراد اشراف كامل دارد، به منظور استحكام رشتههاي برادري و تحكيم اخوت همسايگان دستورات كامل و جامعي صادر نموده و پيروان خود را به آنچه كه بهبودي اين روابط را تضمين مينمايد امر كرده و آنان را از اموري كه كمترين خلل به اين روابط وارد كند برحذر داشته است.تبعيت از توصيههاي ديني و اخلاقي كه در فرهنگ قرآن و عترت ريشه دارد صفاي معنوي و عطر روحاني در مناسبات افراد به وجود ميآورد كه ثمرات ارزشمند آن در ابعاد گوناگون زندگي جوامع انساني انكارناپذير است. از ديدگاه اسلام هر فرد مسلمان بايد قلمرو برخوردار بودن از نعمتهاي الهي و تسهيلات مادي و فرهنگي و نيز همكاري و همياري را از چهارديواري خانه مسكوني خويش به محيط پيرامون و محلهاي كه در آن سكونت دارد سرايت دهد و در معاشرتها مراعات حال همسايگان را جدي بگيرد و بر اين باور باشد هر گونه مناسبات رفتاري، اخلاقي با مجاورين در پرونده اعمالش ضبط گشته و سعادت يا شقاوتش در آخرت به چنين مسايلي نيز بستگي دارد.براي بهبودي به كنترل روابط متقابل انساني، احكام بخصوصي در اسلام وجود دارد كه در صورت اجراي آنها نخست ثواب زيادي متوجه حال اشخاص ميگردد و در مرحله بعدي محبت مردم نسبت به اسلام و مسلمين جلب شده و دشواريهاي اخلاقي همسايگان برطرف ميشود و در نهايت شادماني خانوادهها فراهم ميگردد. اهميت اين قوانين هنگامي روشن ميگردد كه اسلام روحيه فرد را نسبت به مصالح همسايگان آن چنان تقويت و ترغيب مينمايد كه به هنگام تصادم منافع شخصي با برنامههاي افراد همسايه از حق مسلّم خويش چشم پوشيده و با حالتي از فداكاري، تسليم و خرسندي نسبت به رفع امور آنان اهتمام ميورزد. البته مشروط بر آنكه مصالح همسايگان بر محور حق و عدالت و درستي و راستي باشد. چنين گذشتي تجويز شده است. در سي و ششمين آيه از سوره نساء، خداوند از انسان مسلمان معتقد ميخواهد پس از اطاعت و عبادت پروردگار، حق بندگان ديگر و آداب معاشرت را رعايت كند و در واقع، خداوند نسبت به حق خويش و حقوق ديگران ده فرمان بسيار مهم صادر كرده كه بند ششم و هفتم در باره همسايگان نزديك و دور است و بر اساس مضامين اين آيه، اولاً رعايت حقوق آنان عملي ساختن دستور واجب الهي است و ثانيا در رديف پرستش او و شرك نورزيدن به پروردگار آمده است.اين دستور بزرگ و درخشان اسلامي متضمن فوايدي است كه اگر از سوي مسلمين عملي شود بسياري از مشكلات جوامعي كه در مجاور يكديگر سكونت دارند حل خواهد شد. و نيز بايد در نظر داشت چنين احساني، اداي تكليف و اجراي فرمان خداوند است و بايد به قصد قربت و در متن توحيد عملي صورت گيرد و انگيزههاي عقيدتي در تقويت آن دخالت داشته باشد. ارتباط شايسته خانوادهها با همسايگان و خوشرفتاري با آنان به حدي در فرهنگ اهلبيت(ع) اهميت دارد كه حضرت امام رضا(ع) در سخني گهربار اين ويژگي را از جمله اهداف بعثت حضرت محمد(ص) برشمرده و فرمودهاند خويشتندار باشيد، از كوشش در راه حق باز نايستيد، امانت مردم را به آنان باز گردانيد، راستگو باشيد و با همسايگان خوشرفتاري كنيد. اينها برنامههايي است كه رسول اكرم(ص) به خاطر آنها مبعوث به رسالت شدهاند.(12)حضرت علي(ع) در بياني جاودانه ميفرمايند: شيعيان ما كساني هستند كه به خاطر ولايت ما نسبت به يكديگر فضل و بخشش ميكنند ... مايه بركت همسايگان هستند و با معاشران خود در صلح و صفا به سر ميبرند.(13) و نيز روايت شده كه مكارم اخلاق ده چيز است كه يكي از آنها حمايت از همسايه ميباشد.(14)حضرت علي(ع) چهار خصلت را برشمرده كه اگر كسي آنها را مراعات كند اهل بهشت است كه يكي از آنها خوشخويي با همسايگان است.(15)امام صادق(ع) نيكرفتاري با همسايگان را بعد از نماز و در رديف اقامه آن در مسجد ذكر كرده است: «عليكم بالصلوة في المساجد و حسن الجوار للناس».(16)از اين سخنان چنين استنباط ميگردد كه در ايجاد مناسبات اخلاقي و رفتاري با همسايگان بايد جديّت به خرج داده و رابطه با آنان را مستحكم گردانيده، حقوقشان را مراعات كرده و آرامش مجاورين را در حد وسع و توان خويش فراهم سازيم و اين وظيفه شرعي، اسلامي و انساني ماست. خانم هيامعطوي، از زنان شاخص و مبارز لبناني كه مردي ايراني را به همسري برگزيده و سالهاست به ايران مهاجرت كرده است طي خاطرهاي ميگويد: يكي از اساتيدم به منزل ما آمده بود ولي قبل از آن درِ خانه روبهرو را زده و از اهل آن احوالپرسي كرده بود. چون به خانه ما آمد پرسيدم: حال همسايه ما چطور بود؟ با ناراحتي شديد به من گفت: از من ميپرسي حال همسايه تو چطور است؟! گفتم: بله استاد، چطور مگر؟ گفت: تو بايد بروي بپرسي و وظيفه توست كه بداني. گفتم: آنان فرهنگ مختص خود را دارند و احساس ميكنم مايل نباشند با آنان مراوده داشته باشم. گفت: دوست نداشته باشند، ولي وظيفه اسلامي تو اين است كه در را بزني و از پشت آن احوال همسايه را بپرسي و بگويي آيا مشكلي نداريد؟ با كمبودي مواجه نيستيد؟ اسلام اين را از ما ميخواهد و گرنه در مسلماني ما كاستي ديده ميشود. نبايد سر بر زمين بگذاريم در حالي كه از وضع همسايه آگاهي نداريم.(17)آري اسلام دين محبت، صفا و مودّت است و از خشونت بيزار بوده و در پي آن است كه در بين پيروانش نشاط پديد آورده و ديگران را از اين شادي محظوظ نمايد.افسردگي ناشي از احساس تنهايي و انزواي اجتماعي و قطع رابطه با خويشاوندان و همسايگان ميتواند عواقب مرگبار داشته باشد و ميزان اميد به زندگي را به نحو محسوس و قابل ملاحظهاي تقليل دهد.سفارشهاي آسماني
از حضرت محمد(ص) پرسيدند: در اموال انسان مسلمان غير از امور واجب چون زكات و ... حق ديگري وجود دارد؟ فرمود: آري و افزود: نيكي به بستگاني كه قهر كردهاند و پيوند با همسايه مسلمان. و در ادامه افزود: «مازال جبرئيل يوصيني بالجار حتي ظنت انه سيورّثه» يعني آنچنان دائما جبرئيل به من در مورد همسايه سفارش مينمود كه گمان كردم همسايه را وارث همسايه خود خواهد گردانيد.(18) عبداللّه بنعباس خاطرنشان نموده است چند روزي قبل از فرا رسيدن رحلت حضرت پيامبر(ص) آن وجود گرامي براي ما خطبهاي ايراد نمودند و در آن چنان موعظهاي كردند كه چشمها پر از اشك گرديد، قلبها به طپش درآمد و لرزه بر اندام حاضرين مستولي گرديد و از مقدمهچينيها و تمهيدات پيامبر(ص) براي برپايي چنين جلسهاي برميآيد كه آن بزرگوار در نظر دارد در واپسين روزهاي حيات دنيوي براي اصحابي كه از فرشتگان برترند و افرادي كه وارسته و مؤمنند و در محفلي كه فرشتگان حضور دارند مطالب مهمي را به سمع حاضران برسانند. در اين خطبه و در چهار فراز آن، پيامبر اكرم(ص) در مورد همسايگان نكاتي را يادآور ميشوند و اصحاب و پيروان خويش را از آزار رسانيدن به همسايه برحذر ميدارند.(19)حاتم طايي از بزرگان عرب و مردي سخيّ و بلندنظر بود و از اينكه نسبت به همسايگان خدمت مينمود و حوائج آنان را برآورده ميساخت لذت ميبرد. وي قبل از آنكه به شرف ملاقات با رسول اكرم(ص) نايل گردد، سراي فاني را وداع گفت و پس از مرگش رياست قبيله «طيّ» كه به عهدهاش بود به فرزند وي، يعني «عدي» رسيد كه سخاوت و خوشخويي با معاشران و مجاوران و فقيران را ادامه داد. در سال نهم هجرت دودمان حاتم طائي كه تسليم اسلام نشده بودند با مجاهدت رزمندگان اسلام به رهبري حضرت علي(ع) مقهور مسلمانان گشته ولي دختر حاتم طايي «سفانه» كه زني سخنور و اديب بود همراه با گروهي از زنان قبيله طيّ اسير شد. چون اسيران و غنايم را به مدينه آوردند دختر حاتم از رسول اكرم(ص) خواست تا او را به دليل اخلاق خوب پدر و سخاوت او و امدادرساني به همسايگان و خويشاوندان آزاد نمايد. پيامبر اكرم(ص) به جهت ارج نهادن به چنين ارتباط شايسته خانوادهها با همسايگان و خوشرفتاري با آنان به حدي در فرهنگ اهلبيت(ع) اهميت دارد كه حضرت امام رضا(ع) در سخني گهربار اين ويژگي را از جمله اهداف بعثت حضرت محمد(ص) برشمرده و فرمودهاند خويشتندار باشيد، از كوشش در راه حق باز نايستيد، امانت مردم را به آنان باز گردانيد، راستگو باشيد و با همسايگان خوشرفتاري كنيد. اينها برنامههايي است كه رسول اكرم(ص) به خاطر آنها مبعوث به رسالت شدهاند.ارزشهايي دستور فرمود او را آزاد نمايند و با كارواني از خويشاوندانش روانه شام سازند و به برادرش عدي كه از نزد سپاهيان اسلام به شام گريخته بود تحويل دهند. چون سفانه از برخورد شايسته خاتم رسولان سخن آورد عدي به مدينه آمد و اسلام آورد و در ركاب حضرت علي(ع) در جنگهاي متعدد از خود رشادتها بروز داد. راستي كه نيكي به همسايه چه بركات ارزشمندي به همراه ميآورد.(20)* توصيههاي نوراني
و نيز از امام صادق(ع) روايت شده كه فاطمه زهرا(س) شكوهاي نزد رسول خدا(ص) برد. پس آن حضرت ورقهاي به دخت دلبندش مرحمت فرمود و افزود: مضامين آن را فراگير. در آن متن آمده بود هر كس به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد همسايگان را مورد ايذاء قرار نميدهد، مهمان را گرامي داشته و سخن نيكو بگويد يا سكوت اختيار نمايد.(21)از ابنمسعود نيز نقل شده: شخصي به محضر آن بانوي نمونه اسلام شرفياب گرديد و عرض كرد: آيا از پدرتان نزدتان چيزي باقي است؟ ايشان فرمود: اي كنيزك آن چوب تَر را برايم بياور. كنيز پس از تفحصي كه مدتي به درازا كشيد چوب نوشتهاي را يافت كه بر آن نوشته بود: رسول خدا(ص) فرموده است:هر كس همسايه از دست او ايمن نباشد از ايمان محروم است و يقين داشتن به روز واپسين مانع آزار رسانيدن به همسايه ميشود.در متن اين روايت آمده كه فاطمه زهرا(س) ارزش اين نوشته را معادل حسن(ع) و حسين(ع) دانسته زيرا سخنان آخرين فرستاده الهي و توصيههاي خاتم رسولان بر آن نقش بسته بود.(22)نخستين پيشواي شيعيان در خطبه معروف قاصعه، در سخني جاويدان از تعصبهاي غلط و افتخارات بيهوده و مباهات بيمعنا به شدت انتقاد ميكند و ميفرمايد: اگر كسي ميخواهد تعصب به خرج دهد بايد كردار پسنديده، خصال نيكو و خلق مستحسن را ملاك و ميزان فضيلت قرار دهد.بعد حضرت(ع) در فرازي از خطبه ميافزايد: به صفات حميده و اخلاق كريمه مباهات نماييد. و به دنبال اين سخن برخي از خصلتهاي نيكو را كه سزاوار است انساني داشته باشد بر ميشمارد كه نخستين اين حالات خوب از ديدگاه حضرت(ع) حفظ حقوق همسايه و مراعات حال او است: «من الحفظ للجوار».(23)همّام كه از اصحاب حضرت علي(ع) بود از پيشگاه آن حضرت خواست اوصاف پرهيزگاران را برايش چنان برشمارد كه گويي آنان را با چشم مينگرد. يكي از صفات پرهيزگاران كه در اين خطبه بدان اشاره گرديده زيان نرساندن به همسايه است: «و لا يضّارّ بالجار»(24)در رساله حقوق امام سجاد(ع) پنجاه و يك حق مطرح شده كه هر مسلماني ملزم به اداي آنهاست و در فرازي از اين متن متقن، فرموده است: اما حق همسايه حفظ او است در نهان و تكريم وي در عيان و حمايتش در صورتي كه مورد ستم واقع شود و اگر احتمال تأثير اندرز ميدهي او را موعظه كني، در وقت سختيها وي را رها ننمايي و از خطا و جرمش درگذري و با او بزرگوارانه معاشرت كني (و لا قوة الاّ باللّه).چهل و چهارمين دعاي صحيفه سجاديه مربوط به هنگام دخول ماه مبارك رمضان است. در بخشي از اين دعا امام(ع) از خداوند ميخواهد كه به او توفيق دهد با همسايه به فضل و بخشش رفتار كرده و در رفع نيازها و كمك به فقيرانشان اقدام نمايد و در مقابل آزارشان از درِ نيكي و خوشي درآيد.ادامه دارد.1ـ روابط اجتماعي در اسلام، علامه طباطبايي، ص8.
2ـ نك: سوره آل عمران، آيه 105، سوره انعام، آيات 152 و 159.
3ـ مقدمهاي بر روانشناسي عمومي، رضا شاپوريان، ص202 ـ 201.
4ـ 8.PSYCHOLGLE SOCIALE
5ـ در اين مورد بنگريد به كتابهايي چون روانشناسي اجتماعي از آغاز تا كنون، گوردون دبيلو آليورت و ... ترجمه محمدتقي منشيطوسي، ص20 و روانشناسي اجتماعي تجربي، رابرت جي، زايونك، ترجمه محمود ايرواني، ص18.
6ـ روانشناسي شرايت، ام. اسكات پك. ترجمه علي مفتخر، ص351.
7ـ روانشناسي اجتماعي، اتوكلاين برگ، ترجمه عليمحمد كاردان، ج اول، ص296.
8ـ درآمدي بر روانشناسي اجتماعي، هدايتاللّه ستوده، ص118 ـ 117.
9ـ روانشناسي شاري، مايكل آيزنك، ترجمه مهرداد فيروزبخت و خشايار بيگي، ص202 ـ 201.
10ـ روزنامه همشهري، 22 اسفند 1375، شماره 1216.
11ـ مسايل روانشناسي جمعي و روانشناسي اجتماعي، باستيد، بوريكو، پياژه، دوفرن، ستوتزل و لوفوبر، ترجمه عليمحمد كاردان، ص9 و 24.
12ـ سيري در نماز، حسين انصاريان، ص23.
13ـ كافي، ج3، ص333.
14ـ تاريخ يعقوبي، ج2، ص202 و 201.
15ـ سفينة البحار، حاج شيخعباس قمي، ماده رحم، و نيز لئاليالاخبار، تويسركاني، ج3، ص9.
16ـ امالي شيخ مفيد، ص205.
17ـ ماهنامه نيستان، گفتگو با خانم هيام عطويلبناني، رضيه ميرعنايت، ديماه 1376، شماره 28، ص11.
18ـ لئاليالاخبار، تويسركاني، ج3، ص5، سفينة البحار، ج1، ص413 ـ 4147، نخبةالانوار في هداية الابرار، مولوي همداني، ص77، تنبيه الغافلين، ص106؛ نهج الفصاحه، ص546.
19ـ عرفان اسلامي، حسين انصاريان، ج3، ص173.
20ـ نك: الاصابه في تمييز الصحابه، ج2، ص460 و نيز ج4، ص322؛ زهرالربيع، ص89، مجالس المؤمنين، ج اول، ص646.
21ـ الكافي، ج2، ص667؛ المحجة البيضاء، ج3، ص426، وافي، ج1، ص350.
22ـ سفينة البحار، ج اول، حديث فاطمه زهرا(س).
24ـ نهجالبلاغه، خطبه همام (193).