بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
2. كمال الدين احمد زنده در سال 656هـ.ق. فرزند ضحاك علقمى از بزرگان علما و زعماى دين:وى ايرانى تبار و پسرخواهر مؤيدالدين محمد معروف به ابن علقمى است. وى پس از فراگيرى دانشهاى اسلامى از علماى برجسته حوزه كربلا و رسيدن به درجه اجتهاد كرسيِ تدريس و رهبرى حوزه كربلا را به دست گرفت. از پاره اى از اجازات وى بر مى آيد در هنگام حمله مغولان در بغداد به سر مى برده و از بزرگان علما و سياست به شمار مى رفته و در اداره امور مملكت با دايى خود ابن علقمى همكارى داشته و مردى شجاع سخنور و متكلم بوده است.ابن طقطقى مى نويسد:(حدثنى كمال الدين احمد بن الضحاك و هو ابن اخت الوزير مؤيدالدين ابن العلقمى قال: لما نزل السلطان هولاكو على بغداد ارسل يطلب ان يخرج الوزير اليه قال: فبعث الخليفة فطلب الوزير نحضر عنده و انا معه فقال له الخليفه….)10روايت كرد مرا كمال الدين احمد بن الضحاك پسرخواهر وزير مؤيدالدين: هنگامى كه سلطان هلاكوخان به كنار دروازه بغداد رسيد پيغام داد به خليفه كه مايل است با وزير وى ملاقات كند. خليفه عباسى وزير خود را خواست و من با وزير در نزد خليفه حاضر بودم….از نوشته هاى تاريخى بر مى آيد كه وى از مشاوران و همراهان دايى خود بوده و در سخت ترين روزها در كنار دايى خود انجام وظيفه مى كرده است و نيز از نوشته هاى تاريخى و اجازات عالمان شيعه بر مى آيد كه وى در شكوفايى مكتب اهل بيت در مدرسه كربلا و سپس در بغداد تلاش بسيار مى ورزيده است.3. عزالدين ابوالفضل محمد (م.657هـ.ق.) فرزند مؤيد الدين محمد بن احمد بن محمد بن على:وى و پدرش معروف به ابن علقمى هستند. وى از بزرگان علما و زعماى سياسى شيعه در عصر خويش بوده است. او فنون ادب را نزد پدر و ديگر علما فرا گرفته و مدارج عالى را پيموده و در نزد بزرگانى چون: حسن بن الباقلانى رضى الدين الحسين الضعانى و… تفسير و لغت و كلام آموخته است. پس از فوت پدر به اشاره خواجه نصيرالدين طوسى در روز پنج شنبه دوم جمادى الثانى هلاكو خان در فرمانى وى را به مقام وزارت مى گمارد:(يوم الخميس 2 جمادى الثانيه و جهت وزارة بغداد مأمرمن السلطان هلاكو الى عزيز الدين ابوالفضل بن مؤيد الدين العلقمى و قدجاء فى جامع التواريخ انه شرف الدين والصحيح المنقول عن التاريخ المنسوب للقوطى وكتاب الوافى بالوفيات انه ما قدمنا فصار وزيراً مكان ابيه الوزير المتوفي….)11 مدت وزارت وى كوتاه بوده; زيرا وى در تاريخ ذيحجه سال 657هـ.ق. وفات يافته است. او از مجتهدان بيدار و زمان شناس بوده و در دو جبهه به پاسدارى از تشيع پرداخته است: حفظ تشيع از گزند دشمنان و حفظ جايگاه علمى و معنوى آن.4. شرف الدين ابوالقاسم على (زنده در سال 657هـ.ق.) فرزند مؤيدالدين محمد بن احمد بن محمد بن على مشهور به ابن علقمى:وى پس از فراگيرى فنون ادب در بغداد نزد پدر و ديگر علما براى كسب مدارج عالى اجتهاد به مدرسه كربلا و حلّه پيوست. در حائر شريف از حوزه درس امام شمس الدين فخار (م. 630هـ.ق.) بهره مند گشته و در حلّه از محضر شيخ نجم الدين جعفر معروف به محقق حلى (م. 676هـ.ق.) صاحب كتاب شرايع الاسلام بهره گرفته است. سپس كتاب جامع الشرايع را نزد مؤلف آن شيخ ابو زكريا نجيب الدين يحيى حلّى (م. 690هـ.ق.) خوانده و به درجه اجتهاد رسيده است. وى پس از دانش اندوزيها و رسيدن به مقام عالى اجتهاد كرسى تدريس و زعامت دينى و سياسى شيعيان عراق را به خود اختصاص داده و در راه آرمانهاى بلند تشيع و تربيت صدها مجتهد و عالم عقيده مند به مكتب اهل بيت گامهاى بلند و كارساز و تحول آفرين برداشته است.اين عالم وارسته در سخت ترين دوران رهبرى حوزه كربلا را به عهده داشته و در نهضت فكرى شيعه نقش بسزايى داشته است. شعر خوب مى سروده در علوم عرب و لغت و نحو يدطولايى داشته و از طرق اجازات علماى شيعه است.