الگوی توسعه ژاپن توسعه و بهره وری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوی توسعه ژاپن توسعه و بهره وری - نسخه متنی

احمد علوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الگوي توسعه ژاپن توسعه و بهره وري؛ تمايزات دو ملت

يک حکيم و فرزانه چيني روزي به پادشاه چين گفته بود: «از پيروزي چيزي عايدمان نشد پس شکست را بگو» عبارت پندآموزانه اي که گويا در تمام دو قرن گذشته خصلت ژاپني بر آن سرخم کرد.

توسعه ژاپني سال هاست که مورد توجه کارشناسان و متخصصين جهاني توسعه قرار گرفته و زبانزد عام و خاص است. پيرامون اين موضوع هزاران مقاله در مدح و تمجيد اين انقلابواره صنعتي و آموزشي نوشته و گفته شده است. صدها کتاب و فيلم ساخته شده و هنوز نيز ادامه دارد. اکنون پس از ربع قرن از آخرين تحول غول آساي ژاپني به نظر مي رسد که مقايسه دو کشور ايران و ژاپن به تدريج به امر مبتذل تبديل شده است که به تدريج اين مقايسه جاي خود را به کشورهايي چون سنگاپور، تايوان و تايلند داده است. اما الگوي ژاپني که به نظر مي رسد مورد تأسي ديگر کشورهاي آسياي جنوب شرقي شد مي تواند ما را در موقعيت هاي توسعه اي ياري رساند. ژاپن در دو قرن اخير جايگاهي يافته که مورد شگفتي بسياري از کشورهاي منطقه وهمسايه خود شده است. شگفت آنکه آنان در ربع قرن اخير هر کدام به نحوي خود را به سطحي از ثبات، رفاه، و آرامش نسبي رسانده اند اما ايرانيان هنوز اندر خم يک کوچه اند. گزارش اخير پيرامون نحوه و چگونگي الگوي توسعه ژاپني است و چشم اندازي که به آينده دارد.

مي دانيم که رشد اقتصادي با توسعه اقتصادي متفاوت است و باز هم مي دانيم رشد، يعني بالا رفتن سطح توليد، اما توسعه يعني رشد به علاوه تغييرات در مراحل توليد؛ به عبارت ديگر رشد شامل طول و عرض کالا مي شود اما توسعه شامل تغييراتي مانند بالا رفتن سطح معلومات عمومي مردم، بهبود مديريت، تکنيک، سطح بهداشت عمومي و غيره است. به بيان ديگر مي توان گفت، رشد کميت و توسعه کيفيت است. مهم و لازم اين است که رشد و توسعه بايد با هم انجام گيرد، رشد به تنهايي کافي نيست.

توسعه و پيشرفت ژاپن از اوايل قرن بيستم و يا حتي از زمان به قدرت رسيدن امپراتور ميجي، در سال ????، آغاز نشده، بلکه پايه و اساس تحول فکري و اجتماعي ژاپن، قرن ها پيش از آغاز انقلاب ميجي پايه گذاري شده و از قرن هجدهم بتدريج آثار و نتايج آن ظاهر شده است.

سرزمين ژاپن بريده از خاک اصلي آسيا در منتهي اليه اين قاره قرار گرفته است. همين فاصله از قاره آسيا و دوري از مناطق پر رفت و آمد جهان سبب شد اين کشور هميشه در طول تاريخ از حمله و تجاوز قبايل و ملل ديگر در طول قرون متمادي در امان بماند و آسيبي از خارج به آن نرسد. از قرن هجدهم به بعد هم که دولت هاي اروپايي در انديشه گسترش قلمروهاي خود و يافتن مستعمرات و بازار براي فروش توليدات خود بودند، به لحاظ دور افتادن ژاپن و نيز با توجه به بي ميلي دولت اين کشور به برقراري ارتباط نزديک با کشورهاي ديگر، دولتهاي اروپايي هم تلاش زيادي براي نفوذ در بازارهاي ژاپن از خود نشان ندادند و تنها بازرگانان هلندي يک يا دوبار در سال اجازه ورود به بندر ناکازاکي ژاپن را داشتند. بدين ترتيب اين کشور موفق شد، به مدت طولاني از سلطه و استثمار غرب در امان بماند. اما ايران به واسطه موقعيت استراتژيک خود که در قلب آسيا و بر سر راه اروپاييان قرار گرفته بود، افزون بر اينکه در طول تاريخ همواره مورد تهاجم چادرنشينان و قبايل نيمه متمدن قرار گرفته و خسارات و آسيب هاي بسياري را متحمل شده است، قرن هجدهم به بعد هم با باز شدن پاي اروپاييان به غرب آسيا ضربات و آسيب هاي جبران ناپذير تازه اي را متحمل شد و بدين سان نتوانست توسعه پيدا کند.

دور افتادن ژاپن از قاره آسيا و فاصله آن از خاک اصلي سبب شد اين کشور در طول تاريخ از حمله و تهاجم دشمنان به خاک خود در امان بماند. با اينکه سپاه مغول تقريباً تمام آسيا و قسمتي از اروپا را درنورديده بود، در دو حمله اي که در سال هاي ????و ???? ميلادي، قوبيلاي قاآن با صد کشتي به جزاير ژاپن نمود، هر دوبار با ناکامي مواجه شد و با وجود پياده کردن نيرو در شمال جزيره کيوشو، از تسخير اين کشور چشم پوشي کرد. بدين ترتيب، ژاپن موفق شد، بدون اختلاط با نژاد، مذاهب و زبانهاي مختلف بيگانه، اصالت و پاکي خود را حفظ کند و تقريباً خالص باقي بماند و داراي فرهنگ و آداب و رسوم واحدي باشد. در حال حاضر، بسياري از ژاپن شناسان، همين خالص بودن نسبي نژاد، زبان، مذهب و به طور کلي فرهنگ اين ملت را يکي از دلايل رشد سريع آن به حساب مي آوردند.

ژاپن با انتخاب سياست انزوا و بستن مرزهاي خود به روي اروپاييان، نه تنها از استثمار و مداخله غربيها در امور داخلي خود در امان ماند و توانست در دوراني که ديگر ملتهاي آسيايي، مانند هند، چين و حتي ايران، تحت سلطه ممالک غربي قرار گرفته، به شيوه هاي گوناگون استثمار مي شدند، حاکميت ملي خود را حفظ کند و با مشاهده تجربيات تلخ کشورهاي بزرگي چون هند و چين که به شدت تحقير شده و آلت دست امپرياليسم قرار گرفته بودند، نيروهاي خود را بسيج و تقويت نمايد، تا به هنگام گشودن دروازه هاي خود به روي غرب، آمادگي و قدرت لازم براي رويارويي داشته باشد، بلکه از اين طريق توانست با جلوگيري از واردات کالاهاي خارجي و تقويت و رونق کارگاههاي صنعتي بومي و قديمي، صنايع داخلي خود را توسعه دهد، به طوري که هنگام گشودن دروازه هاي خود، صنايع بومي آن، آمادگي رقابت با توليدات خارجي را يافته بودند و اين صنايع در واقع با دارا بودن افراد ماهر و متخصص و صنعتگران کاردان توانستند، پايه و اساس صنايع جديد و مدرن ژاپن را در نيمه دوم قرن نوزدهم تشکيل دهند و کمک به رشد سريع صنعتي اين کشور کنند. ترديدي نيست، اگر ژاپن هم مانند چين، هند و ايران، نزديک و در دسترس اروپاييان قرار داشت، نمي توانست، با موفقيت سياست انزوا را به مورد اجرا گذاشته و مدت دو قرن و نيم از تجاوز و سلطه غرب به خاک خود جلوگيري کند و در اين صورت صنايع آن نيز ممکن بود، به سرنوشت صنايع ايران، هند و کشورهاي ديگر دچار شود.

در سال ???? ژاپن با تهديد امريکا مجبور به گشودن دروازه هاي خود به روي غربيها شد، با وجود احساس کينه قبلي به محض مشاهده روش هاي پيشرفته و تکنولوژي جديد آنان زود تغيير عقيده داده، به تحسين اروپاييان پرداخته، تا جايي که فرهنگ قديمي و تفکر خود را به دور انداخته، با علاقه و فروتني زياد به غرب نزديک شد و کوشيد با تمدن و فرهنگ جديد هرچه بيشتر آشنا شود و آن را به ژاپن انتقال دهد. در سايه همين واقع بيني و انعطاف پذيري بود که اين کشور توانست در مدت زمان بسيار کوتاهي به پيشرفتهاي حيرت آوري در توليد و تجارت دست يابد. چنانکه در سال ???? ميلادي با غلبه بر کشور بزرگ اروپايي، روسيه، نظر جهانيان را متوجه خود ساخت.

بعضي از ژاپن شناسان در نوشته هاي خود، رمز پيشرفت و توسعه ژاپن را بيش از همه اعتقاد و پيروي مردم اين کشور از تعليمات حکيم بزرگ کنفوسيوس دانسته اند. يکي از ژاپن شناسان معروف که شهرت جهاني کسب کرده و داراي تأليفات زيادي در زمينه هاي مختلف فرهنگي و آموزشي ژاپن است، پروفسور «در» (Dore) است او معتقد است، تعليمات کنفوسيوس که بيشتر ژاپني ها پيرو آن هستند. نفوذ فراوان در نحوه تفکر، رفتار و شکل گيري خلقيات مردم ژاپن داشته است. پروفسور «در» موفقيت ساير ممالک شرق آسيا را هم که اکنون به «حوزه فرهنگي کنفوسيوس» معروف شده است (تايوان، کره جنوبي، هنگ کنگ و سنگاپور) همانا احترام به افکار و تعليمات کنفوسيوس و الگوبرداري آنها از ژاپن مي داند.

ژاپن براي انتقال تکنولوژي صنعتي و نظامي و ساختن يک کشور قوي، برقراري رابطه با ممالک غربي را ضروري دانسته و با نزديکي حساب شده به آنان با درک، اخذ و جذب روشهاي علمي و دانش جديد توانست با شتاب در رديف کشورهاي صنعتي قرار گيرد و در سايه تواناييهاي صنعتي و نظامي، خود را از سلطه غرب رها سازد. و افزون بر گسترش سرزمينهاي تحت قلمرو خويش در شرق آسيا، کشور بزرگ و پهناور اروپايي روسيه را هم شکست دهد.

ژاپن پس از دو قرن انزوا در سال ???? ميلادي با ورود دريادار «پري» به خليج توکيو و تسليم التيماتوم رئيس جمهور امريکا به مقامات نظامي ژاپن، با وجود مخالفت افرادي چون شخص امپراتور، ناگزير به گشودن بنادر ژاپن بر روي کشتي هاي امريکايي و سپس ساير کشورهاي غربي شد و از نزديک با آنها ارتباط برقرار کرد. اما اين اتفاق ناخواسته سبب شد اين کشور به گسترش مباني علم و دانش جديد در غرب و پيشرفتهاي فني آنها در زمينه هاي مختلف آشنايي بيشتري پيدا کرده و به اين نتيجه برسد که خواهي نخواهي غرب را بايد مظهر علم و تفکر منطقي به حساب آورد. با توجه به شکاف عظيمي که بين خود و اروپاييان مشاهده مي کرد به اين فکر افتاد که قرار است در آينده به سرنوشت کشورهاي تحت سلطه چون چين و هند دچار نشده و همانند آنها خوار و ذليل نشود لازم است هرچه سريعتر با دانش جديد و تمدن اروپايي آشنا شود تا خود را از نظر صنعتي و نظامي قوي ساخته، داراي ارتشي قوي و کارآمد و صنعت نو و پيشرفته باشد. اما همزمان با اخذ روشهاي جديد علمي و تکنولوژي مدرن، کشتيهاي جنگي و توپخانه مجهز، ژاپن نياز به نظام اجتماعي تازه دارد تا بتواند در سايه آن تغييرات و تحولات را به خوبي پذيرا باشد.

اگرچه همه ژاپني ها در اصل خواهان کشوري قوي و متحد بودند اما در انتخاب استراتژي پيشرفت و ميزان گرايش به غرب توافق کامل در بين آنها وجود نداشت. سنت گرايان که در اقليت قرار داشتند با تعصب و علاقه اي که به حفظ سنتها و فرهنگ کهن کشورشان داشتند تمايل چنداني به دگرگونيهاي بزرگ فرهنگي و اجتماعي نشان نمي دادند. در واقع آنها فقط خواهان ميوه فرهنگ غرب يعني انتقال تکنولوژي و روش هاي جديد به کشور خود بودند اما تمايلي به کشت و پرورش نهال و درخت تمدن جديد نشان نمي دادند. اما در مقابل نوگرايان که اکثريت بزرگي از افراد جامعه را تشکيل مي دادند به خوبي آگاه بودند که اخذ تمدن غرب را نمي توان محدود به انتقال تکنولوژي و روش هاي نوکرد بلکه ابتدا بايد نهال و يا جوهر تمدن غرب را اخذ کرده و در وجودشان پرورش دهند. به نظر آنها تمدن بشري همان نحوه انديشيدن توده ها است. پس پيش از هر کاري لازم است در نحوه انديشيدن و تفکر عمومي جامعه تغيير و تحول ايجاد شود. آنها اعلام کردند: «داشتن دولت تازه و اسلحه هاي آتشين براي توسعه و پيشرفت کافي نيست بلکه بايد افکار وانديشه هايي که اساس و پايه تحولات و پيشرفت غرب را تشکيل مي دهد تفهيم شود. تفکري که موجب پيدايش و رشد علم و دانش جديد در اروپا شد و تحقق آنها تنها از طريق اجتناب از سرسختي ها و تعصب هاي خشک و برقراري رابطه حسنه و دوستي با کشورهاي ديگر امکان پذير است. چون با ادامه کينه، دشمني و عدم سازگاري و هم آهنگي با آنها نبايد انتظار کمک و راهنمايي که سخت به آن نيازمنديم از غربيها داشت. با درک و پذيرش اين واقعيت تصور اينکه مديران و دولتمردان امپراتوري نبايد متشکل از تعداد افراد خودي کم تجربه باشند و سياست خارجي کشور را برپايه ضديت با غرب و مبارزات ضد اروپايي استوار سازند قوت گرفت و اعتقاد بر اين شد که سياست گذاران کشور بايد متشکل از افراد جوان و آگاه و با انرژي باشند که حقايق موجود در جهان را به خوبي درک و لمس کرده و با واقع بيني و مصلحت انديشي و آينده نگري، نه تنها آمادگي نزديکي و همکاري با تمام کشورهاي جهان را داشته باشند بلکه براي ساختن يک ژاپن نيرومند، پيروي از روشهاي غرب و مشاوره با آنان را هدف و خط مشي خود قرار دهند.

بدين ترتيب براي تحقق آمال و خواستهاي خود به تدريج ضمن پذيرش برتري و تسلط غرب از تصميم خود به اخراج بيگانگان از کشورشان منصرف شده و کوشيدند با استفاده از موقعيت موجود يعني حضور غربيها در ژاپن در کمترين مدت با روشهاي علمي و تکنولوژي پيشرفته آنها آشنايي کافي پيدا کنند تا با تقويت قدرت نظامي و تواناييهاي صنعتي خود بتوانند در آينده از موضع قدرت با اروپاييان برخورد کرده و به سلطه آنها بر ژاپن خاتمه داده و جلو تجاوزات احتمالي را هم بگيرند.

با توجه به انعطاف پذيري و نوپذيري حيرت آور ژاپني ها به آساني و به سرعت اختلاف و ستيز با غرب به دوستي و تفاهم در ميان ژاپني ها و آنان تبديل شد. قابل ذکر است که آمادگي براي پذيرش روشهاي نو و استفاده از تجربيات ديگران هميشه يکي از ويژگي هاي اين ملت محسوب مي شده است و در واقع آن را بايد رمز موفقيت آنان به حساب آورد. سابقه امر نشان مي دهد که هيچ ملتي در دنيا همانند ژاپني ها در مواقع ضروري خود را به آساني با شرايط زمان تطبيق نداده است.

/ 1