حجاب-پرسش و پاسخ
حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد موضوع : حجاب-پرسش و پاسخ بحثي كه براي اين جلسه انتخاب كرديم ، بحث حجاب است . و مبناي صحبت اين جلسه بر روي دو محور فلسفة حجاب و دفاع از حجاب و يادگيري قدرت دفاع از حجاب برمي گرده و همين طور مسائلي كه باعث شده امروز در جامعه ما حجاب مشكل پيدا كنه . لذا اگر دقت كنيد ، مي تونيد حداقل قدرت دفاع خودتون رو بالا ببريد . ما اول يه نگاه تاريخي روي اين موضوع داشته باشيم تا ببينيم اين مشكلي كه الان پيش اومده از كي شروع شده و ريشه هاي اين مشكل در كجاست ؟ از خيلي وقت پيش يعني شايد از هزاران سال پيش يكي از دغدغه هاي مهم بشر ، بحث زن و مرد بوده و حقوق زن و مرد . ديدگاه اديان غير الهي نسبت به زن يك ديدگاهي است كه زن رو پست تر از نوع مرد و حتي بعضي زن رو شيطان مي پندارند . ( اديان غير الهي مثل ، بودا يا بقية ادياني كه ريشه هاي الهي و وحي ندارند . ) اين اديان زن رو موجودي حقير مي پندارند كه فقط براي ازدياد نسل ساخته شده . با اين ديدگاه ، مشكلات زيادي در جامعه هاي قديم بوجود مي يومد . الان هم بعضي از جوامع ، با همين ديدگاه به زن نگاه مي كنند كه در حقيقت باعث شده نوعي تنفر در ميان زنان بوجود بياد . در دين مبارك اسلام هم ، كژبيني ها ، خشك بودن ها ، ارتجاع ها و سياه بيني هاي بعضي افراد ، باعث شده كه ديدگاه ناصحيحي نسبت به زن ارائه بشه . سوء استفاده يا استفاده ابزاري از برخي آيات قرآن و برخي از كلام معصومين (ص) كه بدون علم و بدون همه جانبه بيني مطرح مي شه ، باعث شده كه ديدگاه نسبت به زن ، در برخي از افراد مسلمان ( نه در دين اسلام ) ديدگاههاي غلط باشه ، بعنوان مثال كلامي كه آقا اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه دارند كه مي فرمايند : زنان عقلشون كمه ، با اونها مشورت نكنيد ، اگر هم مشورت كرديد ، خلافش رو عمل كنيد . و يا اين صحبت كه زير بيرق اونها سينه نزنيد . و غيره و غيره . اينها بُرد زماني داره ، يه عده اين رو برداشتند و عَلَم كردند كه ديدگاه شيعه نسبت به زن اين هست . در حالي كه همه علماء ما و كساني كه بر روي نهج البلاغه شرح نوشتند ، به اين نكته اشاره كردند كه : اين حديث بُرد زماني داره و حضرت علي (ع) در اين كلام ، زمان ، مكان و شخص خاصي مد نظرشون بوده . بدليل اينكه عايشه ، همسر پيغمبر اسلام (ص) كه در اهل سنت به ام المؤمنين معروفه ، در يه مقطع زماني اشتباه كرد و اميرالمؤمنين (ع) مي خواست حرمت اون رو رعايت كنه ، به همين دليل ، بدون اينكه اسم اين شخص رو بياره ، اين صحبت رو مطرح كردند . در اين جا منظور حضرت (ع) فقط شخص ايشون بوده و ما نمي تونيم اين مطلب رو به عموم نسبت بديم و بگيم : آقا ! ديدگاه علي (ع) نسبت به زن اين هست . نه ! اينجا منظور حضرت علي (ع) دقيقاً به اون مقطع زماني ، كه جنگ جمل شكل گرفت و يه عده زيادي از اين زن پيروي كردند مربوط مي شه . لذا اين خطبه رو هي به رخ ما نكشيد كه ديدگاه اسلام نسبت به زن اينه . نه ! ما هزار تا روايت و چندين آيه قرآن داريم كه دقيقاً ديدگاه اسلام رو نسبت به زن مشخص كرده . پس اين ديدگاه ارتجاعي هم بعضاً نسبت به زن بود و متأسفانه هنوز هم هست . اگر در شهرهاي بزرگ ( حتي شهرهاي بزرگ شيعي ) يه مقدار كمتر شده ، اما در شهرستانها و شهرهاي كوچك واقعاً اين ديدگاه هنوز هست . حتي بعضاً از من سؤال مي كنند : فلسفة درس خوندن دختر و زن چيه ؟ يعني چي ؟ دختر بايد تو خونه اش بشينه و خونه داري ياد بگيره و خيلي سؤالات ديگه . با همين ديدگاه از مراجع ما ، استفتائاتي هم كردند كه مثلاً : آقا به نظر شما بهتر نيست زن در خونه بشينه ؟ مگه روايت نداريم محرابِ زن بيتش هست ، خونه اش هست ؟ حتي روي مسجد رفتن زن ، روي نماز جماعت رفتن زن هم ايراد مي گيرن . چه برسه از حضور زن در جامعه ، خُب يه مرجع بياريد كه جواب داده باشه بله . تمام مراجع ما به اتفاق گفتند : نه ! همون قدر كه براي مرد مستحبه كه در اين عبادت عمومي و در حقيقت تظاهر شركت كنه ، براي زن هم مستحبه . اين ديدگاه فقهي هست . در بقية مسائل هم ، همين رو گفتند . اينها رو دارم مي گم كه يه ريشه اي رو از توش در بيارم . خُب ، اين كژبيني ها باعث شده كه نهضتي در زنان و دخترانِ جامعه از قديم شروع بشه . در قديم اين نهضت خيلي خودش رو نشون نمي داد ، الان خيلي بيشتر نشون مي ده . اين نهضت دو تا بعد داره : يكي در بعد ممالك اسلامي و شيعي و بعنوان اخص در مملكت خودمون كه داريم كار مي كنيم ، و يكي در بعد جهاني . در بعد جهاني هم همين طوري بود . ديدگاه مكاتب غير الهي و غير ديني و حتي الهي مثل مسيحيت و يهوديت هم نسبت به زن همين بود . يعني الان هم بر طبق قوانين و ديدگاه مسيحيت ، زنِ خوب ، زني هست كه بره توي دير ! بقيه ديگه به درد نمي خورن . يعني اگر از يه كشيش مسيحي سؤال كني يه زن خوب از نظر شما چه زني هست ؟ مي گه : همين خواهرانمون كه در دِير هستند ، ارتباط شون با جامعه كاملاً قطع هست و دائم نمازهاي سنگين مي خونند . فكر نكن مسيحيت زن رو آزاد گذاشته . و محدودتر از مسيحيت ، يهود هست . يهود كه اصلاً با يه ديدگاه خيلي عجيبي به زن نگاه مي كنه . ممكنه الان علماي يهوديت و مسيحيت كاري به كار جامعه نداشته باشن ، اما اگر از اونها سؤال كني بعنوان يك مكتب نظر شما راجع به زن چيه ؟ عبارتهايي رو مي گن كه ما فرار مي كنيم ، مي گيم : بابا ! بريم تو مملكت خودمون با كژبيني ها و ارتجاعش بسازيم اما پيرو اينها نباشيم . اينها ديگه خيلي مع الفارق هستند . پس اين ديدگاه باعث شد در ايران ما و در جهان ما دو تا نهضت اتفاق بيفته . در ايران اسم خاصي روي اين نهضت نمي تونيم بذاريم ، من توصيه مي كنم مراقب باشيد . در ايران اين نهضت به اين صورت شكل گرفت كه مثلاً زنان ما اومدند و خودشون رو مطرح كردند ، زن ما رفت رانندگي اتوبوس يادگرفت كه بگه : آقا ! من مي تونم ، وقتي كه پشت قضيه رو نگاه مي كنيم و به ريشه اين قضيه پي مي بريم ، مي بينيم اين زن تحقير شده ، فكر مي كنه تحقير شدن خودش رو با رانندگي اتوبوس مي تونه جبران كنه . يا زن ما رفت خلباني ياد گرفت ، راننده تاكسي شد . زن ما رفت كارهاي مردانه كرد . راننده بُلدزر شد ! همين الان هم داريم . يا زن ما نحوة صحبت كردنش رو مردانه كرد . خيلي با مرام و به قول معروف خيلي لوتي وار صحبت كرد ! يا زن ما رفتارش رو مردانه نشون داد . يعني فكر مي كرد كه اينقدر در زن كمبود هست كه با اداي مردان رو در آوردن مي تونه اين كمبود رو جبران كنه . و فكر مي كرد كه با اين كار مي تونه برتري خودش رو ثابت كنه . يواش يواش جلوتر رفت و زن ما با سياسي شدن ، خودش رو مرد نشون داد . تمام اينهايي كه دارن اينطوري كار مي كنند ، خودشون فكر مي كنند كه زن موجود حقيري است . مي خوان با سياسي شدن ، شهردار شدن ، وزير شدن و با رئيس جمهور شدن خودشون رو مرد نشون بدن . يعني زن امروز جامعه ايراني در اين نهضتي كه بر عليه تحقير به راه انداخت ، شروع كرد به تقليد كردن از مردها و كارهاي مردانه انجام دادن . كه بعداً مي رسيم به اين كه آيا اين كارها درست هست يا غلط ؟ در جهان و غرب اين نهضت چه جوري به راه افتاد ؟ اين نهضت در غرب با نام فِمينيسم شكل گرفت . يعني باز اونها هم از اون طرف پشت بام افتادن . فيمينيسم نهضتي است كه در اون اصالت رو به زن مي ده و به تحقير مردان مي پردازه . يعني در حقيقت اونها مي خوان تحقير شدن خودشون رو با تحقير كردن مرد جبران كنند . اين هم راه درستي نيست . فيمينيسم در چند بُعد كار كرد : 1 ـ بعد علمي : زنان غرب رفتند عالم شدند . كه اين مورد تأييد اسلام هم هست . 2 ـ بُعد كار : زنان رفتند كارهاي مردانه انجام دادند ، غافل از اينكه كارهاي زنانه خودش به قدر كافي مهم هست و اگر احياناً اين كارها روي زمين بمونه كه در غرب مونده ، جامعه با بن بست مواجه مي شه . حالا من در تساوي حقوق زن و مرد اين مطلب رو دقيقاً بيان مي كنم . 3 ـ بُعد ظاهر : به عقيده اونها زن و مرد از نظر ظاهري هيچ فرقي با هم ندارند و شروع كرد به برداشتن حجاب . اينجا هم زن شروع كرد به كنار زدن حجاب . به اين معنا كه زن چه فرقي با مرد داره ؟ اينجا هم باز زن احساس تحقير كرد و سعي كرد با استفاده از بي حجابي اين تحقير رو جبران كنه . ( الان بحث ما روي حجابه ، بحث ريشه يابي تحقير در زنان نيست كه اين خودش نياز به يه بحث جداگانه داره ) خُب اين زن چكار كرد ؟ اين امر به اينجا كشيد كه زن با خودش فكر كرد كه الان جامعه به من نگاه نمي كنه ، بايد از ابزاري استفاده كنم كه جامعه به من نگاه كنه و براي من اهميت قائل بشه و من رو احساس كنه ، اين ابزار رو به قول خود روانشناس هاي غربي ، اشتباه گرفت . روانشناس غربي اينجوري مي گه : زن غربي فكر كرد كه با عريان كردن و با نشان دادن زيبايي هاي ظاهرش مي تواند قلب مرد را به تصرف خود در آورد ، غافل از اينكه با اين امر حواس مرد را به خودش جلب كرد نه قلب او را . همين طور ادامه داد و جلو رفت . فكر كرد به عشق رسيده و به قلب رسيده و شكست خورد . باز نتيجه مي گيريم كه يكي از دلايل هرزگي در جوامع غربي ، زنان شكست خورده هست ! اين صحبت هايي كه دارم مي كنم هيچ كدوم از خودم نيست ، از يكي از روانشناسان مهم غربه . خُب ، اين نهضت فيمينيسم در بعد ظاهر ، باعث بوجود اومدن آفاتي شد : 1 ـ بنيان هاي خانواده از هم پاشيد ، الان در غرب ديگه چيزي به نام خانواده زياد معنا نداره ، امروز زن و مرد كه به هم مي رسند ، مي گن : سلام عليكم ! بيا با هم باشيم فردا هم مي گن : خداحافظ شما تموم ! به همين راحتي . الان در برخي از كشورهاي غربي ، مثل سوئد چون زاد و ولد وجود نداره ، آمار رشد جمعيتشون منفي هست . يعني تعداد مرگ و مير بيشتر از تعداد زاد و ولد هست . به اين نتيجه رسيدند كه بايد براي اين مشكل يه فكري بكنند . 2 ـ ديده هاي طمع و ديده هاي تنوع طلب در اين جوامع رشد كردند . خيلي از ما كه مثلاً در روستا زندگي مي كنيم . صبح ها نون و پنير مي خوريم ، ظهرها برنج و خورش و شب ها يه غذاي حاضري ، خيلي از مردم ما اينطوري هستند ، اين مردم نه پيتزا مي شناسند ، نه همبرگر ، نه چيزبرگر . وقتي در شهرهاي بزرگ قرار مي گيرند ، ذائقه شون باز مي شه و با اين باز شدن ذائقه ، معده شون خراب مي شه ، براي همينه كه روستايي ها سالم تر از شهري ها هستند ، براي اينكه در شهرها اصلاً معده به يك غذا عادت نمي كنه . دائم مي خورن ، حالا كار نداريم كه اين از نظر دين و انسانيت قبيح هست يا نه ، مي خوام بگم كه اگر قرار باشه محيط اونقدر باز باشه كه ما دائماً چشم مون به مسائل مختلف ، بيفته ديدة تنوع طلب انسان هم باز مي شه و وقتي كه اين ديده تنوع طلب باز شد و حس تنوع طلبي انسان شكوفا و زنده شد جلوي حس رو نمي شه گرفت تا جايي كه تمام بنيان هاي خانواده و عشق ( اين كلمه مقدس ) بهم مي ريزه . ديگه اصلاً معناي خانواده از بين مي ره . معناي دلدادگي به يك شخص از بين مي ره . چون اساساً تنوع براي عشق مضره . عشق به معناي دل دادن هست و اگر به يكي دل بدي ديگه نمي توني به نفر بعدي دل بدي . و تنوع به معناي دل ندادنه . روانشناسان غرب به اين نتيجه رسيدند كه : با اين تنوع طلبي و آزاد بودن ، مشكلات جديدي بوجود اومد . از يه نظر براي عده اي خوب شده و تقريباً راضي بودند . اما يك سري بنيان هاي مقدس انساني ( نه ديني ) از هم پاشيد ، ما مي بينيم يك سري از كلمات در غرب اصلاً معنايي نداره ، واژه هايي مثل خانواده ، عشق و . . . يه شاعر غربي در يكي از شعرهاش مي گه : الان سه روز تمام عاشق تو هستم و اگر هوا مساعد باشد ، سه روز ديگر هم عاشقت خواهم ماند . ( 6 روز تمام ! ) بيشتر از اين ديگه حوصله نداره . قيافه ها رو در معرض نمايش عموم گذاشتند ، جامعه مثل نمايشگاه اتومبيل شده كه فرد يه روز پيكان مي خره ، فردا توي خيابون پژو مي بينه و هوس پژو مي كنه . پس فردا . . . دقيقاً زن در غرب تبديل به كالايي شد كه در بورس رقابت قرار گرفت . هر كي ظاهرش بهتر بود در اين بازار جلوتر افتاد . خُب ظاهر هم كه نسبي هست . امروز يه شكله ، فردا با يه ظاهر ديگه اي . با تنوع ديگه اي ، در حقيقت اين ظاهر خوب از بين مي ره . يواش يواش به جايي رسيد كسي كه ظاهرش هم خوب بود ، احساس ضرر كرد . پس اين ديده طمع و تنوع طلبي هم باز شد . 3 ـ فساد : وقتي تنوع طلبي و به دنبالش فساد در جامعه زياد بشه ، ديگه هيچ جوري نمي شه جمعش كرد ، خُب اين بحثي كه در روابط زن و مرد هست يه بحثي نيست كه اگر يه جايي از اون رو باز بذاريم ، بتونيم جمعش كنيم . فساد به جايي رسيد كه : ( عين آمار همين امسال آمريكاست ، از مجله هاي خودمون هم نيست ، مال مجلات خود غربه . از توي اينترنت گرفته شده . ) آمار رسمي ثبت شده در دفاتر جرائم پليس آمريكا ، مبني بر تجاوز به زور ، در سال بين دويست هزار تا پانصد هزار مورد است . اين آماري كه دارم مي گم ، آمار ثبت شده هست . غير ثبت شده ها كه مثلاً در خونه ها چي مي گذره ، اونهايي كه مي ترسن و يا خجالت مي كشن كه به مراجع قضايي شكايت كنن ديگه حساب نشده ، به اونها اصلاً كاري نداريم اگر اونها هم بخواد اضافه بشه ، اين آمار چند برابر مي شه . شما ببينيد اين چه جامعه اي هست ؟! شما خودتون رو بعنوان يك زن يا دختر توي اون جامعه فرض كنيد ، ببينيد درصد امنيت شما چقدره ، اين چه جامعه ايست ؟ ببينيد اين جامعه چقدر قابل تحمله ؟ اين آمار ثبت شده است و از قول خودشون هم داريم مي گيم . يك سمينار تربيتي ، چند وقت پيش در آمريكا تشكيل شد كه متوليان تربيتي جمع شدند ، متن سخنراني ها و آمارهايي كه توي اين سمينار داده شد رو من كامل خوندم . يكي از آمارهاش اينه كه در مورد اعتياد و مواد مخدر و غيره ، جامعه آمريكا داره از درون منفجر مي شه . حرفي كه حضرت امام (ره) در مورد شوروي زد و همه گفتند مگه مي شه اين كشور منفجربشه ؟ امام (ره) فرمودند ما چيزهايي رو مي بينيم كه شما نمي بينيد . دقيقاً همون چيزها الان در جامعه آمريكا داره ديده مي شه ، از درون داره منفجر مي شه ، وقتي جامعه اي دويست و پنجاه ميليون جمعيت داره و بيست ميليون نفر در انتخابات رياست جمهوري شركت مي كنند ، اين جامعه در حال انفجاره و اونها ، خودشون بهتر از ما مي دونن . جالب اينه كه در آخر كار سمينار ، متوليان تربيتي ، راه كارهائي رو براي جلوگيري از انفجار به دولت پيشنهاد دادند ، كه همه اون راهكارها از فقه شيعه گرفته شده . اصلاً گويا با خوندن كتابهاي ما اون راهكارها رو دادند . تمام راهكارها مال شيعه است . انشتين اونقدر شهامت و شجاعت داشت كه خودش گفت : هرچي من گفتم ، قبلاً ابوريحان بيروني گفته ، اين متوليان تربيتي هم مي گن من گفتم ، نمي گن رفتم كتابهاي شيعه رو خوندم و اين راهكارها رو دادم ، تمام راه كارها مال شيعه است . نه فقط مال اسلام ، مال شيعه . مثل اينكه اونها دارن رسماً محسنات ما رو مي گيرن . مثل انقلاب صنعتي كه غرب اومد صنعت ما رو گرفت ، و پيشرفت كرد . مطمئن باشيد از محسنات ما هم استفاده مي كنند ، چون غرب بيشتر از ما دلش براي جامعه اش مي سوزه ، بدونيد اخلاق رو هم از ما خواهد گرفت . به پاي خودشون هم خواهند نوشت ، اين يك سابقه تاريخي از بحث غرب هست . اما بيايم سراغ ديدگاه اسلام . يعني ببينيم كه ديدگاه شيعه و اسلام نسبت به زن چي هست ؟ اولاً : شيعه مي ياد يه جمله مي گه و برطبق اين جمله بقيه مسائل رو اثبات مي كنه ، جمله اي كه اسلام مي گه اين هست : حجاب به معناي محدوديت نيست . الان از همه جاي جهان دارن براي جامعه ما پيغام مي فرستند كه : زنان ايران ! خودتون رو از زندان خلاص كنيد ! خودشون اونجا گير كردند و براي ما دارن پيغام مي فرستند ، حجاب به معناي زندان نيست . اونها معنويت و مصونيت رو با محدوديت اشتباه گرفتند . اين مصونيت نه فقط براي خود زن ، بلكه براي كل جامعه هست . كه به اون هم مي رسيم . اينها دژ و قلعه رو با زندان اشتباه گرفتند . هيچ وقت يك انسان عاقل از شهري كه پر از خطر هست و اطرافش رو با برج و دژ محصور كرده اند ، ايراد نمي گيره . نمي گه : بيايد خودتون رو راحت كنيد و اين برجها رو به زمين بريزيد . بحث مصونيت يعني در ايمني بودن ، با محدوديت خيلي فرق مي كنه . اگر اينطور باشه كه شما مي گيد ، بيخود شب ها درب خونه رو قفل مي كنيد . اسم اين زندان نيست ، هر قفلي كه ما به دربهاي ورودي خونه مي زنيم ، اين خونه رو بسمت زندان شدن هدايت نمي كنه . به سمت ايمن شدن هدايت مي كنه . در اينجا من مي خوام پيرامون اين جمله حجاب محدوديت نيست ، مصونيت است صحبت كنم : 1 ـ بحث گوهر وجودي زن از نظر اسلام : فرض كنيم شما بعنوان يك خانم خانه دار مي ريد بيرون و خريد مي كنيد و احياناً كاهو تهيه مي كنيد ، وقتي كه كاهو مي خريد و وارد خونه مي شيد ، كاهو رو مي اندازيد كنار يخچال ، دفعه دوم مثلاً تخم مرغ مي خريد ، درب يخچال رو باز مي كنيد و تخم مرغ ها رو مي ذاريد تو جا تخم مرغي و با احتياط درب يخچال رو مي بنديد ، دفعه سوم مي ريد يه سكه طلا مي خريد ، سكه رو مي ياريد و جعبه مخصوص طلا و جواهرات رو باز مي كنيد و سكه رو در اون قرار مي ديد ، درب جعبه رو مي بنديد و تو كمد مي ذاريد و درب كمد رو هم قفل مي كنيد . فرض كنيم ، دفعه بعد اونقدر وسعت مالي پيدا كرديد كه مي ريد يه انگشتر برليان الماس نشان مي خريد ، مثلاً به قيمت پنجاه ميليون تومن . گاهي اوقات پول از پارو بالا مي ره ! (( دو سال پيش يكي از شاهزاده هاي عربستان يه موشك فضا پيما رو اجاره كرد و خانم متعلقه رو نشوند تو موشك و تشريف بردند كرة ماه و اونجا خطبة عقدشون رو خوندند و برگشتند !! اينقدر وضعيت پول خوب مي شه كه آدم نمي دونه چكار كنه ! حالا اينكه چند ميليون دلار خرج اين كار شده رو من نمي دونم . فقط مي دونم دلشون خوشه كه رفتند خطبه شون رو تو كرة ماه خوندند . اينها مي ميرند ما هم مي ميريم ديگه . )) خُب ، اين انگشتر برليان الماس نشان رو مي بريد در بانك . وارد بانك مي شيد با رئيس بانك صحبت مي كنيد ، مي گيد يه انگشتري دارم كه مي خوام اون رو تحويل صندوق امانات بدم . وارد يه راهرو مي شيد كه يه دَر قطور و كلفت داره ، بعد وارد يه اتاقك مي شيد كه يه نگهبان جداگانه داره . باز با اون نگهبان هماهنگ مي كنيد ، ايشون يه در ديگه با قطر بسيار زياد رو باز مي كنه . داخل اون يك جعبه اي هست كه دو تا كليد داره . يكي رو به شما مي دن و يكي دست نگهبان مي مونه ، اول نگهبان كليد خودش رو مي چرخونه و بعد شما هم كليدي كه دستتون هست رو مي چرخونيد ، داخل اون هم يه صندوقچه هست كه يه قفل و يه رمز مخصوص خودتون داره ، اون رو هم باز مي كنيد و انگشتر رو مي ذاريد توي اون . در صندوقچه رو مي بنديد ، در جعبه رو هم مي بنديد . از اتاقك مي ياد بيرون ، در اتاقك بسته مي شه و از بانك مي يايد بيرون ، در بانك هم بسته مي شه . خيلي خُب اگر اينجا يكي بهت اعتراض كنه كه : آقا ! تو چرا اينقدر ظالمي ؟ چرا انگشتر رو بردي توي هفت تا سوراخ قايم كردي ؟ مثل همون كاهو آزاد بذارش تا عشق كنه ! مي گي : نه تو نمي فهمي ! هرچقدر انسان يه چيزي براش ارزشمندتر باشه ، بيشتر هم بهش اهميت مي ده و سعي بيشتري مي كنه تا اون رو حفظ كنه . در بحث حجاب ، اسلام مي گه : زن هرچقدر گوهر دروني اش براش ارزشمندتر باشه ، اون رو بيشتر حفظ مي كنه و هرچقدر اين گوهر براش بي ارزشتر باشه ، اون رو بازتر مي ذاره ، اگر براي زن گوهر وجوديش اثبات شده باشه ، اجازه نمي ده در بازار و در معرض ديد باشه . اين چه وضع تبليغ حجابه ؟ از يك كانال ديگه بايد كار كرد . با اينكه بگيد : خواهر حجابت رو درست كن ! كار درست نمي شه . در حقيقت اين طوري داريد آب در هاون مي كنيد ؟ ببين حجاب از كجا مشكل پيدا كرده ؟ يه وقت يكي از علما مي گفت : من گشتم ببينم ريشه هاي بي حجابي و بد حجابي چيه ؟ بيست و دو تا ريشه پيدا كردم ، خُب اين ريشه ها رو بايد كشف كنيم . اگر اين ريشه كشف شد ديگه نيازي نيست بهش بگي حجابت رو حفظ كن . خودش خود به خود وقتي با منطق و عقل به اين نتيجه رسيد ، حجابش رو حفظ مي كنه . غالب مردم اينطوري هستند ، حالا يه درصد خيلي پائين هم شايد باشند كه هرچي از منطق و عقل بگي ، چون اون هوا احاطه اش كرده ، نمي تونه بپذيره . بايد از اون هوا خارجش كني . به قول امام صادق (ع) مي فرمايند : دلي كه شهوت بپذيرد ، حكمت نمي پذيرد . انشاءالله خدا همه رو هدايت كنه ولي يه درصد زيادي از مردم اگر بفهمند كه مشكل چيه و دقيق و منطقي براشون اثبات بشه ، رعايت مي كنند . 2 ـ بنيان خانواده : اين خيلي مهمه . از نظر جامعه شناسي خانواده بعنوان كوچكترين واحد اجتماعي است ، در دين اسلام هم اومده كه اگر بنيان خانواده از هم بپاشه ، بنيان اجتماع از هم خواهد پاشيد . و اين رو رسماً در جاهايي كه رعايت نمي كنند مي تونيم ببينيم ، آمار رشد ميزان طلاق الان در مملكت ما خيلي وحشتناكه . بعد مي بينيم اين آمار در شهرهاي بزرگي كه حجاب رو رعايت نمي كنند به مراتب بيشتره . خُب اين يك قضيه كاملاً منطقيه . در شهرهاي بزرگ فساد هم بيشتره . شهرهاي كوچيك كه حجاب رو بيشتر رعايت مي كنند ، فساد كمتر هست ، چون ديده هاي تنوع طلب اينجا كمتر شكوفا مي شه و بنيان خانواده هم محكمتر مي مونه . يه شعار و سنت خيلي قشنگ توي اين شهرهاي كوچيك هست كه مي گه : دختر بايد با لباس سفيد بياد و با لباس سفيد هم بره . اما همون طور كه در دين ما اومده وقتي بحثي به عنوان طلاق مطرح شده و اجازه هايي هم براي طلاق داده اند . نبايد آدم وقتي كه تو مشكلي افتاد ، خودش رو تو اون مشكل حفظ كنه . اما اگر به عنوان يك سنت به اين شعار نگاه كنيم بحث خيلي قشنگيه ، اگر عقل در اول ازدواج رعايت بشه و ازدواج درست انجام بشه ، قبول كنيد كه واقعاً بنيان هاي خانواده خيلي محكم مي مونه . معناي عشق همينه . اصلاً عشقي كه صدها صفحه براش نوشتن رو ما مي تونيم با اين ضرب المثل سنتي ايراني قشنگ بازش كنيم . بعد عشق مجازي كه دين ما خيلي به اون تأكيد داره ، و توصيه مي كنه كه اين راه ، راه رسيدن به خدا هم هست . مقاومتها در مقابل حجاب :
وظيفه ما تبليغ است و تبليغ كردن هم زوركي نمي شه ، و به نظر من با استفاده از قانون هم نمي شه اين مسائل اخلاقي رو اجرا كرد . قانون و قانونمند بودن گاهي اوقات خاكستري است كه روي آتش مي ريزيم . وقتي در جامعه ما اين فرهنگ رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي نباشه ، تا وقتي كه پليس نباشه و يا خداي نكرده برقها بره و چراغ راهنما هم نباشه ! مي بينيد چه وضعي پيش مي ياد . فرهنگ رعايت متأسفانه ضعيفه . در بحث حجاب هم ، وضع همين طوره . اگر حجاب رو قانونمند كنيم مثل خيلي از جاهايي كه هست ، هيچ فايده اي نداره . با قانون نمي شه اخلاق رو حاكم كرد . اخلاق يه بحث فطريه . لذا جاهايي كه قانون هست بايد مجري قانون هم باشه وگرنه قانون عمل نمي شه . فرض كنيد يه عده مي خوان در شوراي شهر كانديد بشن ، اگه بهشون بگن كه فلان صندوق ها تحت نظارت خودت تون باشه ، خودتون هم آراء رو بشماريد . حضرت عباسي چند نفر از اين كانديدها تقلب نمي كنند ؟ الان كه ما بعنوان مُبلّغ هستيم و داريم يه سري مباحث رو مطرح مي كنيم ، يه عده اي گوش مي دن ، و يه عده هم در مقابلش مقاومت مي كنند . در جامعه فعلي ما يه سري مقاومت ها در مقابل حجاب هست كه من اينها رو مي گم ، اگر شما خواستيد تبليغ كنيد و با اين مقاومت ها روبرو شديد . بدونيد چطوري برخورد كنيد . بحثي رو كه تا الان گفتم ، شهيد مطهري به شكل كاملتري در كتاب حجاب مطرح كرده . كتاب هاي ديگه هم داريم ، كتاب عفاف كه تازه چاپ شده و كتاب بسيار خوبي هست . اگر من هم اين ها رو گفتم براي نظم دادن اين مباحث در ذهن شما بود . از اينجا به بعد ، چيزهايي كه مي خوام بگم يه مقدار جديده .مقاومت ها :
1 ـ وضعيت اجتماع و نگاه جامعه به افراد : طبيعتاً رعايت حجاب در شهرهاي مختلف با هم فرق مي كنه ، براي اينكه قوانين و هنجارهاي جامعه ممكنه روي بعضي از افراد فشار بياره و همة مردم اهل مقاومت در برابر فشار نيستند . نمي تونن تحمل كنند ، مثلاً مي گن : خجالت مي كشيم ، خُب طبيعيه و من اين حق رو مي دم . مثلاً در شيراز ، وقتي دبيرستان و يا دانشگاهي تعطيل مي شه ، 99/99 درصد افراد بدون حجاب ، خارج مي شن . در اين دبيرستان اگر كسي بخواد حجاب رو رعايت كنه ممكنه تحت فشار واقع مي شه ، با اين وضع بالاخره چكار بايد بكنيم ؟ بذاريد من ارزشي تر صحبت كنم ، خُب فردا اينها كه به اين مقدار هم ممكنه كوتاه نيان و يواش يواش اين پرده ها كنار بره و روز به روز هم وضع ظاهري خرابتر بشه . فعلاً با دين كار ندارم ، اما اگر قرار باشه بالاخره جلوي اين قضيه رو بگيريم از كجا بايد شروع بشه ؟ مي گن با يك گل بهار نمي شه ، قبول دارم اما يك گل مي تونه عطر بهار رو منتشر كنه و دو ـ سه نفر اطراف خودش رو هم گل كنه . بالاخره وظيفه ما چيه ؟ روز قيامت غربت خداوند رو چه طوري مي خوايم جواب بديم ؟ شايد دختر دبيرستاني و دانشجوي ما متوجه نباشه كه با اين كارش داره با شعار : من خدا رو دوست ندارم از در دبيرستان مي ياد بيرون ، چرا ؟ چون با گذاشتن اين يه مقدار مويي كه ممكنه به نظر خودش مهم هم نباشه ، يه تابلو مي شه . تابلويي كه مي گه : مردم ! بدونيد كه خدا زياد براي من مهم نيست . اين شعار هست ، مگه ما نسبت به خدامون ، تعصب نداريم ؟ تا كي مي خوايم اينجوري كوتاه بيايم ؟ بالاخره بايد از يه جايي شروع بشه ، بالاخره از يك گل بايد شروع بشه ، يعني تابلويي كه خدا براي من مهم نيست بايد تبديل بشه به : خدا هرچي بگه ، براي من مهمه ولو زور بگه اين قدم اول ماست . هرچند خدا به كسي زور نمي گه . ما ديگه اين سابقة منطقي و عقلي رو تو ذهنمون داريم و مي دونيم حجاب قابل دفاعه ، يعني از نظر منطقي و عقلي براي دفاع ، چيزي كم نداريم و مي تونيم خوب صحبت مي كنيم ، بايد شروع كنيم ، با نفر كناري خودمون صحبت مي كنيم و اين اتمام حجت رو بكنيم . بايد اين نهضت رو راه بيندازيم . يك نفر بودن غربته . اما يواش يواش وقتي دو نفر شديد احساس انگيزه مي كني . فردا مي شيد سه نفر ، پس فردا مي شيد چهار نفر ، همين پونزده سال پيش ، همه تقريباً از نظر ظاهر خوب بودند . چي شد كه اينطوري شد ؟ يه نفر اومد و تابلوي من خدا رو دوست ندارم بلند كرد و از بي خدا بودن خجالت نكشيد ، نفر دوم هم ديد مي شه اين كار رو كرد ، اون هم بالا گرفت ، بعد نفر سوم ، نفر چهارم و . . . البته انگيزه هاي ديگه هم بود . فشارهاي زيادي كه اومد و باعث شد كه بانوان ما نهضت اشتباه به راه بندازن . خُب الان هم شما اگر شروع كنيد ، ده سال ديگه مي شه نتيجه هاي خوبي گرفت . چون اين جريان معنوي هست ، خداوند همراهشه ، و دست غيب پشتشه . حتي كمتر از ده سال هم نتيجه مي گيريم . اگر بخوايم مي تونيم از اين سالن جمع و جور ، در سطح شهر شروع كنيم و همين طور اين فرهنگ رو گسترش بديم . فقط بايد شما عقلانيت دفاع از اين نهضت رو داشته باشيد . وگرنه ممكنه يه روزگاري بياد كه حتي نماز خوندن هم خجالت بياره . ديگه نماز هم نبايد بخوني . ( هرچند الان هم در بعضي از جاها اينطوريه ) فردا هم ممكنه خيلي چيزها باعث خجالت بشه ، چرا ؟ چون ما تو جامعه مون كار نمي كنيم . اگر يه چيزي رو داريم نمي دونيم چه طوري ازش دفاع كنيم . 2 ـ بحث زيبايي : داشتم فكر مي كردم كه آيا اين نشان دادن زيبايي در بين مردها هم هست يا نه ؟ آيا مردها و پسرها ، دوست ندارن تو خيابون كه راه مي رن ، بانوان به اونها نگاه كنن ؟ بعد ديدم اينطوري هست و اونها هم دوست دارند كه جلب توجه كنند ، پس از اون طرف هم كه نگاه كنيم ، اينطوري هست . نمي شه اين مسئله فطري و غريزي رو زير پا گذاشت . بحث دو جانبه هست ، ولي اونها آزادند كه جوري بپوشند كه همه نگاهشون كنند . يعني من يك طرفه قضاوت نكردم . شاعر هم مي گه : پري رخ ، تاب مستوري ندارد پس نشان دادن زيبايي يه امر غريزي هست ، با اين غريزه چه طوري بايد مبارزه كنيم ؟ بايد از راه عقلانيت بريم جلو . در برخورد با غرايز هيچ راهي نداريم مگر اينكه اينقدر عقلمون رو قوي كنيم كه بتونه جلو غريزه رو ببنده . به غير از عقل هيچ راه ديگه اي تو تاريخ كشف نشده . فراتر از اين قضيه نگاه كنيم : اولاً در تاريخ خودمون نگاه كنيم كه ما از زيبايي ( تحت عنوان يك ابزار ) براي چي مي خوايم استفاده كنيم ؟ آيا دوست داريم فقط در بازار مثل يه ماشيني باشيم كه همه بگن به به و از ما سوءاستفاده بشه ؟ يا ما از زيبايي بعنوان يك ابزار براي جلب قلبها مي خوايم استفاده كنيم . آيا دنبال عشق هستيم ؟آيا دنبال اين هستيم كه اميد رو جلب كنيم . ممكنه يك كسي اونقدر به اون درجات حيواني برسه كه ديگه دنبال اين چيزها نباشه ولي غالب مردم ما دنبال محبتند . يعني در حقيقت به نمايش گذاشتن زيبايي دلالت بر يك عقده دروني داره . و نشون مي ده كه اين شخص دنبال محبته . خيلي از كساني كه در جامعه امروزي ما خودشون رو درمعرض نمايش عموم قرار مي دن ، كساني هستند كه در خانواده ها بهشون ظلم شده . آيا با نشان دادن زيبايي هاي خودمون مي تونيم قلبي رو جذب كنيم ؟ مگر ما شيعه و مسلمان نيستيم ؟ مگه ما به كتاب آسماني مون اعتقاد نداريم ؟ اين كه ديگه روايت نيست كه بگيم مثلاً حالا دليلش چيه . درست هست ؟ يا نه ؟ آيه شريفه قرآن مي فرمايد : هوالذي الَّف بينَ قلوب المؤمنين خداوند تبارك و تعالي هست كه قلب ها رو به سمت ما جذب مي كنه و خدا براي اينكه يك قلبي رو به سمت ما جذب كنه ، به زيبايي يا زشتي ما نگاه نمي كنه . نه اون كسي كه فكر مي كنه ابزار جذب قلوب رو داره درست فكر مي كنه و نه اون كسي كه فكر مي كنه ابزار جذب قلوب رو نداره . هر دو اشتباه مي كنند ، ما ابزار نداريم . ابزار در دست خداونده . الان در جامعه فعلي ما ، در دادگاهها ( از نظر عقلي نگاه مي كنيم ) مي بينيم كه طرفين از نظر زيبايي مشكلي ندارند ، اما مثل شمر از همديگه بدشون مي ياد ! از همديگه نفرت دارن . اصلاً صداي همديگه رو كه مي شنون ، مي خوان بالا بيارن ! اينها كه عاشق همديگه بودند ! پس چي شد ؟ براي اينكه ما فكر مي كنيم با ابزار خودمون مي تونيم قلب ها رو جذب كنيم . غافل از اينكه : ابزار دست خداست . هوالذي ( اوست خدايي كه ) الَّف تأليف مي ده ، الفت مي ده ، نزديك مي كنه ، بين قلوب المؤمنين . باز با ديده عقل نگاه مي كنيم مي بينيم كه دو نفري كه از نظر زيبايي ، بهره اي هم ندارن ، چقدر زيبا و عاشقانه با هم زندگي مي كنند . در دنيا آرزوي هر شخصي هست كه يه دلي براش بتپه و فقط هم براي اون بتپه . انسان اينطوري خلق شده . وقتي كه بهش ثابت شد كه اين رو داره ، ديگه نيازي نيست خودش رو به بازار عرضه كنه . چرا ؟ چون ديدگاهش ، ديدگاه الهي هست . ممكنه ابزار زيبايي هم نداشته باشه . مي دونه قلب دست خداست . همة ما اين جمله رو بلديم ، يا مقلب القلوب و الابصار اين كه ديگه يه جملة سنتي ، ملي و ديني هست . مگه اول سال تحويل نمي گيم : يا محول الحول و الاحوال ؟ خُب ، اين شعاره يا واقعاً اعتقاد داريم ؟ خداوند مي تواند ! اون چيزي كه ما مي بينيم ، دقيقاً همون چيزي نيست كه وجود داره . مثلاً من الان اين ليوان رو دارم مي بينم ، يه مسيري بايد طي بشه ، تا به قوة عصبي بينايي من برسه و در مغزم تشخيص بدم كه مثلاً اين ليوانه ، نصفش خاليه يا نصفش پره ، زيباست يا زشته ؟ در اين بين ، و در اين مسير خداوند خيلي كارها مي تونه انجام بده ، اينكه مي گن بعضي ها ديده برزخي دارن ، اين همون ديد اصلي هست . ديد الهيه . همة ما قيافه هامون اون چيزي نيست كه مردم مي بينن ، خدا خواسته اينطوري ببينند ، اينها كاملاً نسبيه . يه ضرب المثل هست كه مي گه : علف بايد به دهن بزي خوش بياد . يعني اينكه اون چيزي كه خداوند مي خواد مي تونه در بينايي و سليقه ها تأثير بذاره و كمبودها احساس نشه . مقاومت دوم : مي گه آقا ! ما مي خوايم زيبايي خودمون رو نشون بديم . اول بايد ببينيم دليل فرد براي ابراز زيبايي چيه ؟ و بعد دليل رو ببريم به سمت خدا . بابا اينطوري نيست كه تو فكر مي كني . با اين ابزارها به نتيجه نمي رسي . مگر توي تاريخ و حتي اطراف خودت نمي بيني ؟ اگر يه سري به زندان ها يا جاهائي كه دختران فراري هستند ، بزني ، مي بيني كه خيلي از اينها زيبا هستند ، اما از ابزار ، استفاده بدي كردند و به اين روزگار افتادند . به اين فلاكت افتادند . به اين حيوانيت افتادند . طوري كه بدترين انسان ها وقتي اونها رو مي بينند ناراحت مي شن . و مي گن خدا رو شكر كه ما اينطوري نشديم . 3 ـ بحث ازدواج : يك سري خرافات هست كه اينها رو باز مي كنيم : مثلاً مي گن : بخت فلاني بسته شده و يا يه عده خوف و ترس از موندن ، دارن . مي گه : آقا ! مي مونيم روي دست ننه مون ! اين صحبت ها به اين برمي گرده كه انسان ابداً فكر الهي و عقل معنوي نداره . ازدواج و تشكيل زندگي رو بايد از خدا خواست . ابزاره ازدواج كردن ، اين نيست كه بري تو خيابون و خودت رو نشون همه بدي . بگي تو رو به خدا يكي بياد منو بپسنده ! اين گدايي محبته و اين براي يك زن كثره شأن هست . 4 ـ عدم توجه به عواقب اجتماعي : مثلاً مي گن : آقا ! من پاكم ، خودم رو مي تونم حفظ كنم . يا اينكه مي گن : من همه حرفهاي تو رو قبول دارم ، اما خودم پاكم اين عدم توجه به عواقب اجتماعي است . شمايي كه امروز زيبايي خودت رو در معرض ديد عموم قرار مي دي ، فردا ازدواج مي كني ، فرديت ما از اجتماع ما جدا نيست . تو امروز براي دختر بچه هايي كه در اين جامعه با اين فرهنگ دارن رشد مي كنند . الگو شدي . و اون دختر ، وقتي فردا به سن و سال امروز تو رسيد با قيافة امروز تو در خيابون مي گرده و مردي كه دوست داري فقط مال تو باشه ، اين رو مي بينه و مهرش نسبت به تو كم مي شه . بي حجابي امروز تو ، خيانت است به فرداي زندگي خودت ! اين فرهنگ رو كه در جامعه رواج مي دي ، باعث مي شه فردا خودت در زندگي مشكل دار بشي ، به خودت داري خيانت مي كني . خيلي خُب ، اصلاً شما پاكي ، شما از اين نظر پاكي چه حجاب داشته باشي ، چه نداشته باشي . اما اين فرهنگي كه در جامعه داري باز مي كني و در حقيقت داري زمينه ساز مي شي براي اينكه ناپاك ها سوء استفاده كنند ، اين رو چي مي گي ؟ امنيتي رو كه در جامعه داري از بين مي بري رو چي مي گي ؟ و خيلي از مسائل ديگه . جامعه اي كه عادت كنه قيافه هاي زيبا رو در ويترين قرار بده ، در حقيقت بنيان هاي خانواده اش در حال فروپاشي است . اين جامعه براي فرداي خودت مشكل ساز مي شه . الان جواني و بچه اي و هيچي نمي گي ، فردا دوست داري در زندگيت ، عشق حقيقي باشه ، لذا مي بينيم ، خيلي از كساني كه اهل بي بند و باري هستند ، به زمان ازدواج كه مي رسند يه دفعه دنبال آدمهاي مؤمن و مؤمنه مي گردند . چرا ؟ چون تازه به حقيقت زندگي و جدي بودن در مسئله عشق رسيدند . تا ديروز شهوت داشت ، اما امروز به عشق رسيده . خُب ، خودت بذر شهوت رو در جامعه پراكندي . حالا چگونه مي خواي توي اين بازار حيواني ، شهواني ، عشق رو پيدا كني ؟ براي خودت هم مشكل درست مي كني . يه وقتي ، به يه خانمي كه از حجاب ايراد مي گرفت گفتم : ببخشيد ! شما فرض كن كه داري درآمريكا زندگي مي كني ، اصلاً دين هم نداري ، مثلاً زن همسايه هم خيلي با شما رفيقه ، شوهر همسايه هم مرد چشم چران و بديه ، تو هم قيافه ات از زن همسايه زيباتره ، آيا شما خودت رو در معرض ديد شوهر اين زن قرار مي دي ؟ گفت : نه چون بي معرفتيه ، من با اون رفيقم . خُب همينه ديگه . حجاب يعني معرفت داشتن ! مگه بقيه خواهرها و برادرهاي ما نيستند ؟ مگه بني آدم ، اعضاء يكديگه نيستند ؟ چرا داريم به بنيان هاي خانوادة ديگران ظلم مي كنيم ؟ تو پاكي ، اما شايد مرد اون خانواده ناپاك باشه ، الان وضعيت چشم ، يك وضعيت بي ريختيه . خيلي وضع خرابه . تنها جايي كه چشم خيلي پاكه تو كله پاچه فروشي هاست ! بقيه جاها وضعيت خيلي خرابه ، مثل اين كه چشم چراني يه كار مستحب شده . تو اين بنياني كه خودمون بنا گذاشتيم آيا مي تونيم بگيم كه معرفت داريم ؟ آيا به فكر عواقب انساني كه به دنبال داره افتاديم ؟ 5 ـ عدم عفاف در محجبه ها : مي گه : آقا شما چي داري مي گي ؟ فلاني چادر داره ، هزار تا خلاف هم مي كنه . چه ربطي داره ؟ همه كه اين طور نيستند .گنه كرد در بلخ آهنگري به شوشتر زدند گردن مس گري به شوشتر زدند گردن مس گري به شوشتر زدند گردن مس گري