در سمت غرب ميدان نقش جهان بنايي وجود دارد كه در زمان شاه عباس بزرگ و به منظور پذيرايي از مهمانان و سفيران خارجي و مراسم درباري در محل ساختماني قديمي بنا شده (اوايل قرن 11 هجري) و از مرتفعترين بناهاي آن زمان بوده و داراي شش طبقه است. ارتفاع آن از سطح 36 متر است و 117 پلة مارپيچ طبقات مختلف آن را از كف تا بام متصل ميسازد. مدخل بنا داراي دهنهاي است كه طرفين آن را اطاقهايي كه از آجر ساخته شدهاند، قرار دارند. درِ عمارت به بلندي 5 متر است و در طرفين آن سكوهايي از مرمر ساختهاند. سقف سرسراي بنا از گچبريهاي عالي و طرحهاي رضا عباسي تزيين يافته و در طرفين آن پلكاني مارپيچ قرار دارد. علاوه بر آن پلههاي وسيعتري نيز به امر شاه عباس بنا شده كه همگي با كاشيهاي زيبا مفروش بوده است. در طبقه سوم بنا ايواني است به طول 28 و عرض 16 و ارتفاع 12 متر كه داراي 18 ستون چوبي است و در عهد صفويه با آيينه و نقوش زيبا تزيين شده بوده و سقف آن نيز مزين به اشكال قشنگ هندسي از چوپ و رنگآميزيهاي زيباست. ديوارها نيز از نقوش گل و بوتة طلاكاري مينياتور و نقوش ديگر انساني تزيين شده است. در وسط ايوان حوضي از سنگ مرمر با كف طلاكوبي مشاهده ميشود. شاه و مهمانان وي ازين محل مراسم آتشبازي، مسابقه، چوگان و رژة قشون را تماشا ميكردند. در قسمت عقب ايوان اطاقهاي متعدد وجود دارد كه اطاق شاهنشين با نقاشيهاي جالب و حيرتانگيز آن جلوة خاصي دارد. دو طبقه بالاي اين تالار نيز اطاقهاي متعدد و منقوش با گچبري و نقاشيها و رنگآميزيهاي سحرآميز جلب توجه ميكند. طبقه آخر بنا داراي گچبريهاي خاص و مجوف است كه آن هم بجاي خود بسيار زيبا و جالب است.
مسجد شيخلطفالله
اين بنا در قسمت شرقي ميدان نقشجهان اصفهان (ميدان امام) و روبروي بناي معظم عالي قاپو واقع شده است. در سال 1011 هجري قمري به امر شاه عباس اول بجاي مسجد خرابهاي كه وجود داشته، بنا شده است. در طرفين در ورودي دو سكوي سنگ مرمر موجود است. درِ چوبي مسجد يكپارچه از چوب به قطر 10 سانتيمتر است. دالان مسجد از كاشيهاي هفترنگ تزيين يافته، در ورودي شبستان مسجد از چوب با قابهاي هندسي است. صحن زير ابتدا به چهار بعد به هشت قسمت تقسيم ميشود كه به وسيله پيچهاي فيروزهاي شكل از يكديگر جدا شدهاند. تزيينات مسجد از كاشيهاي هفت رنگ و بقيه از كاشيهاي معرق فوقالعاده زيبا كه بهترين نمونه آن در محراب مشاهده ميشود، ساخته شده است. در زير گنبد شبستاني است كه در وسط آن چهار ستون مدور ديده ميشود و در حقيقت نگاهدارندة بنيان گنبد است. چون شاه عباس اين مسجد را براي نمازگزاري شيخ لطف الله پدر زن خود اختصاص داده بود، به اين نام موسوم شده است .
ميدان امام (ميدان نقش جهان)
ميدان وسيعي است در شهر اصفهان كه مسجد امام در جنوب، مسجد شيخ لطفالله درمشرق و عمارت قاليقاپو در مغرب و قيصريه و بازار در شمال آن واقعند. قبل از صفويه چون در مجاورت آن باغي معروف به باغ نقش جهان بوده، آن را ميدان نقش جهان ميگفتند ولي بعداً در زماني كه شاه عباس اصفهان را مقر سلطنت قرارداد و به ساختن عمارات اطراف آن پرداخت به ميدان شاه معروف شد كه اكنون به ميدان امام شهرت يافته است. طول ميدان 500 متر و عرضش 140 متر و تقريباً 70 هزار مترمربع وسعت دارد.
مسجد امام اصفهان
در ضلع جنوبي ميدان تاريخي نقش جهان (ميدان امام) در سال 1021 هجري به فرمان شاه عباس بزرگ در بيست و پنجمين سال سلطنت وي شروع به ساختمان شده است. جلو خان مسجد با كاشيهاي هفت رنگ و معرق تزيين شده و بشكل كثيرالاضلاع ده ضلعي است. در اطراف در ورودي مسجد قاب مرمريني وجود دارد كه پايههاي آن بشكل گلدان است و در طرفين، دو سكو از سنگ مرمر زيبا بنا شده است. در ورودي مسجد كه روبروي شمال است با محراب كه طبعاً روبروي قبله است انحرافي ايجاد كرده كه معمار بنا بطرز ماهرانه اين انحراف را در دالان ورودي مسجد ازميان برداشته است بطوري كه واردان در دفعه اول احساس انحراف نميكنند. در وسط دالان سنگابي از سنگ يك پارچه آهكي وجود دارد كه در حد خود شاهكاريست. در داخل صحن چهارصفه و تعداد ده حجره در قسمت شمال ديده ميشود. در پشت سه صفه از صفههاي چهارگانه كه در قسمت شرق و غرب و جنوب مسجد واقع شده، گنبدهاي زيبايي وجود دارد كه گنبد جنوبي از همه بزرگتر است. در محوطه زير گنبد منبري از سنگ يكپارچه جلب توجه ميكند. با زدن ضرفه در مركز گنبد انعكاس صدا بوضوح شنيده ميشود. در طرفين گنبد دو شبستان بنام چهل ستونهاي شرقي و غربي وجود دارد كه در وسط هريك سنگ آبي از سنگ يكپارچه وجود دارد. تزيينات مسجد امام تا سال 1077 يعني زمان سلطنت شاه سليمان صفوي ادامه داشته است.
شوش
شهر باستاني نزديك ساحل كرخهي كنوني و مجاور كارون، كه پايتخت دولت عيلام و سپس مقر عمدهي داريوش اول هخامنشي و جانشينانش بود و آثار آن در خوزستان از مهمترين اماكن باستاني جهان و مشتمل بر بقاياي ابنيه و آثار گوناگون از تمدنهاي باستاني ايران است. نامش در عهد قديم و كتيبههاي ميخي شوشن و در مآخذ اسلامي سوس آمده است. شهر شوشن در تورات در وقايع مربوط به دانيال و در كتاب استر مذكور است. در اينجا داريوش فرمان تجديد بناي معبد اورشليم را داد. گويند دانيال در همين جا مدفون شد و در عهد خلافت عمر بقاياي او را به بقعهي دانيال منتقل كردند. بين سالهاي 642 و 639 قبل از ميلاد كه آشور بانيپال عيلام را تسخير كرد، شوش تاراج و بكلي ويران شد. كوروش كبير شهر را تجديد بنا كرد، مقر زمستاني خود قرار داد و اين شهر رونق و جلال بسيار يافت. شوش در دوره اسلامي نيز مدتها از شهرهاي پرجمعيت و پررونق بود. با انتقال كرسي خوزستان به اهواز شوش مركزيت خود را از داد و اهميتش رو به زوال نهاد. محل شوش را لوفتوس باستان شناس انگليسي مشخص كرد. در اين محل 4 تپه قرار دارد. يكي از آنها به ارتفاع 38 متر ارگ شهر را در بردارد. تپهي ديگر در طرف شمال نمودار محل كاخ داريوش اول است. آجرهاي لعابدار آن اينك در موزه لوور است. تپهي ديگر در جنوب محتوي بقاياي كاخ سلطنتي عيلاميان است و تپهي چهارم خانههاي طبقات پايينتر را در بردارد. قانوننامهي حمورابي طي عمليات حفاري ارگ به دست آمد كه اولين قانوننامه عهد باستان شمرده ميشود. سفالهاي شوش از عصر حجر جديد ولي متعلق به دو تمدن مختلف است. برروي طبقات زيرين، بقاياي آثار تمدن عيلامي و تمدن اوايل بابلي قرار دارد. از قسمتهاي بالاتر تپهها بناهاي كتيبهدار هخامنشي و سفالها و كتيبههاي يوناني قرن 4 قبل از ميلاد و سكههاي پادشاهان عيلام و اشكاني و ساساني كشف شده است.
اكباتان
اكباتان نام باستاني پايتخت مادهاست كه امروز همدان ناميده ميشود. هرودوت گفته است كه ديااكو در قرن 7 قبل از ميلاد اين شهر را بنا نهاد. نام آن اگباتانا و به گفتهي مورخان قديمي ديگر اكباتانا بوده است. اين نام را مشتق از كلمهي ايراني هنگمته يا هگمتانه و معني آن را "محل اجتماع" دانستهاند. ولي صورت عيلامي هل مته نه به معني "سرزمين مادهها" ممكن است اشتقاق ديگري از اين كلمه باشد. اين شهر به عنوان پايتخت مادها و پايتخت زمستاني هخامنشيان و شهر مهمي بر كنار راه كارواني ميان شرق و بين النهرين در زمان سلوكيان و اشكانيان و ساسانيان شهرت فراوان داشته است. در عهد قديم از آن به صورت احمتا (عزرا 206) ياد شده است. جغرافينويسان عرب همدان (نام دوره اسلامي اكباتان) را مستحكمترين شهر ناحيهاي دانستهاند كه عرب به آن نام جبال داده است و ماد باستاني را در برميگرفته است.
پازارگاد
يا پاسارگاداي، قديمترين پايتخت شاهنشاهي هخامنشي در دشت مرغاب كنوني به مسافت تقريبي 130 كيلومتري شمال شرقي شيراز، نزديك بزرگراه شيراز و اصفهان و حدود 48 كيلومتري شمال شرقي تخت جمشيد قرار دارد. نام پاسارگاداي اصلاً متعلق به طايفهاي بود كه خاندان هخامنشي به آن تعلق داشت. كورش كبير و داريوش اول از اين خاندان برخاستند. به روايت كتسياس آخرين نبرد كوروش با ايشتوويگو پادشاه ماد در اين محل صورت گرفت. كوروش پس از پيروزي شهري در اين محل بنا نهاد و آن را بنام قبيلهي خود ناميد و كاخ و مقبرهي خويش را در آنجا برافراشت. پازارگاد با خزانهي گرانبهايش به دست اسكندر مقدوني افتاد. آنچه از پازارگاد باستاني بجا مانده، مشتمل است بر ويرانههاي كاخهاي متعدد كوروش و آرامگاه وي، صفهي تخت سليمان از آثار كوروش و ويرانههاي برج سنگي منسوب به آرامگاه كامبيز. از آثار متأخر ويرانههاي كاروانسرايي است كه به فرمان شاه شجاع آل مظفر از سنگهاي كاخهاي كوروش نزديك آرامگاه مزبور ساختهاند. بقاياي آتشكدهاي با او آتشدان سنگي به مسافت قريب يك كيلومتري شمال غربي آثار فوقالذكر وجود دارد. نام محلي آرامگاه كوروش مشهد مادر سليمان است.
تخت جمشيد
تخت جمشيد نام مجموعة كاخهاي باستاني دوران هخامنشي است كه از معظمترين آثار تاريخي ايران و شاهكارهاي بزرگ معماري قديم است و باقيمانده شهر باستاني پارسه ( parsa )، همنام ناحيه پارس، واقع در 64 كيلومتري شمال شرقي شيراز در كرانه شرقي مرودشت ميباشد كه در مآخذ يوناني بنام پرسپوليس ( Persepolis ) آمده است. ساختمان تخت جمشيد در زمان داريوش اول هخامنشي آغاز شد و احتمالاً از زمان او اين شهر پايتخت پارس گرديد. معذلك، به سبب دور افتادگي تختجمشيد، پايتخت واقعي امپراتوري هخامنشي شوش، بابل و اكباتان بود و به سبب همين دورافتادگي بود كه يونانيان تا پس از تصرف و تاراج اين شهر به دست اسكندر مقدوني به احوال آن آشنايي نداشتند. بقاياي تخت جمشيد مركب است از خود صُفة تخت جمشيد و بقاياي شهر كه محيط بر صفه بوده. سطح صفه به شكل مربع مستطيلي به طول 455 متر و عرش 300 متر است و ارتفاعش از 8 تا 18 متر تغيير ميكند. و اين تغيير ارتفاع ناشي از وضع طبيعي كوهستاني محل است. پارهاي از جهت صفه در خود كوه تراشيده شده، ولي قسمت اعظم آن سنگهاي جسيمي است كه از سنگستان روي خود صفه استخراج كرده و به يكديگر پيوند دادهاند. خود صفه، چنان كه از كتيبة روي جبهة جنوبي برميآيد، كار داريوش اول است. در قديم الايام سور و بارويي محيط بر صفه بوده كه بقاياي آنها هنوز بخوبي پديدار است. بالاي صفه كاخهاي متعدد با پلكانها و نقوش برجسته، ستونها، آستانهها، طاقچهها، پنجرههاي سنگي، كتيبههاي بسيار احداث شده است. مهمترين ابنيه آن يعني آپادانا و صد ستون، كاخ مركزي، كاخ تچر، كاخ جنوبي و اندرون و قسمت خزانه از زمان داريوش اول و پسرش خشيارشا است. بعضي از قسمتهاي الحاقي يا ناتمام از آثار اردشير درازدست يا اردشير سوم است. از گوشههاي شمال شرقي و جنوب شرقي تالار مركزي آپادانا چهار لوح زرين و سيمين به دست آمده كه روي همهي آنها عبارتي به يك مضمون به خط ميخي پارسي و عيلامي و بابلي نقر شده و ترجمه آنها بدين قرار است: "منم داريوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ويشتاسب هخامنشي. داريوش شاه گويد: اين است كشوري كه من دارم، از سكستان آن طرف سغد تا كوشا (حبشه)، از هندوستان تا سارد (ليدي) كه اهورامزدا بزرگترين خدايان به من داده است. اهورامزدا مرا و خاندان مرا نگهداري كند." پس از گذشتن 189 سال از آغاز بناي تخت جمشيد، اسكندر مقدوني آنرا در سال 330 سوزاند.