جایگاه مردم در انتخاب رهبری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جایگاه مردم در انتخاب رهبری - نسخه متنی

اسماعیل اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام خمينى با اشاره به اين نكته مى نويسد:

(فهى رواية معتمده لكثرة طرقها بل لو كانت مرسلة لكانت من مراسيل الصدوق التى لاتقصر عن مراسيل ابن ابى عمير فان مرسلات الصدوق على قسمين احدهما ما ارسل و نسب الى المعصوم(ع) بنحو الجزم كقوله: (قال اميرالمؤمنين(ع) هكذا)و ثانيهما ماقال: (روى عنه(ع) كذا) والقسم الأول من المراسيل

( 121 )

المعتمدة المقبولة.)34

اين روايت اعتبار دارد; زيرا راههاى نقل آن بسيار است. بلكه اگر مرسله و بدون سندهم باشد اشكالى ندارد; زيرا روايات مرسله از شيخ صدوق در اعتبار و درستى سند از مرسله هاى ابن ابى عمير كم ندارند.35 مرسله هاى شيخ صدوق دوگونه اند گونه اى كه بدون ترديد از روى يقين به امام(ع) نسبت داده مثل اين كه مى گويد: (اميرالمؤمنين(ع) چنين فرموده است).

و گونه اى كه از روى يقين نيست بلكه مى گويد: (روايت شده از امام(ع) كه فرمود) گونه نخست از مرسله هاى شيخ صدوق اعتبار دارند و پذيرفته شده اند.

پس در سند روايت اشكالى نيست و دلالت آن هم روشن است زيرا بى شك راويان حديث و سنت پيامبر(ص) فقيهانند و آنانند اسلام شناسان حقيقى و روشنگران سنت و سخنان پيامبر(ص). چنين كارى هيچ گاه از محدثان و روايت گران حديث آن گونه كه گروهى پنداشته اند ساخته نيست مگر اين كه افزون بر راوى و محدث فقيه نيز باشند. افزون بر اين در روايت آشكارا و روشن آمده كه: راويان حديث و سنت پيامبر جانشين و خليفه پيامبرند. واژه (خليفه) روشنگر اين واقعيت است كه آنان در نبود پيامبر(ص) همه امورى را كه وى بر عهده داشت و همه پُستها و اختيارهايى را كه در زمينه حكومت و اداره شؤون مختلف جامعه دارا بود به جزمقامها و بُعد معنوى و امورى كه به موجب دليل ويژه پيامبر(ص) و امامان(ع) است بر عهده مى گيرند.

امام خمينى با شرح اين مطلب كه جانشين پيامبر(ص) بودن فقيهان بى گمان براى نقل احاديث و روايات آن بزرگوار نيست بلكه همان گونه كه از خود كلمه (خلفائى) استفاده مى شود براى سرپرستى حكومت و

سامان دهى امر امت است مى نويسد:

(فيظهر من الرواية ان للعلماء جميع ماله صلى اللّه عليه وآله الاّ ان يدل دليل على اخراجه فيتبع.)36

از روايت استفاده مى شود: همه اختياراتى كه براى پيامبر(ص) بوده است علما نيز دارند مگر مواردى كه به موجب دليل بيرون از اين قاعده و ويژه آن بزرگوار است.

بنابراين روايت نه از نظر سند و نه دلالت اشكالى ندارد و به روشنى بيانگر اين معناست كه فقيهان داراى تمامى شرايط در عصر غيبت از سوى امامان(ع) بر مردم ولايت دارند.

3. از رواياتى كه براى ولايت انتصابى مورد استناد قرار گرفته (توقيع) است.

شيخ صدوق روايت مى كند: اسحاق بن يعقوب نامه اى براى حضرت ولى عصر(عج) مى نويسد و از گرفتاريهايى كه برايش رخ داده مى پرسد. اين نامه را محمد بن عثمان عمروى نماينده آن حضرت به محضر امام مى برد و امام به خط مبارك در پاسخ وى مى نويسد:

(… وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الى رواة حديثنا فانّهم حجتى عليكم وانا حجة اللّه….)37

اما در پيش آمدها به راويان حديث ما رجوع كنيد; زيرا آنان حجت من برشمايند و من حجت خدايم….

در اين جا براى روشن شدن مطلب دو نكته يادآور مى شويم:

1. حوادث واقعه چيست؟

2. حجت كيست؟

حوادث واقعه: گرفتاريهايى را مى گفته اند كه براى مردم رخ مى داده است. اسحاق بن يعقوب پرسيده: ما در اين رخدادهاى اجتماعى به چه كسى رجوع كنيم تكليف ما چيست؟ امام(ع) آنان را به فقيهان ارجاع داده و فرموده است: در گرفتاريها و رخدادها و پديده هاى اجتماعى به راويان حديث كه همان فقيهان و اسلام شناسان باشند

/ 23