جایگاه مردم در انتخاب رهبری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جایگاه مردم در انتخاب رهبری - نسخه متنی

اسماعیل اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رجوع كنيد. منظور از (حوادث واقعه) مسائل و احكام شرعى نيست زيرا اين مسأله احتياج به پرسش نداشته و براى همه روشن بوده كه در احكام و مسائل دينى بايد به فقيهان مراجعه كنند و در زمان حضور امامان(ع) اين شيوه رايج بوده است. بنابراين بى شك منظور از حوادث واقعه رخدادها و پيش آمدهايى بوده كه در جامعه پديد مى آمده است و مردم نمى دانسته اند در برابر آن پيش آمدها بايد چه بكنند.

حجت: كسى كه كارها دستورها ورهنمودهاى وى براى مسلمانان وظيفه آور و دليل است و اگر كسى از فرمان وى سربپيچد بازخواست مى شود; زيرا حجت بر وى تمام شده است و بهانه اى ندرد.

امام خمينى در استناد به اين روايت مى گويد:

(فقها از طرف امام(ع) حجت بر مردم هستند همه امور و تمام كارهاى مسلمين به آنان واگذار شده است. در امر حكومت تمشيت امور مسلمين اخذ و مصرف عوايد عمومى هر كس تخلف كند خداوند بر او احتجاج خواهد كرد. در دلالت روايتى كه آورديم هيچ اشكالى نيست منتها سندش قدرى محل تأمل است.)38

بنابراين در دلالت روايت برگمارده بودن فقيهان از سوى امامان(ع) بحثى نيست ولى از نظر سند همان گونه كه امام خمينى اشاره كرده جاى درنگ دارد و اسحاق بن يعقوب راوى حديث ناشناخته است.39 با اين حال شمارى با توجه به اين كه اصحاب به اين توقيع اعتماد ورزيده و بزرگانى همچون: كلينى و سعد بن عبداللّه از اسحاق بن يعقوب روايت كرده اند و در كتابهاى معتبر ديگرى نيز آمده است آن را معتبر دانسته اند.40

در اين جا به همين چند روايت درباره برگمارى فقيهان به ولايت از سوى امامان(ع) بسنده مى كنيم و از

ذكر ديگر روايات باب خوددارى مى ورزيم و تنها اين نكته را يادآور مى شويم: تمامى رواياتى كه به اصل ولايت فقيه دلالت دارند و به آنها استدلال شده بر گمارده بودن فقيهان داراى شرايط دلالت دارند.

مرحوم نراقى كه ديدگاه نصب را پذيرفته و باور دارد كه فقيهان از سوى امامان به ولايت و حكومت گمارده شده اند پس از استنادجويى به احاديث و رواياتى كه در اين زمينه وارد شده مى نويسد:

(فانّ من البديهيات التى يفهمه كل عامّى و عالم و يحكم به انّه اذا قال نبيّ لأحدٍ عند مسافرته اَوْ وفاته: فلان وارثى41 و مثلى و بمنزلتى42 و خليفتى43 و امينى44 و حجتى45 و الحاكم من قبلى عليكم46 والمرجع لكم فى جميع حوادثكم47 وبيده مجارى اموركم و احكامكم48 و هو الكافل لرعيتى49 فان له كل ما كان لذلك النبى(ص) فى امور الرعيه وما يتعلق بامّته بحيث لايشك فيه احد ويتبادر منه ذلك كيف لا؟ مع انّ اكثر النصوص الواردة فى حق الأوصياء المعصومين المستدل بها فى مقامات اثبات الولاية والإمامة المتضمنين لولاية جميع ما للنبى فيه الولاية ليس متضمناً لأكثر من ذلك سيّما بعد انضمام ماورد فى حقّهم انهم خيرخلق اللّه بعد الائمة(ع)50 وافضل الناس بعد النبيين51 وفضلهم على الناس كفضل الّه على كل شىء52 و كفضل الرسول على ادنى الرعيّة.)53

از مسائل روشن كه هر عالم و عامى آن را مى فهمد و تصديق مى كند اين است كه: هرگاه پيامبرى در هنگام مسافرت و يا مرگ بگويد: فلانى وارث من است و همانند من و به منزله من است جانشين و امين و حجت من است و از جانب من حاكم بر شماست و در رخدادها مرجع رسيدگى به امور شماست و به دست وى احكام و امور شما

/ 23