2. طينت و اختيار - سرنوشت و سرشت از دیدگاه آقا جمال خوانساری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرنوشت و سرشت از دیدگاه آقا جمال خوانساری - نسخه متنی

ابوالقاسم یعقوبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بخش ديگر آياتى است كه در نگاه نخستين مبهم مى نماند و احتمالهاى گوناگون در آنها مى رود. اين گونه آيات را متشابهات گويند.

اين دو دسته از آيات هماره مورد بهره بردارى دو دسته از مردم بوده اند:

ناراستان و دارندگان قلبهاى بيمار از آيه هاى متشابه پيروى مى كنند تا فتنه انگيزند و مردم را به كژراهه بكشانند.

اما انسانهاى واقع بين و حقيقت جو و ژرف انديش (راسخان در علم) براى فهم

اين گونه آيات به سراغ آيه هاى محكم قرآن مى روندو اين دو دسته را در كنار هم قرار مى دهند. در سخنان معصومان(ع) هم همين تقسيم بندى وجود دارد: پاره اى از احاديث روشن هستند و پاره اى مبهم.

علامه مجلسى در پايان نقل اخبار مربوط به طينت پس از بررسيها و نقل سخنان بزرگان مى نويسد:

(خبرهاى مربوط به اين باب از متشابهات اخبار و از دشوارترين روايتهاست; از اين روى اصحاب ما در حلّ آنها راههاى گوناگونى را پيموده اند.)80

گروهى از جمله اخباريان به پذيرش ظاهرى و اجمالى آنها بسنده كرده و گفته اند: كه از فهم حقيقت آنها ناتوانند.

گروهى اين گونه روايات را حمل بر تقيه كرده اند.

گروهى آنها را كنايه از علم خدا نسبت به سرانجام مردمان دانسته اند.

شمارى هم از اين گونه روايات در باب (طينت) گوناگونى استعدادها شايستگيها و گنجايشهاى وجودى را فهميده اند.81

آقا جمال خوانسارى در اين زمينه مى نويسد:

(بسيارى از آيات قرآن مجيد از جمله متشابهات است كه افهام ما قاصر است از ادراك و تأويل آنها چنانكه در محكم تنزيل نيز به آن اشاره شده و در احاديث ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين نيز متشابهات وارد شده از قبيل متشابهات قرآن عزيز….)82

آن گاه به بررسى محتوايى احاديث طينت پرداخته و مى نويسد:

(كسى را از اهل فهم و فطنت شك و شبهه نماند كه آنچه از احاديث در باب اختلاف طينت مؤمن و كافر وارد شده اين كه مؤمن از گِل بهشت خلق شده و كافر از گِل جهنم و خوبيهاى آن از آن راه است و بديهاى اين به اين سبب بر ظاهر آنها محمول نتواند شد كه مؤمن به اعتبار طينت

خوب بايد كه ايمان آورد و خوب كند و قادر نيست بر كفر و بد كردن و كافر به سبب طينت بد چاره اى ندارد از كفر آوردن و بد كردن و قادر نيست بر ايمان آوردن و خوب كردن… بلكه بايد تأويل شود به اين كه: اختلاف طينت ايشان باعث اين مى شود كه ميل مؤمن به ايمان و افعال نيك زياده باشد و ميل كافر به كفر و افعال بد با وجود اختيار هر يك و قدرت او بر طرف ديگر.)83

در ادامه با اشاره به حديثى كه پيش از اين درباره طينت انسانها به آن اشاره كرديم مى گويد: اين حديث و مانند آن اگر به درستى بررسى گردد هيچ گونه ناسازگارى با آزادى و اختيار آدمى ندارد. و تنها به زمينه ها و گرايشها اشاره مى كند و آن گرايش نيز به گونه اى نيست كه از آدمى اختيار را بگيرد و او را ناگزير سازد:

(يعنى رسيدن مؤمن گناهان را به اعتبار آميزش طينت او به طينت بد است و رسيدن كافر كار نيك را به سبب آميزش طينت او به طينت خوب است نه به اين معنى كه طينت بد در مؤمن او را مضطر مى كند و در كردن گناه و مجبور گرداند بر آن بلكه به اين معنى كه آن طينت زينت دهد گناه را در نظر او و چنان شود كه ميل او به گناه زياده شود و اختيار آن كند با وجود قدرت بر ترك آن نيز.)84

واژه (تحنّ) در پايان روايت كه به معناى شوق پيدا كردن و گرايش است شاهد اين معناست كه (طينت) تنها برانگيزاننده است نه ناگزير كننده آن گونه كه قرآن درباره شيطان (تسويل)85 و (تزيين)86 و مانند آن را مطرح كرده است.

2. طينت و اختيار

برابر آموزه هاى دينى انسان موجودى است گزينش گر و حوزه گزينش او گسترده و فراگير; زيرا در او انگيزه هايى وجود دارد كه هر يك او را به سويى مى كشاند. پاره اى از اين كششها از وجهه مادى و طينت خاكى انسان سرچشمه مى گيرند و پاره اى از

وجهه ملكوتى و روح الهى. البته اين بدان معنى نيست كه آدمى در چنگال طينت و سرشت اسير باشد و توانايى دگرگونى مسير را نداشته باشد بلكه به اين معناست كه اين سرشتهاى گوناگون به گونه اى گرايش و شوق در انسان پديد مى آورند و انسان براساس آن گرايشها انگيزه دار مى شود و دست به گزينش مى زند.

از روايات (طينت) نيز جز اين چيزى نمى توان به دست آورد. اين كه مؤمنان از ماده برتر آفريده شده اند و كافران از ماده پست تر (سجّين) به اين معنى نيست كه راه گزينش مؤمن به سوى بديها و راه گرايش كافر به سوى خوبيها بسته است بلكه اين روايات به اين نكته اشارت دارند كه سرشتها و زمينه هاى افراد گونه گونند.

آقا جمال خوانسارى مى نويسد:

/ 23