بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در اين جا نگاهى مى افكنيم به پاره اى از محورهاى مربوط به بحث قضا و قدر و سرنوشت انسان از ديدگاه ايشان و در ادامه به محتواى دو رساله ايشان خواهيم پرداخت:
مفهوم قضا و قدر
در آموزه هاى دينى اين دوواژه كاربرد فراوان دارد. در قرآن و سنت درباره اين دو مقوله سخن بسيار به ميان آمده است; از اين روى دانشوران و پژوهشگران هماره به بررسى مفهومى و مصداق يابى اين دو مقوله پرداخته اند.علامه مجلسى ده معنى براى واژه (قضاء) بر شمرده و بر هر يك به آيه اى از آيات قرآن استدلال كرده است.19علامه طباطبايى در تفسير الميزان در هنگام تفسير آيه هاى قضا و قدر به بحث و بررسى اين مفاهيم پرداخته و قضا در آفرينش امور اعتبارى و امور شرعى را به معناى جدا كردن يك چيز از حالت ابهام دانسته و تعيين يكى از دو طرف را با قطع پيوند آن با ديگرى در اصل كلمه قضا دخيل شمرده است.درباره فرق بين قضا و قدر مى نويسد:(ان القدر لايحتم المقدر فمن المرجو ان لايقع ماقدر اما اذا كان القضاءفلا مدفع له.)20قدربه پديد آمدن آنچه مقدر شده حكم قطعى و يقينى نمى دهد اميدبه رخ ندادن آنچه مقدر شده وجود دارد لكن در قضا يقينى و قطعى بودن نهفته و چيزى از پديد آمدن آن باز نمى دارد.براى مستند كردن اين فرق و روشن گرى مفهوم قدر و قضا به اين روايت نيز اشاره دارد.(ان اميرالمؤمنين(ع) عدل عند حائط مائل الى حائط آخر فقيل له: يا اميرالمؤمنين تفر من قضاء الله؟ قال: افر من قضاء الله الى قدر الله عزوجل.)21امام على(ع) از كنار ديوارى كه در حال فرو افتادن بود به ديوار سالمى پناه برد. شخصى به حضرت ايشان خرده گرفت: از قضاى خداوند مى گريزى؟حضرت فرمود: از قضاى الهى مى گريزم و به قدر او پناه مى برم.در مفهوم قضا يك سويه كردنِ كار و پايان دادن به اختلاف نهفته است; از اين روى به كسى كه بين دو نفر كه با هم اختلاف دارند داورى مى كند و حكم مى دهد قاضى گويند. قدر نيز به معناى اندازه و تعيين است كه قرآن مى فرمايد:(انا كل شئ خلقناه بقدر.)22در معارف اسلام اصل همه قضاها و همه قدرها به دست تواناى خداوند است و از راه علتها و معلولها انجام مى پذيرد.آقا جمال خوانسازى در شرح و تفسير سخنان امام على(ع) به شرح مفهومى اين دو واژه مى پردازد.حضرت امير(ع) مى فرمايد:(طريق مظلم فلاتسلكوه و بحر عميق فلاتلجوه و سرالله سبحانه فلا تتكلفوه.)23[قضا و قدر] راهى است تاريك به آن راه نرويد. دريايى است ژرف وارد آن نشويد. رازى است خدايى [براى فهم آن] خود را به رنج و زحمت نيفكنيد.آقاجمال خوانسارى در شرح اين سخن سه معنى براى قضا و قدر بر مى شمرد:(اول . به معنى خلق و ايجاد چنانكه در قرآن مجيد فرموده: (فَقَضيهُنَّ سبع سماوات في يومين.)24 يعنى پس خلق كرد آسمانها را هفت آسمان در دو روز. و (قدر) نيز به اين معنى آمده چنانكه فرموده (وقدّر فيها اقواتها)25 يعنى خلق كرده است در زمين قوتهاى آن را….دوم . به معنى امر و فرمان چنانكه فرموده: (وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه)26 يعنى امر كرده و فرمان داده پروردگار تو به اين كه عبادت نكنيد مگر او را; و (قدر) نيز نزديك به اين معنى آمده چنانكه فرموده: (نحن قدَّرنا بَيْنَكُمُ المَوْت)27 يعنى ما لازم گردانيده ايم در ميانه شما مرگ را.سوم . به معنى اعلام چنانكه فرموده: (وقضينا الى بنى اسرائيل فى الكتاب لتفسدّن فى الأرض مرّتين.)28 يعنى وحى فرو فرستاديم به سوى بنى اسرائيل و اعلام كرديم ايشان را در تورات كه هر آينه فساد خواهيد كرد در زمين دو مرتبه.و قدر نيز نزديك به همين معنى آمده چنانكه فرموده: (الا امرأته قدرنا من الغابرين)29) يعنى نجات داديم حضرت لوط و اهل او را مگر زن او را كه تقدير كرده بوديم و در لوح نوشته بوديم او را از آنها كه باقى باشند در عذاب يا از آنها كه هلاك شوند و گذشته شوند.)پس از اشاره به معانى سه گانه قضا و قدر و نشان دادن موارد آن در قرآن كريم به نقد و بررسى اين برداشتها پرداخته و مفهوم و معناى مورد نظر و خالى از اشكال را ارائه داده است: