سیری در آفاق (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در آفاق (2) - نسخه متنی

غلامرضا جلالی نائینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


در فضايى كه استعمار غرب براى سرزمين خاوران فراهم ساخته بود اختلاف آراى شديدى ميان ارباب معارف بروز كرده بود. شيخى گرى صوفى گرى باب شده بود و بابى گرى ساخته و پرداخته استعمار در كار فريب مردم بود.
عبدالخالق بن مولى عبدالرحيم يزدى مشهدى (م.1268هـ.ق.) صاحب مصائب ائمه و معين الطّالبين و رساله اى در صلاة جمعه 32 از شاگردان مشهور احمد بن زين الدين احسائى در توحيد خانه تدريس مى كرد و به وعظ مى پرداخت. بين او كه مسلك شيخيه داشت با علماى مشهد بارها مجالس مناظره تشكيل مى شد. ملاحسين بشرويه نخستين كسى كه به باب گرويد33 جهت تبليغ فرقه ضاله ميرزا على محمد باب و براى برآوردن هرچه بيش تر مقاصد شيطانى استعمارگران ابتدا به نيشابور رفت و شمارى را فريفت سپس به مشهد آمد و با بهره گيرى از آشوبهاى خراسان يارانى را گرد خود آورد و بر هرج و مرج و آشوبها بيش از پيش دامن زد تا اين كه حمزه ميرزا تحت فشار علما او را زندانى كرد.34 ولى او از زندان گريخت و به سبزوار رفت. در آن جا ميرزا تقى جوينى او و پيروانش را مسلّح كرد و ملاّحسين بشرويه عليه دولت شوريد و ازآن جا به مازندران رفت و توده انبوهى را با خود همراه كرد و به قلعه شيخ طبرسى وارد شد.

سركوبى سالار به دست اميركبير


چنين بود كه ايادى استعمار همانند كفتارهاى پير خود را بر پيكر بى رمق وطن انداخته بودند و با دندانهاى خونين خود گلوى آن را پاره مى كردند. وقتى اميركبير به قدرت رسيد سركوبى سالار را بر هر كارى مقدم داشت و سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه را به خراسان اعزام كرد. سلطان مراد ميرزا در نهم جمادى الاول 1266هـ.ق. برابر با فروردين 1228هـ.ش. شهر مشهد را به تصرف درآورد. اين امر كلنل جستن شيل وزير مختار انگليس و نيز وزير مختار روس را به وحشت انداخت. وزير مختار انگليس از اميركبير خواست تا محمد حسن خان سالار را عفو كند ولى نتيجه نگرفت; از اين روى پاى دولت روس را به ميان كشيد و از پرنس
دالگوركى وزير مختار روس خواست تا مداخله كند ولى اميركبير به هيچ كدام اعتنا نكرد.35
او كه دخالت بيگانگان را در امور داخلى كشور منافى شأن و حيثيت دولت و ملت مى دانست حاضر نبود شورش خراسان از راه مداخله خارجيان و به سود آنها فرو نشيند. او گفته بود:
(ترجيح مى دهد بيست هزار نفر از سپاهيان ايران تباه گردند ولى دولت رأسا ياغيان مشهد را جاى خود نشاند.)36
به همين جهت بود كه دالگوركى وزيرمختار روسيه درباره سياست اميركبير به صدراعظم كشورش نوشت:
(اخبارى كه راجع به سپاه دولت در خراسان شايع است مطلقا تكذيب نمى كند. با وجود اين دائما لشكر تازه به ميدان جنگ روانه مى سازد. علت عمده عدم صراحت ميرزا تقى خان بيم مداخله دو دولت روسيه و انگلستان است. و مى گويد ما نمى گذاريم كه خراسان مصر ثانى شود و نمى خواهيم كه روس و انگليس بهانه اى براى مداخله در امور ايران به دست آورند.)37
وقتى سالار ديد نمى تواند از پشتيبانى روس و انگليس برخوردار باشد و از سوى ديگر دروازه هاى نوغان و قوچان به تصرف سپاهيان دولت درآمده همراه برادر و برخى ديگر از نزديكان خود به حرم داخل شده و بست نشست. ميرزا هاشم و ميرزا عسكرى امام جمعه و شمارى ديگر از علماى شهر نزد او رفتند و از او خواستند حرم را ترك كند و به او گفتند:
(تو كدام وقت حريم اين حرم را نگهداشتى كه امروزه راه بر آن داشتى؟)38
سالار برآشفت و به آنان دشنام داد و آن دو از حرم بيرون آمدند.
حسام السلطنه پس از تصرف شهر شمارى از مردم مرو و خبوشان (قوچان) و برخى از طوايف را كه در مشهد سكونت داشتند و همواره آشوبها را شعله ور مى ساختند از شهر بيرون كرد. سالار با دو فرزندش امير اصلان خان و يزدان بخش خان و برادرش محمد على خان بنابه دستور اميركبير شب دوشنبه جمادى الثانى 1266هـ.ق. به جرم طغيان عليه دولت مركزى اعدام شدند و از حاج ميرزا هاشم و ميرزا عسكرى تجليل شد و آيت اللّه حاج شيخ محمد رحيم بروجردى به عنوان متولى باشى آستانه تعيين گرديد.

/ 11